یونان شبه جزیره کوچکى در جنوب شرقى اروپا است که از گذشته هاى دور مرکز هنر، فرهنگ و اندیشه بوده است. این کشور در زبانهاى اروپایى (Greece) خوانده مى شود و کلمه عربى اغریق از اینجا مى آید. نام یونان (Ionia) گرفته شده که یکى از بخش هاى یونان است. یونانیان کشور خود را هلاس (Hellas) مى نامند که نام افسانه اى نیاى یونانیان است. یونان یکى از کهن ترین سرزمین هاى مسکونى و متمدن جهان به شمار مى رود. آثار تمدن آن به ده ها قرن قبل از میلاد باز مى گردد. تمدن قدیمى آن به تمدن مینوسى معروف است که مرکز آن جزیره کرت بود. یونانیان باستان از دو نژاد اصلى یونانى و اقوام دورى بودند. یونانی ها در نواحى مرکزى دریاى اژه و در آسیاى صغیر و دوری ها در سراسر جزیره کرت و جزائر مجاور آن زندگى مى کردند. حدود ده قرن قبل از میلاد، در نقاط مختلف یونان، اجتماعات و شهرهاى مستقل و منفردى بوجود آمدند که آنها را پولیس مى نامیدند. مهم ترین شهرهاى یونان، آتن، اسپارت و تب بودند. یونان از قرن پنجم قبل از میلاد، وارث تمدن و فرهنگ فلسفى اجتماعى و هنرى بسیار برجسته اى مى شود که مهد فرهنگ ها و مذاهب علوم جهان غرب است و به حد بسیار زیادى در شرق نیز دست اندر کار بوده است. این فرهنگ و تمدن یونانى که در قرون پنجم و چهارم و سوم (ق.م) به اوج مى رسد، با سقراط، افلاطون، ارسطو و فیزیوکرات ها، قدرت و شکوفائى نبوغ یونانى را به اوج مى برد و بعد به حضیض مى آید و جذب قدرت اجتماعى و امپراطورى عظیم رومى مى شود.
ادیان و مذاهب یونان باستان
آثار به دست آمده از ادوار کهن یونان باستان حکایت از روحیه مذهبى مردم این سامان دارد. پیشینه عقیدتى یونیان ریشه در مذاهب بدوى دارد. در دین عمومى یونان آثار و بقایاى آئین توتم وجود داشت و گیاه مقدس در آن دیده مى شد. نوعى درخت بلوط جنبه تقدس داشت و به عنوان هاتف و غیبگو بکار مى رفت. حیوانات مقدس مانند گاوز مینوتور یعنى غیبگو، از جانب خدا در کریت قرار داشت. در افسانه هاى یونان هر یک از حیوانات مقدس غالبا جهت قربانى براى خدایان به کار مى رفت. مانند سوسمار که قربانى معبد آپولون سوروکتون بود. مرگ برخى از حیوانات با خدایان همراه بود؛ عقاب با زئوس بود و جغد در کنار آتته قرار داشت. تغییر شکل خدایان به شکل حیوانات غالبا در تاریخ دین به تکرار آمده است. زئوس به شکل قو درآمد تا لدا را که در جهان تخم مى گذارد فریب دهد. قو مربوط به توتمى است که سپس در مقام خدائى شناخته شد و به عنوان پدر براى فرزندان انسان به کار رفت. قربانى حیوان مقدس یکى از مراسم بشمار مى رفت در آتن قربانى سالیانه گاو ملکوتى تحت تشریفاتى به نام بوفونیا انجام مى شد. در آتن دختران جوان لباس پوست خرس در بر مى کردند و نام حیوان را بر خود نهاده و به رقص مشغول مى گشتند. اقوام اژه و آکئوس از نظر اصول به یک نیروى الهى بدون شخصیت عقیده داشتند که با ماناى بدوى قابل تطبیق است. این نیرو به طور خصوصى در بعضى از سنگ هاى مقدس که گمان داشتند از آسمان افتاده است بر قرار بود. زنان روحانى جهت تازه وارد در دین تشریفاتى انجام مى دادند تا او را از گناه رهائى بخشیده و در دین نیروى مانا داخل نمایند. مردم یونان به ارواح بسیارى عقیده داشتند که در طبیعت ساکن بودند و مى توانستند به صورت انسان یا حیوان در آیند. ممکن بود روحى که در چشمه قرار داشت به صورت اسب نمایان گردد. ارواح مردگان به شکل مار و پرندگان، مخصوصا پروانه ظاهر مى شد، در زبان یونانى کلمه پروانه و روح یک معنى دارد.
