خدای سبحان دنیا را راه و قیامت را منزل و خانه پایانی می داند و برای این که هر چه بهتر و بیشتر به یاد خانه باشیم رسولانی راه بلد می فرستد که خانه پایانی همگان را بدانند و به همه زوایای آن آگاه باشند و هر چه درباره ی راه و خانه می گویند طبق وحی بوده و دل سوز به حال منحرفان و بیراهه روندگان باشند. از این رو پیامبر اسلام (ص) از روی مهربانی و دل سوزی به آنان که بیراهه می روند می فرماید: «فأین تذهبون؛ کجا می روید؟!» (تکویر/ 26) خود او بر پایه منطق وحی سخن می گوید: «و النجم إذا هوی* ما ضل صاحبکم و ما غوی* و ما ینطق عن الهوی* إن هو إلا وحی یوحی؛ سوگند به اختر چون فرود مى آيد. [كه] يار شما نه گمراه شده و نه در نادانى مانده. و از سر هوس سخن نمى گويد. اين سخن به جز وحيى كه وحى مى شود نيست.» (نجم/ 1 ـ 4)
سوگند به ستاره در حالی که فرود آمد. ستاره اگر فرود و حرکت نداشته باشد راه نما نیست. اختران همانند عقربه های ساعت با فراز و فرود خود طلوع و غروب، مشرق و مغرب و قطب و استوا و بالاخرة جهت را می نمایانند. پیامبر (ص) با آن مقام شامخ اگر با مردم در تماس نباشد نمی تواند مانند اختران راه نما باشد. این پیامبر نه راه را گم کرده است، نه منزل را؛ هم هدف را می شناسد و هم به آن راه نماست وگرنه رسول خدا نخواهد بود. او امام و صاحب شماست. درباره هدف از روی هوا و هوس سخن نمی گوید. او جز به وحی لب نمی گشاید و وقتی می نگرد عده ای عمدا هدف را رها کرده اند از راه دل سوزی به آنها می فرماید: کجا می روید؟!
خدای سبحان به پیامبر (ص) با یک جهان بینی فراگیر و در پیامی جهان شمول می فرماید: «إن هو إلا ذکر للعالمین* لمن شاء منکم أن یستقیم؛ این قرآن عظیم جز پند و نصیحت اهل عالم هیچ نیست، تا هر که از شما بندگان بخواهد راه راست پیش گیرد.» (تکویر/ 27 ـ 28) بنابراین، سراسر قرآن، راه راست، راهنما، نور و ظلمت زداست: «کتاب أنزلناه إلیک لتخرج الناس من الظلمات إلی النور بإذن ربهم إلی صراط العزیز الحمید؛ این قرآن کتابی است که ما به سوی تو فرستادیم تا مردم را به امر خدا از تاریکی های جهل و کفر بیرون آوری و به نور برسانی و به راه خدای مقتدر ستوده رهسپار گردانی.» (ابراهیم/ 1)
بنابراین، وقتی روح و روان انسان براساس یاد قیامت پرورش یابد و "ذکری الدار" (ص/ 46) در نظرش باشد، چنین باوری "ضمانت اجرایی" می شود که همه عقاید و اخلاق و کردار و رفتار خود را براساس این ویژگی پایه ریزی کند. اگر انسان یاد قیامت را فراموش کند، دلیلی ندارد که مقید به ضابطه و قانون باشد؟ به هر جنایتی دست می زند و به فرموده ی امام حسین (ع) در ظهر عاشورا، در ملاقات با امام سجاد (ع): «استحوذ علیهم الشیطان فأنساهم ذکر الله؛ غفلت همه ی وجودشان را فرا گرفت و برآنان چیره گشت و یاد خدا را از یادشان برد.» (مجادله/ 19) و چون یاد معاد همان یاد مبدأ است، با نسیان یاد مبدأ جریان معاد هم فراموش می شود، در حالی که انسان می تواند در پرتو سازندگی یاد قیامت، گذشته از برکات اعتقادی، اخلاقی، رفتاری آتش را بالعیان بنگرد: «کلا لو تعلمون علم الیقین* لترون الجحیم؛ هرگز چنين نيست اگر علم اليقين داشتيد .به يقين دوزخ را مى بينيد.» (تکاثر/ 5 ـ 6) یاد قیامت به معنای علم به قیامت است، و اگر کسی علم حقیقی به قیامت داشته باشد حتما جهنم و جهنمیان را خواهد دید و چنین انسانی گذشته از برکات اعتقادی، اخلاقی و رفتاری، دیگر معصیت نمی کند؛ زیرا خاستگاه گناه، فراموشی قیامت است. کار شیطان آن است که نخست یاد خدا را از قلب انسان می گیرد و سپس در آن تخم گذاری می کند. یاد قیامت حضور دائم قلبی است و به فرموده شیخ طوسی در تفسیر گران سنگ خود، نیت و یاد خدا انبعاث و پرش از جهان طبیعت است، نه لفظ و مفهوم.
