میشنا از ریشه عبرى «شانو» به معناى «تکرار کردن» است و به تعلیمات شفاهى یعنى آنچه به وسیله تکرار کردن مى توان فرا گرفت، اشاره مى کند. این اسم در مقابل «میقرا» که به معناى قرائت متن کتاب مقدس (شریعت مکتوب) است، آورده مى شود و از این رو، میشنا بر تمامى احکام شرعى «تورات منقول یا شفاهى» که توسط فقیهان یهود طى قرنها از «اسفار خمسه» یا «تورات مکتوب» استخراج شده اند، اطلاق مى شود.
ضرورت تدوین میشنا
از آن جا که شریعت شفاهى در طى قرن ها، به وسیله آموزش شفاهى از استاد به شاگرد منتقل مى شد، ضرورت ایجاد روشى براى تنسیق و تدوین موضوع هاى آن احساس گردید. دلایل اصلى این ضرورت به مسئله به یاد سپردن باز مى گشت. زیرا حجم زیاد شریعت شفاهى را دیگر نمى شد تنها از طریق تکرار و مطالعه فشرده و متمرکز به خاطر سپرد. در نسل هاى اولیه که شریعت شفاهى پیوستگى نزدیکى با شریعت مکتوب داشت، شریعت مکتوب، از جمله، ابزارى براى توجه دادن اذهان طلاب به هلاخایى بود که از هر آیه به دست مى آمد. این استفاده از نص کتاب مقدس، نه تنها به عنوان مبناى قانونى و منطقى شریعت شفاهى، بلکه براى تقریب ذهن، به ادبیات تلمودى یا به طور کلى، ادبیات یهودى منتقل شد.
این کاربرد، مفهوم اسمختا (تأیید و موید) را به وجود آورد، یعنى نقل عبارتى از کتاب مقدس که نمى توان هلاخا را مستقیم از آن بیرون کشید اما، به وسیله برخى روش هاى تفسیرى، با هلاخا معروف پیوند مى خورد تا به کار حفظ و یادآورى آید. کاربرد این سبک چنان فراگیر و گسترده بود که گاهى تمایز بین تفسیر اصیل و آنچه صرفا اسمختا است، ناممکن است. اما این نوع کاربرد متن تنها در مورد موضوع هایى مناسب به نظر مى رسید، که متون مربوط به آنها بى شمار، و تعداد تفسیرها و هلاخاهایشان کمتر بود. اما حوزه هاى بسیارى از شریعت شفاهى از این آیات محدود و مشخص که به آنها تحقق مى بخشید، فراتر رفتند. در این حوزه ها، دسته بندى نکات جزئى بى شمار به قسمت هاى کلى تر ضرورى به نظر مى رسید. در آغاز، این عمل با ابزارى ساده و به منظور تسهیل در امر به خاطر سپردن و مطالعه صورت مى پذیرفت؛ موضوع هاى معینى تبویب شد و در مجموعه هاى عددى مرتب گردید.
به همین دلیل فهرست هایى مانند «چهار سبب اصلى جراحت»، «سى و نه کار اصلى که انجام دادن آن در روز شبات ممنوع است» و مانند آن وجود دارد. بر محور این تعریف ها، بناهاى مهمى با تفاصیل بیشتر، براى هلاخا ساخته شدند. همزمان، دانشمندان مجبور بودند که در پى وضع قواعد و عمومات برآیند تا امکان درک و دریافت این جزئیات بى شمار را بیشتر کنند. این قواعد اساسى، مفاهیم یا نظریات بنیادین شرعى نبودند، بلکه تنها تلخیص هایى بودند که از تلاش براى تنظیم موضوع هاى جزئى با شیوه اى معین و یافتن وجه مشترک براى تعدادى از هلاخاهاى منفرد و مجزا نشأت گرفته بودند. در واقع، احکام زیادى (برخى بسیار قدیمى) به این سبک تقریر یافته اند. این رویکرد گاهى با صراحت، مثلا در «قاعده مهم روز شبات» یا «قاعده مهم عشریه»، به عنوان تلاشى براى تعمیم نکات جزئى بیان مى شد.
احکام کلى دیگر، نظیر «زنان از همه تکالیف امرى که زمان در آنها دخالت دارد، معاف هستند» نامگذارى نشدند. گاه، اصلى به جاى مطرح شدن به صورت یک قاعده، به شکل یک نمونه اصلى که چیزهاى دیگر از آن استنباط مى شود، بیان مى شد. ظاهرا این روش ها و روش هاى دیگر تنها به عنوان ابزار کمکى مطالعه به خدمت گرفته مى شدند و ارزش خود را نیز در دوره اى که زندگى و فرهنگ تا حد زیادى ایستا و ثابت بود، اثبات کردند. اما با گذشت زمان، تغییرات زیادى رخ داد و موضوع هاى جدیدى پدیدار شدند که نیازمند تحلیل بودند و در عین حال، دست مایه هاى اصلى تحقیق را نیز افزایش دادند. گاهى وقت ها ارائه تقریرى نو از قواعد، یا جرح و تعدیل آنها لازم بود.
