مهاجران آریایی پس از ورود به ایران دو شاخه می شوند. ظهور هیتان و میتان. از هزاره ی دوم تا اوایل هزاره ی اول، جریانی در مهاجرت و رفت و آمد در فلات رخ داد که سرانجام منتج به ورود ایرانیان به فلات و دوام و قوامشان شد، بدون آنکه میان سکنه ی بومی، تحلیل رفته و مستهلک شوند، بلکه به عکس با سکنه ی بومی در آمیخته و با ترکیب فرهنگی نوین، آنان را در خود محو و مستحیل نمودند و این؛ خود از رخدادهای نادر تاریخ است.
شعبه هند و اروپایی
سرانجام در هزاره ی دوم پیش از میلاد ظهور عناصری که می توان آنها را هند و اروپایی نامید در میان اقوامی که بومی بودند، قابل ملاحظه می باشد. لیکن این عناصر جدید نقشی چندان در فلات نداشتند و از دشتهای اوراسی واقع در روسیه ی جنوبی که به نظر می رسید زادگاهشان بوده، به واسطه ی فشار و ورود اقوامی دیگر، به مهاجرت پرداختند. شاید در طی مهاجرت بر اثر عواملی به دو گروه تقسیم شده باشند: گروه غربی و گروه شرقی. گروه غربی دریای سیاه را دور زده و پس از عبور از بالکان و بسفر، در داخل آسیای کوچک پخش شدند. این گروه به زودی میان ملل «آسیانی» که شاید سکنه ی اصلی ناحیه ی مذکور بودند، نفوذی تام یافته و آن چنان قدرتی به دست آوردند که به زودی اتحادیه ی هیتیان Hittites «ختیان» را به وجود آوردند.
البته در این باره به موجب فقدان شواهد، آرا و نظرات مخالفی موجود است، اما به هر حال آنچه که اغلب محققان نظر می دهند، این است. هیتیان به زودی دارای چنان شاهنشاهی عظیم و پرقدرتی شدند که موجب شگفتی است. اینان نخستین امپراتوری بزرگ آریایی را در حدود 1900 پیش از میلاد تشکیل دادند و این چنین سامان و سازمان و نظام و قدرتی بی شک ایجاب می نماید که مدت نسبتا زیادی از سکناشان گذشته باشد، و به این جهت به نظر می رسد که در حدود سده های اول هزاره ی دوم به آسیای صغیر وارد شده باشند. اینان حتی تا بابل هم به تاخت و تاز پرداختند و آنجا را گشوده و چپاول نمودند، اما این پیروزی و فتحی بود بی فرجام، چه پس از آن به ضعف گراییدند و شاید نظام لشکریشان بر اثر ضعف و نیرویی که در این فتح بزرگ به کار زده بودند، به تباهی گراییده بود.
اما مدتی نگذشت که به کار خود، و نظام و قدرت از دست رفته رنگ و آبی بخشیدند این امر دگرباره موجب هجومها و تاخت و تازهایی شد که بر اثر آن دولتهای همجوار، چون هوریان Hurrites و میتانیان Mitanni به وسیله ی آنان منهدم شد و از میان رفت. پس از لحاظ قدرت در برابر مصر قد علم کردند که در آن زمان در اوج توسعه ی مناطق بازگشوده ی خود بود و تا حدود سوریه و فلسطین گسترش داشت. محققانی چون هومل Hommel و می یر Meyer معتقدند که اینان حتی تا فلسطین نیز پیش رفته و در آنجا حکام و امرایی داشته اند، و این ادعا به موجب اسنادی است که در تل العمارنه Tell Amarna کشف شده و در آنها اسامی و نامهای آریایی دیده می شود.
