برخی بر اساس مبانی عقلی شبهه ای را در مورد معجزات اولیاء خدا مطرح نموده اند که کارهای مرتاضهای هندی و کارهای خارق العاده واقعیت دارد و علت آن سرکوب نفس است. حتی اگر به خدا بی اعتقاد باشند در حالی که معجزات اولیاء واقعیت ندارد و به یک علت نامعلوم بر می گردد و صرفا توجیه مذهبی دارد. در حالی که معجزات اولیاء خدا میتواند توجیه غیر مذهبی داشته باشد. و مانند کارهای خارق العاده مرتاضان مربوط به سرکوب نفس باشد.
عناصر منطقی شبهه:
1- اولیاء خدا دارای معجزه و کارهای خارق العاده می باشند.
2- کارهای مرتاضهای هندی و کارهای خارق العاده واقعیت دارد و علت آن سرکوب نفس است.
3- پس معجزات انبیاء نیز می تواند علت غیر مذهبی داشته باشد.
جای هیچ تردید نیست که بر خلاف عادت جاری، افعال خارق العاده ای وجود دارد، حال یا خود ما آن را به چشم دیده ایم و یا آن که به طور متواتر از دیگران شنیده و یقین پیدا کرده ایم و بسیار کم هستند کسانی که از افعال خارق العاده چیزی کم یا زیاد ندیده و یا نشنیده باشند و بسیاری از این کارها از کسانی سر میزند که با تمرین نیروی انجام آن را یافته اند، مثلا میتوانند زهر کشنده را بخورند و یا بار سنگین و خارج از طاقت یک انسان عادی را بردارند.
سحر در لغت عبارت است از چیزی که مأخذ آن لطیف و منشأ آن دقیق باشد که با چشم عادی دیده نمی شود و در اصطلاح عبارت است از: استحداث خوارق یعنی چیزی که خارق العاده باشد. لذا شامل افعال مرتاضها و فالگیرها و جادوگران و مسخران جن و ملک میشود. الفاظ مترادف با سحر: کهانت، خوارق، تصویر، سرعت، افسون، هیپنوتیزم، تاتلی پاتی، جادو، تنحیم، فالگویی، طالع بینی، طلسمات، عزایم و غیره که برخی از این افعال دارای اثر حقیقی هستند ولی برخی دیگر نمود غیر حقیقی دارند ولی واقعا تأثیر گذار نیستند مثلا یک مرتاض وقتی جامی از زهر را سر میکشد و زهر اثری در او نمیکند دارای اثر حقیقی ولی عمل یک شعبده باز، دارای نمود غیر حقیقی است، بلکه سرعت در عمل آن را واقع نما میکند.
اسباب سحر:
عوامل و علل سحر را میتوان دو چیز دانست:
الف. اسباب طبیعی: در این قسم اعمال خارق العاده بر اسباب طبیعی ولی پنهان از حس و درک مردم متکی است.
ب. اسباب غیر طبیعی: در این قسم اسباب طبیعی دخالت ندارند بلکه قدرت نفس و اراده قوی مؤثر میباشند.
سحر از دیدگاه علامه طباطبائی
علامه طباطبائی در این زمینه نکاتی را مطرح کرده اند که: «بسیاری از اعمال بر اسباب طبیعی و پنهان از حس و درک مردم متکی است. خلاصه این که صاحب عمل سحر به اسبابی دست میزند که دیگران آن اسباب را نشناخته اند. مانند کسی که داخل آتش میشود و نمیسوزد. به خاطر این که داروی طلق به خود مالیده و یا نامه ای مینویسد که غیر خودش کسی خطوط آن را نمیبیند چون با چیزی (از قبیل آب پیاز) نوشته، که جز در هنگام برخورد آن نامه به آتش خطوط آن ظاهر نمیشود... در این میان افعال خارق العاده دیگری نیز هست، که مستند به هیچ سبب از اسباب طبیعی و عادی نیست مثل خبر دادن از غیب و مخصوصا آنچه مربوط به آینده است... و به هیچ وجه قابل انکار نیست که یا خودمان بعضی از آنها را دیده ایم و یا برایمان آن قدر نقل کرده اند که دیگر قابل انکار نیست.