استاد علامه طباطبایی می فرمود: ممکن است انسان عمری تحت ولایت شیطان باشد و نداند. در این هنگام باید از عبادت یک عمر خود استغفار کند. اگر واقعا یاد قیامت و "ذکری الدار" در جان انسان نشسته باشد، چنین انسانی آتش را می بیند.
خود هنر آن دان که دید آتش عیان *** نـه گپ دل علی النار الدخـان
اگر انسان دود را مشاهده و به وسیله ی آن بر آتش استدلال کند این هنر نیست، بلکه حرف و گپ است. هنر آن است که آتش را ببیند.
جوانی به رسول اکرم اسلام (ص) عرض کرد: من به قیامت یقین دارم. پیامبر (ص) فرمود: هر چیزی نشانه ای دارد، نشانه ی یقین تو چیست؟ گفت: گویا بهشت و اهل آتش را می بینم و صدای دوزخ را همچون زوزه ی سگ می شنوم. رسول اکرم (ص) در برابر ادعای آن جوان نفرمود این شدنی نیست. او سپس از پیامبر خواست دعا کند تا به شهادت نایل آید. حضرت دعا فرمود و او در یکی از جبهه های اسلام علیه کفر به شهادت رسید. او در حقیقت با دو طاغوت مبارزه کرده بود: طاغوت برون، یعنی هجوم آورندگان به مرزهای دین و عقیده، و وطن اسلام و طاغوت درون، یعنی نفس شیطانی.
نقش یاد قیامت در جهاد
کسی که در چنگال آرزوهای دراز و هوای نفس گرفتار باشد هر بهانه واهی را دست آویز قرار داده از جهاد با دشمن می گریزد؛ گاهی هوای گرم فصل تابستان را مساعد نمی بیند و زمانی هوای سرد فصل زمستان را نامساعد تشخیص می دهد و گاهی می گوید زندگی فلج و اقتصاد بیمار است؛ «فرح المخلفون بمقعدهم خلاف رسول الله وکرهوا أن یجاهدوا بأموالهم و أنفسهم فی سبیل الله و قالوا لاتنفروا فی الحر قل نار جهنم أشد حرا لو کانوا یفقهون؛ آنان که خوشحالند که از حکم جهاد در خدمت رسول خدا (ص) تخلف ورزیدند و مجاهدت به مال و جانشان در راه خدا بر آنان سخت ناگوار بود و مؤمنان را هم از جهاد منع کرده و به آنان می گفتند: شما در این هوای سوزان از وطن خود بیرون نروید، آنان را بگو آتش دوزخ بسیار سوزان تر از هوای گرم است، اگر می فهمیدید؛ یعنی کسی که به یاد قیامت است، حرارت ها و سایر دشواری های دنیا برای او قابل تحمل است.» (توبه/ 81)
امیر مؤمنان (ع) هنگامی که سپاهیانش را به جبهه حق علیه باطل دعوت می کرد گروهی می گفتند: اکنون هوا سرد است، صبر کنید تا هوا گرم شود و گاهی می گفتند: اکنون هوا گرم است، در تابستان چه جای نبرد و پیکار است؟ حضرت علی (ع) فرمود: شما که با این بهانه ها از شرکت در جبهه حق علیه باطل خودداری می کنید و با حرارت و برودت دنیا نتوانید صبر کنید با حرارت قیامت چه می کنید؟!