شعبه هند و ایرانی
اما شعبه ی شرقی که به نام هند و ایرانی معروف است، جانب شرقی دریای خزر را پیمود. اینان به نظر می رسد که به گروههایی تقسیم شده باشند. یک گروه از قفقاز عبور کرده و تا حدودی از رود فرات پیش رفت. پس با هوریان بومی که گروهی از اصل «آسیانی» بودند، به هم آمیختند و نتیجه ی این آمیزش تشکیل پادشاهی میتانی شد. اینان هم در بین النهرین شمالی قلمرو خود را توسعه بخشیدند و هم با محدودیتی جهت آشور، دردسری بزرگ را برایشان فراهم کردند. آن گاه به الحاق دره های زاگرس Zagros شمالی که مسکن قوم گوتی Guti «دره ی کردستانی» بود، قدرت خود را توسعه بخشیدند. فرازنای قدرت میتانیان در حدود سالهای /1450 پیش از میلاد بود که با مصر پیمان اتحاد بست و میان فراعنه ی مقتدر مصر و دختران پادشاهان میتانی زناشوییهایی سیاسی انجام شد که رشته ی اتحاد را محکم تر نمود. اما بر اثر عواملی، این شاهنشاهی به ضعف گرایید و به وسیله ی هیتیان برانداخته و نابود شد.
درباره اصطلاح هزار خدا
اصطلاح «هزار خدا» که به وسیله ی کاتبان هیتی به کار رفته و نظایری از آن نیز در جاهای دیگر قابل ملاحظه می باشد، آشکار می سازد که نفوذ و اختلاط گوناگون در میان این مردمان بسیار رواج داشته است. در زمان مورد نظر اختلافاتی از لحاظ قبولی خدایان میان ملل متخاصم وجود نداشته، به این معنی که هرگاه میان دو کشور، دو ملت و یا دو قوم جنگی در می گرفت، ملت غالب، خدایان قوم مغلوب را نیز به صورت و فهرست خدایان مورد پرستش اضافه می نمود. این خدایان و عناصر جدید به زودی جایی برای خود باز کرده و مورد احترام و ستایش واقع می شدند. اینک ممکن است که این نوع سیاست بوده باشد در تساهل مذهبی از برای موفقیتهایی بیشتر که شاهنشاهان هخامنشی، به ویژه کوروش آن را اصل سیاست مذهبی خود قرار داده بودند، و یا با گمان قوی تر، ترس از نیروهای مافوق طبیعی و اوهام و خرافات جاری آنان را بدین روش وا می داشت، و در هر صورت این روشی بود که بعدها صورت کامل تر و منطقی تری در تساهل مذهبی، در قلمرو سیاست خارجی هخامنشی به وجود آورد که نتایج نیکویی از آن عاید شد.
رب النوعهای میتانی
در ازمنه ی کهن، و آن دورانی که مورد نظر است، سازش با نیروهای فوق طبیعی یکی از بزرگترین موارد موفقیت و پیروزی بود. در ادیان باستانی اعتقاد به آنکه تقدیر و سرنوشت در دست خدایان و ارباب انواع می باشد، و به وسیله ی سحر و جادو و اهدای هدایا و قربانیها بایستی آنان را رام نموده و سرنوشت را به سود خود برگرداند، اهمیتی به سزا داشت و به همین جهت بود که تعداد خدایان روز به روز افزونی می گرایید و مردم و شاهان به خدایان ملل و اقوام مغلوب احترام و ستایش می نمودند.
میان هوریان که با میتانیها هم بسته و متحد شدند، نیز این چنین روشی موجود بود. خدایان اصلی هوریان عبارت بودند از ته شوب Teshub رب النوع رعد و برق و همسرش هه پیت Hepti یا هه یا Hepہ رب النوع خورشید. آنچه که جالب توجه است، به عقیده ی هروزنی Hrozny کلمه ی عربی حوا از همین نام مشتق شده است. قبل از آنکه اصولا پادشاهی میتانی تشکیل شود، عنصر هند و اروپایی به شکل سختی به وسیله ی هوریان از میان رفته بود، اما تأثیری از مذهب آن عنصر هنوز در جامعه ی آنان باقی بود و پرستش خدایان آریایی چون میترا Mithra «میتره، میثره» وارونه Vہruna، ایندره Indra میانشان رواجی داشت که به نظر می رسد پرستش این خدایان، ویژه طبقه ی ممتاز بوده است.