جان پرستى در یونان اثرات عادى و جادوئى داشت:
1- حقیقت معادل تصویر بود. تصویر یک خدا نقش قدرت او را داشت.
2- براى خواب دیدن ارزش فراوان در نظر داشتند.
3- عمل جادوئى، یعنى زخم زدن به تصویر و مجسمه به نیت دیگرى وجود داشت.
4- نیروى کلمات؛ زئوس براى انجام دادن سخن مى گفت: در نتیجه همین گفتن، هر کارى مى خواست انجام مى گردید.
5- نیروى نفرین و لعنت در آرگوس رواج به سزا داشت.
6- قدرت سوگند؛ هومر مى نویسد: کسى که سوگند خود را نقض نماید مغزش مایع گشته در زمین جارى مى گردد.
اماکن مقدسه، اساطیر، باورهاى مذهبى یونان باستان
اماکن مقدسه، و انفعالات فیزیکى انسان از قبیل عطسه و... فال و اضطراب و... نقش مهمى در باورهاى مذهبى مردم یونان باستان داشت. بطور کلى هر حرکتى در طبیعت را به فال نیک و بد مى گرفتند و آن را نمودى از رضایت یا خشم خدایان مى دانستند. صاعقه را تیرهاى زرین خداوند رعد مى دانستند و طوفان را خشم آن را مى خواهد کشتى ها را به قعر دریا بفرستد و غرق کند. بر اساس اعتقادات یونانیان باستان، کلیه موجودات طبیعت، مکان سکونت خدایان مرد و زن بود. براى تمامى امور زندگى مادى و معنوى خداوندى مستقل وجود داشت. تمشیت امور در دست خدایان بود؛ سیاست و حکومت و اقتصاد و فرهنگ و... عین اراده خدایان بود. نظام طبقاتى ثروتمند و فقیر، برده و آزاده و... عین اراده خدایان بود. و به همین جهت اختلال در امور مهم و انصراف از انجام آنها نتیجه منطقى چنین باورهائى بود وقتى مردمى از یونان، هنگام اردوکشى به آسیا، در باب کار خود مشورت مى کردند، یکى از رؤساى ایشان موسوم به گزنفون به نطق برخاست. و چون به گفتن پرداخت. از آن جمع یک نفر عطسه اى زد. فورا تمام سربازان در مقابل خداوند سر فرود آوردند. یونانیان در مواقع مهم از خدایان استشاره مى نمودند و براى این کار بقاع متبرکى داشتند که هاتف خدایان شمرده مى شد و به سوالات ایشان جواب مى داد. این گونه بقاع از دویست تجاوز مى نموده؛ ولى از همه معروف تر حرم آپولون در دلف بود. دلف در پاى کوه پارناس در محلى قرار داشت که آپولون مارپیتون را با تیرهاى خود در آن جا کشت. آپولون اراده خود را به وسیله کاهنه اى (لاپیطى) به مردم مى رسانید. روزى که براى استخاره معین مى شد، لاپیطى در برابر گودالى روى سه پایه اى مى نشست. از گودال بخار گوگردى خارج مى شد و او را به حال هذیان مى انداخت و الفاظى مقطع مى گفت که کاهنان براى مؤمنین بیان مى کردند. هیچ معبدى آنقدر زوار نداشت، چنانکه از تمام بلاد یونانى نشین دور و نزدیک براى استخاره از هاتف دلف مى آمدند و در تمام امور از او استشاره مى نمودند. مثلا یکى در باب اختیار همسر و دیگر راجع به مسافرت با او مشورت مى کرد. براى ریختن شالوده یک آبادى یا اقدام به جنگ و صلح استخاره را ضرورى مى دانستند. از این رو هاتف دلف که در واقع خود کاهنان بودند، نه فقط نفوذ مهم مذهبى داشت، بلکه در سیاست نیز موقع بلندى یافت و شهرتش به جائى رسید که اجانب هم از او استخاره مى نمودند و براى وى هدایا مى فرستادند. در یونان بعضى جاها زیارتگاه بیماران بود، زیرا خدایان آنجا به شفاى هر عیب و علتى شهرت داشتند. معروفترین خداوندان شفا دهنده، آسکله پیوس یا اسکولاب و مشهورترین حرم او در اپیدور واقع در خلیج اژه بود. بیماران دسته دسته به اپیدور مى آمدند، ابتدا به حمام مى رفتند، خود را طیب و طاهر مى کردند، روزه مى گرفتند و قربانى مى کردند، آنگاه یک شب در تاریکى دورن معبد بسر مى بردند. خدا باید در آن شب بر آنان جلوه مى کرد و شفا مى داد. بیماران شفا یافته، هدایائى تقدیم مى کردند.