اینک در همین عصر حاضر از این مرتاضان هندی، ایرانی و غربی جماعتی هستند که انواعی از این گونه کارهای خارق العاده را انجام میدهند. و این گونه کارها هر چند سبب مادی و طبیعی ندارد، لکن اگر به طور کامل در طریقه انجام ریاضتهایی که قدرت بر این خوارق را به آدمی میدهد قرار گیرد و ما دقت و تأمل کنیم و نیز تجارب علنی و اراده این گونه افراد را در نظر بگیریم، برایمان معلوم میشود که این گونه کارها با همه اختلافی که در نوع آنها است مستند به قوت اراده و شدت ایمان به تأثیر اراده است، چون اراده تابع علم و ایمان قلبی است و هر چه ایمان آدمی به تأثیر اراده بیشتر شد اراده هم مؤثرتر شود.»
سحر از دیدگاه قرآن:
از بررسی حدود بیش از پنجاه مورد کلمه سحر و مشتقات آن این نتیجه به دست میآید که سحر از نظر قرآن به دو بخش مهم تقسیم میشود: 1. سحر غیر حقیقی 2. سحر حقیقی.
الف: سحر غیر حقیقی: یعنی جایی که مقصود از آن فریفتن، تردستی و شعبده است مانند آیه 66 سوره طه که خداوند می فرماید: «قال بل ألقوا فإذا حبالهم و عصیهم یخیل إلیه من سحرهم أنها تسعى؛ گفت: (نه) بلکه شما بیندازید. پس ناگاه ریسمان ها و چوبدستى هایشان از جادوى آنان چنان به نظر او آمد که آنها به شتاب مى خزند.» (ریسمانها و عصاهای جادوگران زمان حضرت موسی (ع) بر اثر سحر حرکت میکردند و خیال میشد که واقعا حرکت میکنند).
ب: سحری که نمود حقیقی دارد. مانند آیه 102 و 103 سوره بقره که مربوط به هاروت و ماروت میباشد و خداوند در قسمتی از آیه میفرماید «آنها سحرهایی را فرا میگرفتند (از هاروت و ماروت) که میان مرد و همسرش جدائی می افکندند.»
الف: از جهت طریق حصول: معجزه یک عنایت الهی است و قابل تعلیم و تعلم نیست، و همچنین در امور ممکن محدود نمیباشد ولی سحر و جادو و افعال مرتاضین دارای حد خاص و همچنین اکتسابی میباشد و هر زمانی که اراده کنند هر کاری را نمیتوانند انجام دهند بر خلاف افعال و معجزات پیامبران (ع) که مثلا حضرت عیسی (ع) در گهواره صحبت میکند و پیامبر بودن را در گهواره به همه اعلان میکند به خلاف اعمال ساحران که باید تدریجا صورت پذیرد.
ب. از جهت اهداف و اغراض: پیامبر معجزه را طریق اطمینان مردم به گفتار آن ها که رسول خدایند قرار میدهند تا بتوانند مردم را به کمال لایق برسانند، یعنی قصد شخصی در کار نیست ولی ساحران این اعمال را صرفا برای اغراض شخصی از قبیل شهرت، پول و غیره انجام میدهند.
ج. از جهت اخلاقی: صاحبان معجزه دارای برنامه اخلاقی خاصی هستند و خود نیز از جهت اخلاقی در حد کمال هستند ولی صاحبان سحر و جادو از فضائل اخلاقی بهره چندانی ندارند.
فرق بین معجزه و کرامت و اعمال خارق العاده:
1. معجزه با هدف اثبات نبوت یا شعبی از مناصب الهی است ولی کرامت عنایتی به اولیاء الله از جانب خداوند است و چنین ادعایی در آن خوابیده نیست.
2. معجزه همراه با ادعای هم آوری می باشد ولی کرامت چنین ادعایی نیست.
3. معجزه و کرامت عنایت الهی است به خلاف بقیه کارهای خارق العاده.
ویژگی های پیامبران معجزه سحر و جادو اراده الهی انسان خدا قرآن