پرهیز از تجمل برای جلوگیری از نفوذ شیطان در انسان

«تعلق» و دلبستگی به امور دنیوی، یکی از شاهراههای «نفوذ شیطان در دل انسان» است، و مایه قذارت روح است و ظلمت جان؛ و سرانجام موجب شقاوت دائم می گردد و بدبختی بی پایان! بنابراین، بر آدم عاقل لازم است که جداً دامن خود را جمع کرده، و از این آلودگی بپرهیزد، به مراتب بیش از آن مقداری که از کثافات و قذارات ظاهری دامن بالا کشیده، و از آلوده گشتن به آن می پرهیزد. و یکی از موجبات علاقه مندی دل نیز «تزیین» و آرایش دادن به چهره زندگی است که شدیدا باید مورد اجتناب قرار گیرد. آری صحیح است که انسان، به خوراک و پوشاک و مرکب و مسکن نیازمند است، ولی چه لزومی دارد که آنها را بیاراید، و بر زیور و زینتشان بیفزاید، و نتیجتا دل را به ظلمت و آلودگی بکشاند؟! و این نیز درست است که آدمی طبعا زیباگرا و جمال پسند است؛ و به گواهی دانشمندان روانشناس، این حس زیبائی و تمایل به جمال از تمایلات فطری، و یکی از ابعاد اصیل روح انسانی است، و لذا ارضاء آن در حد اعتدال از ارکان حیات سعادتمندانه بشری، و مایه ارتقاء وی در مسیر تکامل بعد عاطفی است، و معتقدند تمام زیبائی ها و جمالها که در مظاهر گوناگون ذوق و هنر – از قبیل صنایع ظریفه و ابنیه رفیعه و شاهکارهای معماری و نقاشی، و دقائق و لطافت شعری و ادبی-  تجلی کرده و حقا لطافت و جذابیت خاصی به چهره زندگی بخشیده است، عموما نشأت گرفته از همان حس «تجمل خواهی» و زیبا پسندی انسان است! و هیچ قانون صحیح اصیلی هم که هدفش تأمین سعادت همه جانبه انسانی است، نمی تواند آن حس اصیل و خواهش فطری وی را نادیده بگیرد، و آن را ضمن مقررات اصلاحی و تربیتیش به حساب نیاورد! و لذا می بینیم آئین مقدس اسلام که پاسخگو به تمام تقاضاهای فطری انسان است، به این تقاضا نیز اهمیت شایان داده، و ارضاء صحیح و عادلانه آن را مورد ترغیب و تشویق قرار داده است. یکجا می فرماید: «قل من حرم زینة الله التی اخرج لعباده و الطیبات من الرزق» (اعراف/ آیه 32)، «بگو (ای پیامبر) چه کسی زینتهای الهی را که برای بندگانش آفریده، و همچنین روزهای پاکیزه را حرام کرده است»؟! یعنی اصل آفرینش «زینت» در نظام «تکوین»، دلیل بر جواز برخورداری از آن در نظام «تشریع» است! و جای دیگر می فرماید: «یا بنی آدم خذوا زینتکم عند کل مسجد» (اعراف/ آیه 31)، «ای فرزندان آدم، به هنگام رفتن به مسجد و حضور در محل عبادت، زینت خود را بردارید». به همین جهت در شرع مقدس، پوشیدن لباسهای مرتب و نظیف، مسواک کردن دندان و شانه زدن موها و معطر کردن بدن، نه تنها مجاز شمرده شده است، بلکه جز مستحبات اکیده در حال عبادت. و هنگام معاشرت خانوادگی یا شرکت در مجلس عمومی قرار گرفته است! این نمونه را در حالات امام حسن مجتبی علیه السلام می خوانیم که وقتی به نماز برمی خاست بهترین لباسهای خود را می پوشید، و در جواب کسی که از سر این عمل جویا شد فرمود: «ان الله جمیل یحب الجمال، فا تجمل لربی؛ و هو یقول: "خذوا زینـتکم عند کل مسجد" فاحب ان البس اجود ثیابی»، «خداوند جمیل است، و جمال را دوست می دارد. به همین جهت من خود را برای خدایم می آرایم و او می فرماید: "در موقع حضور در مساجد، زینت خود را با خود بردارید." و لذا دوست دارم که بهترین لباسهایم  را بپوشم».

بله، این مطلب به جای خود درست است و مورد قبول؛ اما آنچه که باید دقیقا به آن توجه داشت این است که اگر این میل به «تزین» و «حب تجمل» در وجود انسان به حال خود رها شود، دریچه ای عظیم از فضای قلب به روی شیطان گشوده می  شود، و آن «وسواس خناس» از آن دریچه وارد خانه «دل » گشته و لایزال از راه نشان دادن انواع تجملات در قیافه خانه زیبا، فرشهای اعلا، پرده های الوان، لباسهای فاخر، و امثال این امور، روح زیبا پسند و جمال دوست آدمی را به هیجان آورده، و او را در لفافه عذرها و بهانه های گوناگون، به فکر تبدیل و یا تعمیر خانه و تزئین در و دیوار و اثاث البیت و تهیه انواع لباسهای شیک و مرکب – (به اصطلاح)- مناسب شأن و روز و نظائر اینها می اندازد. و آن بینوا نیز علی الدوام مانند غلامی حلقه به گوش، به فرمان شیطان به این سو و آن سو می دود، و با آهن و سیمان، نرد عشق می بازد، تا لحظه ای که عمر عزیز به پایان رسیده و بیچاره بدبخت در حالی که پشت به «خدا» و رو به «دنیا»  است جان می دهد، و در دره های هولناک خسران و حرمان ابدی سقوط کرده، و در آتش حسرت دائم می سوزد!! و لذا دین مقدس اسلام اگر چه اصل «حب جمال» و «میل به تزین» را که یک اصل فطری است تخطئه نمی کند و با آن نه تنها مخالفتی ندارد، بلکه – چنانکه اشاره شد- در موارد خاصی آن را تقویت هم می کند؛ ولی مع الوصف با افراط و زیاده روی در آن، با شدت تمام مخالفت می ورزد، و رعایت حد اعتدال را در استفاده از زینتها جدا لازم می داند. و در واقع، اسلام، نه مانند راهبان تارک دنیا اصل تمایل به زینت را سرکوب نموده و «تزین» را تحریم می کند، و نه مانند عیاشان مترف به اسراف در «تجمل» رضا داده و کامیابی بی قید و شرط از زینتها را مجاز می شمارد! و بلکه از آن نظر که آدمی طبعا «متکاثر» است و افزون طلب، برای پیشگیری از پیدایش حالت اسراف و اتراف، او را نیازمند به ردع و منع شدید در امر «تزین» می داند! و حتی پرهیز از زینت معتدل را هم به مصلحت تشخیص داده و او را- حداقل- در شرایط ویژه ای – مخصوصا در جوامعی که افراد محروم از لوازم اولیه زندگی فراوانند- از «تجمل» و آرایش در لباس و منزل و مرکب و امثال آن نهی می کند!


منابع :

  1. سیدمحمد ضیاء آبادی –موعظه – از صفحه 92 تا 95

https://tahoor.com/FA/Article/PrintView/402750