محققان و مؤلفانی که صاحب نگرش علمی و دینی هستند با مشکلات جدی روبرو می باشند. سرمایه گذاری در مورد چاپ کتاب های علمی و دینی با توجه به اینکه مخاطبان این گونه کتاب ها قشری خاص هستند بسیار کم است. حق تألیف مؤلفان این کتاب ها نیز نسبت به دیگر کتب بسیار اندک و شانس چاپ آثارشان کم است. متأسفانه هنوز در میان بسیاری از ناشران کشور چاپ کتاب های طلسم و طالع بینی و خرافه انگاری با استقبال بیشتری روبرو می شود تا یک کتاب پژوهشی که در پی شکافتن و بازشناسی حقیقت ها و باورهاست. و چنین فضای حاکمی مؤلفان را به سوی کارهای بازاری و عامه پسند می کشاند که این یک خطر بسیار بسیار بزرگ است و رفع این معضلات نیازمند عزم جدی است.
از طرف دیگر امروز انگیزه های معنوی به خصوص در سطوح عالی و مدیران علمی و فکری کاهش یافته و همه چیز با معیار مادی سنجیده می شود و این افول انگیزه های معنوی در کسب و تولید علم در حوزه ها و دانشگاها بسیار ملموس است به گونه ای که طبق آمار موجود از هر 5 نفر عضو هیأت علمی دانشگاه ها فقط یک نفر به تحقیق و پژوهش می پردازد و از این پژوهش ها تعداد بسیار کمی دارای موضوعات ابتکاری می باشد و این برای جامعه ما باورسوز است و یک زنگ خطر برای جامعه علمی و به ویژه دینی است.
آفت مهم دیگر سیاست زدگی است و متأسفانه امروز از دریچه منافع حزبی و سیاسی و جناحی به مسائل دینی نگریسته و تحلیل می شود و سیاست زدگی بر جامعه دینی سایه انداخته و بسیاری از سیاستمداران و سیاست زدگان با شگردهایی که دارند بر جامعه دینی و علمی تأثیر می گذارند و کارهای بسیار سستی را به نام دین منتشر می کنند. در صورتی که علمای سابق به اینگونه آسیب ها توجه داشتند و جلوی آن را می گرفتند در حالی که امروزه کمتر عالمی را می بینم که مانند شهید مطهری، شهید بهشتی و علامه طباطبایی دارای ژرفایی و تأثیر گذاری باشد.
مشکل بزرگتر جامعه علمی و دینی ما نقدگریزی است. برخی از مدعیان دین مداری از پرستش، چالش و نقد می ترسند و نظرهای مخالف خود را برنمی تابند و در برابر آنها با عصبانیت و بی حوصلگی و خشونت به موضع گیری می پردازند و همین فقدان سعه صدر مدیران دینی از موانع بزرگ دین پژوهی است. متأسفانه این عادت و وضعیت روحی و روانی، مختص به ایران تنها نیست. برخی از دانشوران مسلمان در سایر سرزمین ها گرفتار آمیزه ای از ترس و تعصب هستند. چنانکه عبدالرحمن بدوی دانشمند معروف و مهاجر مصری، یکی از دلایل نگارش کتاب هایش به زبان فرانسوی را رواج نقادی در اروپا و عدم توجه فرهیختگان کشورهای عربی و اسلامی بدان می داند.
آیا پژوهش های دینی در ایران مطابق با نیازها و ضرورت های واقعی جامعه است؟
مسلما نه! البته این بدان معنا نیست که کاری صورت نمی گیرد. انصاف این است که ده ها و صدها مؤسسه پژوهشی در حوزه دین فعال هستند و هر کدام تلاش می کنند پرسش ها و چالش هایی را پوشش دهند، اکنون در بخش فقه و حقوق، فلسفه و کلام، پژوهش های حدیثی و قرآنی و تاریخ و سیره، کارهای بزرگ و مفیدی انجام می شود، اما نظر به گستردگی شبکه ارتباطات جهانی، این تلاش ها پاسخگوی پرسش ها، شبهات و چالش های معاصر نیست؛ باید برنامه ریزی دقیق تر، و نظم و مدیریت بهتر و اطلاعات بیشتر و بروزتری را همگی پذیرا باشیم. ما هم از جهت داخلی به جهت وجود حکومت دینی و نهادهای تشکیل دهنده آن و هم به جهت حضور نسلی پرنشاط و پرسشگر و هم به جهت هجوم گسترده و بی امان مخالفان و منتقدان و معاندان و مطالبات حق جویان، باید پیوند و ارتباط خود را با دست آوردهای دین پژوهشی دنیای غرب و عرب بیشتر کنیم. و البته به اقتباس بسنده نکنیم و به تولید آثار عمیق و مفید و راه گشا بپردازیم.
به طور کلی باید گفت: عدم آگاهی از متدهای نوین تحقیق، ناآشنایی با ابزار جدید پژوهش، کم اطلاعی از پرسش ها، چالش ها و پژوهش های تازه، از یکسو، وجود آداب و عادات کهنه، عوام زدگی و عوام گرایی از سوی دیگر، به عنوان مهمترین عوامل رکود و بازدارندگی در این زمینه است. مشکل بزرگتر، نبودن سعه صدر لازم از جانب برخی از متولیان و مدیران امور دینی و سیاسی جامعه است که نظرهای مخالف خود را برنمی تابند و در برابر آنها با عصبانیت و بی حوصلگی و خشونت به موضع گیری می پردازند در حالی که این شیوه هرگز با آموزه های دینی ما و سیره سلف صالح سازگار نیست و نصوص قرآنی و روایی و تاریخی موجود حکایت از سماجت و وسعت نظر پیشوایان و بزرگان در مقابل مخالفان را دارد، تازه مخالف معنایی جز صاحبان برداشتهای متفاوت را داشته است. شما بنگرید به پرسش ها و گفتمان های ابن ابی العوجا، ابن مقفع، ابوشکار دیصانی و نمایندگان نخله ها و ادیان و مذاهب غیر اسلامی با امامان و صحابه آنان، تا تصدیق بفرمایید که این ادعایی واهی نیست.
علما و اندیشمندانی چون علامه طباطبایی و شهید مطهری به جهت پیروی از همین سیرت و روش، بسیار تأثیر گذار بوده اند، شما ببینید در درس علامه طباطبایی چه کسانی زانو می زده اند. مسیو کربن، سید حسن نصر، داریوش شایگان و... و در مکتب شهید مطهری چه کسانی تربیت یافته اند، مطهری بر کسانی چون حمید عنایت تأثیرگذار شد و او را از ترجمه آثار هگل به سوی تبیین اندیشه سیاسی اسلامی سوق داد چنانکه عنایت خود در مدخل آخرین کتابش بدان اعتراف کرده است. مطهری بخشی از کتاب حکمت ادیان را به سفارش مترجم و نویسنده منتقد و غیر معتقد آن نگاشت، و از این راه بر او و بر خوانندگان او تأثیر گذار شد. این سماجت و سعه صدر را امروز در کدامیک از بزرگان سراغ دارید؟ عدول از این روشها و منش ها، سبب شده است که نفوذ علما و متولیان دینی در میان طبقه تحصیلکرده و روشنفکر و پژوهشگر کاهش یابد.