خداوند با ذکر این آیه، مومنان را به جهاد تشویق و به آنان وعده پاداش نیکو داد و در یک داد و ستد، رستگاری را از آنان دانست که از جهاد استقبال می کنند: «إن الله إشتری من المؤمنین أنفسهم و أموالهم بأن لهم الجنة یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون و یقتلون وعدا علیه حقا فی التوراة و الإنجیل و القران و من أوفی بعهده من الله فاستبشروا ببیعکم الذی بایعتم به و ذلک هو الفوز العظیم* التائبون العابدون الحامدون السائحون الراکعون الساجدون الامرون بالمعروف و الناهون عن المنکر و الحافظون لحدود الله و بشر المؤمنین؛ خدا جان و مال اهل ایمان را به بهای بهشت خریده است. همان کسانی که در راه خدا می جنگند و می کشند و کشته می شوند. این وعده قطعی است بر خدا و عهدی است که در تورات و انجیل و قرآن یاد فرموده و از خدا باوفاتر به عهد خود کیست؟ ای اهل ایمان شما به خود در این معامله بشارت دهید که این معاهده ی با خدا، به حقیقت، سعادت و پیروزی بزرگی است. بدانید که تائبان، پرستندگان، سپاس گزاران، روزه داران، نماز با خضوع گزاران، امر به معروف و نهی از منکرکنندگان، نگهبانان حدود الهی و مؤمنان را، ای رسول ما به هر ثواب و سعادت، بشارت ده.» (توبه/ 111ـ 112)
ویژگی های یاد شده همه از اوصاف کسانی است که جان و اموال خود را در راه خدا فروختند و جهادگر راه او به شمار آمدند. اینان در حقیقت، تشنگان آب زلال زندگانی جاودانه اند که در راه او این گونه بسیج می شوند و از محدوده ی طبیعت می گذرند. بنابراین، یاد معاد برنامه های پیکار، خون ریختن در میدان نبرد و شهید شدن در راه خدا را تبیین می کند و حق تعالی پاداش شایسته به نیکوکاران عنایت خواهد فرمود: «إن الله لایضیع أجر المحسنین؛ مانا خداوند اجر مومنین را تباه نمی کند.» (توبه/ 120)
گفتنی است که، از نظر قرآن یاد قیامت تنها با جهاد بدنی تحقق نمی پذیرد، بلکه لازم است گروهی، جهادگر سنگر فرهنگی باشند، تا از این طریق مردم را با معارف دینی آشنا سازند: «و ما کان المؤمنون لینفروا کافة فلولا نفر من کل فرقة منهم طائفة لیتفقهوا فی الدین و لینذروا قومهم إذا رجعوا إلیهم لعلهم یحذرون؛ و شايسته نيست مؤمنان همگى [براى جهاد] كوچ كنند پس چرا از هر فرقه اى از آنان دسته اى كوچ نمى كنند تا [دسته اى بمانند و] در دين آگاهى پيدا كنند و قوم خود را وقتى به سوى آنان بازگشتند بيم دهنده باشد كه آنان [از كيفر الهى] بترسند.» (توبه/ 122) نباید همه به جبهه ها کوچ کنند، باید گروهی مراکز فرهنگی و مکتبی بروند و وظیفه این گروه مانند وظیفه مرزداران است. مرزبانان در حفظ مرزها می کوشند و اینان موظفند مرز عقیده مردم را از دشمنان مکتب پاک نگه داشته، و آن را به نسل آینده بسپارند و به قوم خود بیاموزند، باشد که مردم خداترس شده، از نافرمانی او حذر کنند.
بنابراین، آغاز و انجام جبهه های نبرد با یاد معاد آمیخته است و جبهه و پشت جبهه را یاد قیامت حفظ می کند. آن کس که به فکر قیامت نیست نه اهل جبهه و جهاد است و نه اهل پشتیبانی از آن. پس انسان مجاهد است که با شرکت در این داد و ستد سودآور، در قیامت وارد بهشت می گردد. از این رو به سوی این هدف والا می شتابد؛ زیرا هم خود را پاک کرده و هم در اصلاح جامعه کوشیده و هم قانون خدا را حفظ و حراست کرده است.
جهاد پاداش الهی اثبات معاد قیامت یاد مرگ باورها در قرآن انسان