اما دو خدایی که به عنوان خدایان اصلی میتانی و هوری از آنان یاد شد، یعنی ته شوب خداوندگار رعد و برق و هه پا همسرش رب النوع خورشید نیز اصل آن اقتباسی است از فکر همان عنصر هند و اروپایی، چه آثار و بقایای آیین هند و اروپایی وجود دو سرور خدای اصلی را که جنبه ی طبیعی داشته اند، بیان می کند، و این دو خدای عمده ی طبیعی عبارت بودند از خدای بزرگ، رب النوع عناصر طبیعی، بلندیها و کوهها، تندر و توفان و باران؛ ربة النوع یا ایزد بانویی که زمانی خورشید، و زمانی زمین به شمار می رفته است. از لحاظ عقاید دینی، هنر، قوانین و رسوم و آداب میان هوریان و میتانیها با هیتیها تشابه و همانندیهای بسیاری موجود است و به نظر می رسد هنگامی که میتانیها به وسیله ی هیتیان از میان رفتند، هنر و سایر شئون فرهنگی و تمدنشان میان ملت غالب به زندگی خود همچنان ادامه داده باشد.
مطابق با اکتشافاتی که شده است، هیتیان کناره های پایینی دیواره های اطاقها را با نقوشی مصور می کرده اند، و این روشی است که پیش از آنان به وسیله ی هوریان معمول بود. به طور کلی هنر میتانی متأثر از مبادی سومری و تحت تأثیر هنر مصری اژه Ege قرار داشته است. در خانه سازی روشی پیشرفته داشتند و بناهای مخصوصشان به نام بیت هیلانی Bit Hilani که شاید به معنی خانه ی پنجره دار باشد معروف است. این بناها از دو قسمت بیرونی و اندرونی تشکیل می شده است. قسمت بیرونی سرپوشیده بوده و به وسیله ی اطاقی پنجره دار به اندرونی متصل می شده است که شاید عمدای بوده از برای کنترل در رفت وآمد. در شیوه ی نقاشی بر درها نیز دستی داشته اند و موضوع نقاشیها اغلب فرشتگان و شیر و گاو بوده است.
پرستش و دیانت هیتیان، بسیار پیچیده تر و دارای نظم و ترتیبی بود. آنچه از مدارکی که در بغاز کوی به دست آمده، نشان می دهد که میان این مردم نیز همچون بسیاری از جوامع و ملل و اقوام باستانی، محک و مبنای همه چیز دیانت و اصول مذهبی شناخته می شد.
شیوه ی دیانت و پرستش هیتیها
از نوشته های هیتی که به دست آمده است، اصطلاحی است که شاید تا اندازه یی گویای وضع و شیوه ی دینشان باشد در پرستش. اینان قومی بودند جنگجو و فاتح سرزمینهای دیگران، و همچون موردی که بدان اشاره شد، خدایان عمده ی شهرهای بازگشوده را به خدایان خود می افزودند و به یکسان به عبادتشان می پرداختند.
خدایان هیتیها
میان هیتیها نیز پرستش دو خدای عالی جناب، همچون قوم میتانی رواج داشت و به نظر می رسد که هوریان و میتانیها که خود این روش را از اقوام هند و اروپایی اخذ کرده بودند، واسطه ی این نقل و انتقال بوده باشند. سرور خدای بزرگ، خدای تندر و توفان بود و به شهر هاتوشا تعلق داشت، و همسر او ایزد بانویی بزرگ نیز الهه ی خورشید محسوب می شد و متعلق به شهر آرینا بود. شاید این دو خدا سرپرستی اموری بسیار را به عهده داشته و در ضمن نماینده ی پیمان و معاهدات و چیزهایی دیگر نیز بوده باشند. امور مهم و قابل توجه و گرفتاریها و مشکلاتی که پیش می آمد، از این دو خدا به وسیله ی کاهنان نظر خواسته می شد، قراردادها و پیمانها نیز تحت نظر این خدایان سامان می گرفت و در میان خدایان مظهر قدرت بودند و همان دو خدای عالی جناب هوری یعنی تش بو و هه پا محسوب می شدند.
