بعضی از علمای یهود، به رسول خدا (ص) عرض کردند: «شما ادعایی داری ما هم ادعایی دار یم؛ پس هر دو در دعوی یکسانیم و شما هیچ برتری بر ما ندارید؛ ما تلاش می کنیم تا تو رسالتت را بر دیگران تحمیل نکنی و ما این تلاش را جهاد اعظم می دانیم و برای این کار از خدا امید ثواب دار یم، تو هم خود را در صراط مستقیم می دانی.»
پیامبر اکرم (ص) در جواب آنها فرمود: «آری ما در ادعا برابر و مساوی هستیم، ز یرا ادعا کردن سهل است، هر کسی می تواند داعیه ای در سر بپروراند و آن را با زبان اظهار کند، ولی فارق میان مبطل و محق، استدلال و برهان است. در هنگام استدلال روشن خواهد شد که ادعای شما حق است یا دعوی من.» «یا إخوة ال یهود، إن الدعاوی یتساوی فیها المحقون و المبطلون ولکن حجج الله و دلائله تفرق بینهم و تکشف عن تمویه المبطلین و تبین عن حقایق المحقین.»
در قرآن کریم آیات فراوانی بدین مضمون آمده است که گفتار خدا جز حق نخواهد بود و از سوی دیگر رسول خدا نیز مطلبی جز پیام الهی ندارد. نتیجه آن که منطق رسول خدا (ص)، جز حق چیز دیگر نخواهد بود، چنانکه محور احتجاجی آن حضرت، چه در استدلالهای ابتدایی و چه در استدلالهای ملل و نحل و کلامی، جز عقل و محکمات وحی الهی نبود.
از این رو گرچه ممکن است مخاطب وی آن کشش فکری را نداشته باشد که از مرحله ی وهم به مرحله ی عقل بار یابد و ممکن است مقدمات وهمی را زودتر از مقدمات عقلی بپذیرد، لیکن، آن حضرت به مقدمات وهمی و متشابهات تمسک نکرده از جهل او سوء استفاده نمی کند. چنانکه خود فرمود: «و رسول الله لایغتنم جهلکم و لایکلفکم التسلیم له بغیر حجة ولکن یقیم علیکم حجة الله التی لایمکنکم دفاعها ولا تطیقون الامتناع عن موجبها؛ رسول خدا هرگز از جهل و ضعف شما سوء استفاده نمی کند، که بدون دلیل شما را قانع و تسلیم خود نماید. او به چنان سلاحی از برهان و دلیل و منطق مجهز است که شما را یارای مقابله با آن دلایل و حجتهای الهی نیست.»