نقش اساطیر در یونان
بشر با قدرت تخیل و تلاش همه جانبه، در طى قرون و اعصار گذشته سعى کرده است تا خود را از سرگردانى برهاند و به همین منظور نخست اساطیر را پدید آورده تا به تصور خود براى سؤ الات خویش پاسخى بیاید. فلسفه، ادبیات و برخى ادیان زاییده اساطیرند و اساطیر در سراسر زندگى فکرى انسان ها نقش دارند. مثلا در کشور ما، اساطیر شاهنامه در ذهن مردم وجود دارد و پیوسته مردم از خواندن آنها لذت مى برند. یونانیان نیز خدایان اسطوره اى خود را مى پرستیدند و براى آنها قربانى مى کردند. نام برخى از این خدایان در بالا آمد و تهیه کردن فهرستى از خدایان اسطوره اى آنان یا سایر ملل باستانى کارى دشوار است.یونانیان مردمى هوشمند و کنجکاو بودند و از آنجا که به علم دسترسى نداشتند، با خلق اساطیر ذهن جستجوگر خود را آرام مى کردند؛ همان طور که به جاى پرستش آفریدگار آسمان و زمین، به بتهاى گوناگون روى مى آوردند. همین قوم از اساطیر به فلسفه پرداختند و پرچمدار دانش در عصر خود شدند، در حالى که موفقیت اقوام دیگر در این راه چشمگیر نبود.
روحانیون یونان باستان
با آغاز عصر هومر روحانیون وابسته به معابد به وجود آمدند. این روحانیون هر یک عامل و ماءمور و حامى و خادم خدائى بودند، داراى تعلمیات آموزشى نبودند، مراسم دین را در عمل مى آموختند، طبقه بندى نشده و هیئتى تشکیل نمى دادند، بر قربانیهاى خدایان نظارت مى کردند، حیوانات معین را مى کشتند یا مى سوزاندند، مؤمنین را با آب شور دریا پف نم مى بردند و بدین وسیله مؤمنان را تطهیر مى کردند. هیپوکرات این طب روحانى را از صورت دینى خارج کرد؛ ولى این کار تا پایان عصر قدیم ادامه داشت. روحانیون غیبگوئى مى کردند. به افتخار خدایان اعیاد بزرگى بر پا مى داشتند در محوطه اولمپ زئوس را تجلیل مى کردند. براى کشف قوى ترین یا قابل ترین مردم بازیهائى ترتیب مى دادند.
مذاهب مرموز یونان باستان
این بخش از عقاید یونان قدیم در پرده اى از راز و به کلى مبهم است. یونانیان اعمالى سرى داشتند که به طور خصوصى به افراد خاصى تعلیم مى دادند. مؤمنان به این عقاید از شوق و ذوق دینى خاصى برخوردار بوده اند و در انجام مراسم عبادى خویش اصرار و تعقیب شدیدى داشتند. آنان در هر شرایطى از انجام مراسم و مناسک دینى خود دست بر نمى داشتند.
این سلسله عقاید را از آن سبب مذهب مستور مى نامیدند که مراسم و آداب آن را باید جز از نوآموزان، از دیگران مخفى مى داشتند. کاهن روحانى آن جماعت، نوآموز تازه وارد را به امورى چند رهبرى مى کرد؛ یعنى به آنها تعلیم مى داد که اولا باید با مراسم خاصى همگى به ساحل رفته و در آب دریا مراسم تطهیر و تغسیل را به عمل آورند. از علوم مخفى، تعلیماتى نهانى در تالارى در بسته تعلیم یابند. بعضى اشیاء مقدسه را زیارت کنند و...
نتیجه
دین یونان اثرات جاویدان در دنیا باقى گذاشت؛ زیبائى گرانمایه شاهکارهاى هنرى را تولید کرد. معمارى و منبت کارى و ادبیات ایجاد کرد، بین افکار انسان و جادوى ابتدائى پیش از عصر هلن ها رابطه برقرار ساخت و با اجراى مراسم طبیعى مخصوص مادر زمین و تلقین هاى عالى، عرفان اورفه اى را بر قرار ساخت. آزادى و کوشش فلسفه یونان در جستجوى حقیقت، چه در قلمرو مذهب و چه در غیر آن، نمونه هائى از مقدمات علوم در دسترس انسان نهاد که هرگز فراموش شدنى نیست. زیبائى شناسى و کوشش در کشف حقیقت دو اصل اساسى است که ارنست رنان آن را در کتاب خود، معجزه یونان مى نامد.