گاوپرستی در میان هیتیان
میان هیتیان ریشه ی کهن گاوپرستی مشاهده می شود. رب النوع بزرگ، خداوندگار رعد و توفان به وسیله ی حیوانی مقدس، یعنی گاو تظاهر و تجلی می کرده است. این حیوان مفید که سابقه ای بسیار در تاریخ پرستش دارد، از قدیم ترین ایام در آناتولی مورد ستایش قرار گرفته و به همین مناسبت است که کوهستان بلند این سرزمین، توروس یعنی گاونر خوانده شده است، و باز به جهت رواجی در پرستش این حیوان و همانندی آن در میان بسیاری از ملل و اقوام که نام «تورو» دارای ریشه ی مشترکی است در زبانهای گوناگون.
این کلمه ظاهرا از یک واژه ی سامی و هند و اروپایی مشتق شده است، در سامی ثور در یونان توروس Tauros، در چک Tor و به آلمانی Sitor نامیده می شود. سرانجام در آناتولی که کوهستان بلند آن به نام این خدا خوانده شده است، مراسم عبادت این خدا در همان کوهستان انجام می شده و در آنجا ستایشگاهها و عبادت خانه هایی برایش ترتیب داده بودند. به نظر می رسد که از این نقطه عبادت این حیوان به جاهایی دیگر و مناطقی که در پرستش این خدا شهرتی دارند نفوذ کرده باشد، و این مناطق عبارت اند از: مصر، بابل، هند، کشورهای اژه و حتی اروپا. به این نکته ی بسیار مهم نیز باید توجه داشت که یکی از خاستگاههای بسیار مهم «مهر پرستی» یا میترا پرستی، یعنی «میترای گاو اوژن» را همین منطقه می دانند، به ویژه جایی که امروزه همان شهر قونیه در ترکیه است و شواهدی شایان توجه برای این نظر از سوی پژوهشگران آیین میترایی ارائه شده است.
پرستش خداوندگار رعد و توفان در همه ی شهرهای هاتی مرسوم و رایج بود، و در این شهرها که هر کدام رب النوع خود را به نامهایی می نامیدند، آنها را پسران ایزدبانو آری نا و شوهر او رب النوع تندر و توفان و خدای شهر هاتوشا می دانستند.
ایزد بانوی خورشید آسمان
اما ایزدبانویی دیگر نیز داشتند که او هم مظهر خورشید بود و به «خورشید آسمان» معروف بود. این ایزدبانو نیز ستایشش بسیار رواج داشت و از دوره ی جدید امپراتوری هیتی مورد توجه قرار گرفته و در اواخر این دوره به فرازنای شهرت رسیده و عنوان سرور خدای اصلی یا خدای عالی جناب را برای خود اختصاص داد. این مورد نیز بایستی از گرفته هایی باشد از هند و اروپاییان و یا به گمانی ضعیف از کسانی دیگر. چون با عدم کامل روش مادرشاهی و زن سالاری در جامعه ی هیتی و تضعیف حقوق زن میان آن مردم، به نظر نمی رسد که روشی اصیل در ایزدبانو پرستی میانشان پیدایی یافته باشد. سرانجام مشاهده می شود که چگونه عنصر هند و اروپایی در میان ملل و اقوام «آسیانی»؛ یعنی بومیان نفوذ کرده و با در هم آمیختگیها اثراتی بسیار بر جای نهادند هر چند این تسلط، پیروزی محدود و بی فرجامی بود، اما این نفوذ دوام یافت و تسلط آریایییها را محرز کرد، اما این تسلط به شکل کامل آن در زمان دیرتری؛ یعنی آغاز هزاره ی اول مسلم شد.
کاهنان و وابستگان معابد در روش مذهبی هیتیان
در روش مذهبی هیتیان، کاهنان و وابستگان معابد دارای مقام و مزایایی بودند. اجرای قانون و عدالت نیز درباره شان شدیدتر از دیگر مردم اجرا می شد. مجموعه قوانین هیتیها که از این مردم به دست آمده، حاوی در حدود صد ماده می باشد که نسبت به قوانین سومری و بابلی و اسرائیلی بسیار منصفانه تر و تعدیل یافته تر است، و همچنین است این نسبت به قوانینی که در «وندیداد» کتاب قوانین و شرایع ایرانی آمده است. اجرای این قوانین در مورد خلافها و بزه هایی که از روحانیان و کارکنان معابد سر بزند، بسیار سخت می باشد.