معاذ بن جبل از تیره ی «بنی سلمه» و سعد بن معاذ از تیره ی «بنی عبدالاشهل» و خارجه از تیره «حارث بن خزرج» در عصر جاهلی با یهودان مدینه رشته ی دوستی داشتند پس از ورود پیامبر (ص) به مدینه هر سه نفر به اسلام گرویدند، از این جهت با «احبار» یهود تماس گرفتند و درخواست دوستانه نمودند که آنچه در تورات درباره ی پیامبر وارد شده است در اختیار آنان بگذارند آنان از دادن هر نوع اطلاعات خودداری کرده و وحی الهی در توبیخ آنان نازل شد و فرمود: «إن الذین یکتمون ما أنزلنا من البینات و الهدى من بعد ما بیناه للناس فی الکتاب أولئک یلعنهم الله و یلعنهم اللاعنون؛ کسانی که دلائل روشن و نشانه های هدایت را که فرو فرستادیم و پس از آنکه در تاب برای مردم بیان کردیم، کتمان می کنند خدا آنان را لعن می کند، و لعن کنندگان نیز برای آنها لعن می نمایند.» (بقره/ 159)
اگر «احبار» و «دانشمندان» مسیحی، نشانه های پیامبر اسلام (ص) را که در عهدین وارد شده است به مردم می گفتند چیزی نمی گذشت که همه ی مردم جهان به آیین توحید و رسالت «محمدی» ایمان آورده و وحدت مذهب سراسر جهان را فرا می گرفت اما متاسفانه خودخواهیها و تعصبهای ناروا و علاقه ی به مقام، سبب شد که حقایق کتمان گردد، و میلیاردها بشر به جای پیروی از یک آیین ناسخ، از آیین منسوخ پیروی نمایند.
کلمه ی (بینات) در کلام خداى عز و جل وصفى است مخصوص آیات نازله، و بر این اساس منظور از کتمان آن آیات، اعم است از کتمان و پنهان کردن اصل آیه و اظهار نکردن آن و یا کتمان دلالت آن به اینکه آیه نازله را طورى تاویل و یا دلالتش را طورى توجیه کنند که آیه از آیت بودن بیفتد. همانطور که یهود این کار را با آیات تورات کردند، یعنى آن آیاتى که از بعثت پیامبر اسلام بشارت می داد، تاویل و یا پنهان کردند، به طورى که مردم یا اصلا آن آیات را ندیدند و یا اگر دیدند تاویل شده اش را دیدند، و خلاصه دلالتش را از رسول اسلام (ص) برگرداندند. «من بعد ما بیناه للناس»، این جمله مى فهماند کتمانى که یهودیان کردند، بعد از آن بود که آیات نامبرده به گوش مردم رسیده بود و چنان نبود که تنها علماى یهود آن آیات را مى دانستند و از عوام پنهان کردند، نه، بلکه مدتها در دسترس مردم هم بوده، بعدها علما آنها را از عده اى پنهان و براى عده اى تاویل کردند.
براى اینکه در عهدى که تورات نازل می شده، تبیین آیات آن براى تک تک مردم دنیا عادتا امرى محال بوده، چون هیچ یک از وسائل تبلیغى موجود امروز در آن موقع نبوده، به ناچار اگر آیه اى از تورات و یا یک مطلب ساده اى را می خواستند به عموم مردم اعلام و تبیین کنند، لابد اینطور بوده که به حاضرین مى گفتند و سفارش مى کردند که ایشان به غائبین برسانند، یا به علماء مى گفتند تا آنها به سایر مردم برسانند، و خلاصه عده اى آن مطلب را بدون واسطه مى گرفتند و عده اى دیگر با واسطه.