نزاع با صدوقیان، حکیمان فریسى را به تأکید بر جنبه هاى معینى از هلاخا واداشت. افزایش تعداد خارجیانى که در قلمروهاى مختلف زندگى در جامعه یهودى در حال فعالیت بودند نیز، مصوبات جدیدى را ایجاب مى کرد. روابط دینى و سیاسى با سامرى ها ثبات نداشت و یکى از آثار این بى ثباتى تغییر موضع هلاخایى نسبت به این فرقه بود. موضوع هاى بسیار زیادى که درطول چندین نسل روى هم انباشته شده بود، مشکلاتى ایجادکرد؛ آن هم در زمانى که نهادهاى دینى و قضایى یهود سلسله مراتب مشخصى به خود گرفته وبه وحدت رویه اى در قانون گذارى رسیده بودند. یعنى تمام موضوع هاى مورد بحث، به سنهدرین کبیر مستقر در معبد ارجاع داده مى شد تا درباره آن قضاوت کرده، رأیى صریح و روشن بیان نماید. اما در عصر حشمونائیم در این دیوار اتحاد و یکرنگى شکاف هایى بروز کرد و مشاجره علنى میان مکتب هیلل و شماى، در زمانى که موجودیت این دو مکتب فکرى به رسمیت شناخته شده بود، اوج گرفت.
افزایش استادان و شکل گیرى آموزشگاه هاى جداگانه
گسترش تعلیم و تربیت مقدماتى و سازمان دهى دوباره آن بر پایه آموزش همگانى توسط کاهن اعظم، یهوشوع (یوشع) بن گملا، به همراه بازگشایى آموزشگاه هاى هیلل براى تعداد بیشترى از مردم، خیل عظیم طلاب را از یک سو و افزایش قابل توجه تعداد اساتیدى را که آموزشگاه هاى کوچک و بزرگ خاص خود را سازمان دهى مى کردند، به همراه آورد. این گرایش پس از تخریب معبد (آن گاه که اقتدار و مرجعیت مرکزى به شکل هاى مختلفى تضعیف شده بود) نمود بیشترى پیدا کرد. تا زمانى که حکیمان در کنار هم جمع بودند و کار اصلى آموزش را گروهى از مردان انجام مى دادند، هم شکل بودن سنت حفظ مى شد؛ اما افزایش تعداد استادان و شکل گیرى آموزشگاه هاى جداگانه، هرچند بدون تعمد، موجب فراوانى شکل ها و روش هاى تبیین گردید. هر معلمى سبک خاصى داشت و احکام خود را به همان سبک خاص خودش بیان مى کرد. گاهى اختلاف، صرفا ظاهرى بود و گاهى تفاوت هاى بسیار مهمى نیز وجود داشت، که بعضى آگاهانه و برخى از روى ناآگاهى بودند.
وقتى که حکیمان گرد هم مى آمدند، دیگر نمى توانستند به یک سنت محدود و هم شکل استناد کنند. آنان مجبور بودند که شمارى از سنت ها را با هم مقایسه کنند؛ چه سنت هایى که از استادان خود شنیده بودند و یا آنچه دانشمندان دیگر نقل کرده بودند. دیگر، آموختن آموزه هاى یک استاد کفایت نمى کرد؛ طلبه باید آثار دانشمندان دیگر در یک موضوع مشابه یا سنن مربوط به آن موضوع را نیز مى آموخت. بنابراین، طلاب «به خاطر انفجار دانش» مجبور بودند که شمار زیادى از موضوع ها و مباحث را به ذهن بسپارند. ظاهرا این پیشرفت ها که در دوره معبد دوم در طى چندین نسل پیدا شده بود، الهام بخش دانشمندان در خلق چارچوب هایى شد که تلمود بر اساس آن تدوین گردید. قوانین دسته بندى شدند و با عباراتى کوتاه که به راحتى مى شد آنها را به خاطر سپرد، بیان گردیدند. همین ایجاز و اختصار گاهى موجب از دست رفتن وضوح و روشنى کلام مى شد. از این رو، این نوشته ها و تدوین ها در بر گیرنده همه انواع و یا جزئیات نبود، بلکه به نکات اصلى موضوع هاى مختلف و احکام صادره اى مى پرداخت که به روشنى، قانونى شده بودند. روشن است که چنین قوانینى قبلا در دوره معبد دوم وجود داشتند و احتمالا تاریخ آنها به اوایل دوره حشمونائیم برمى گردد. بى تردید، برخى از قوانین حتى به زمانى پیش تر از این نیز برمى گردند.
هلاخاى خاصى وجود دارد که خود تلمود آن را به دوره نحمیا، یعنى اوایل عصر معبد دوم، نسبت مى دهد. سازمان دهى نظام مند مجموعه هلاخا به بخش هاى کاملا مجزا و تعریف شده، ظاهرا به دست ربى عقیوا صورت پذیرفته است. معاصران او این کار وى را با کار پر مشقت کارگرى مقایسه کردند که به دشت مى رود و بدون هیچ گونه انتخابى، سبدش را از هر آنچه مى یابد، پر مى کند و پس از آن که به خانه برگشت به مرتب کردن آنچه جمع آورى کرده است، مى پردازد. عقیوا موضوع هاى مختلف و بى شمارى را که آموخته بود، در دسته هاى مختلف و متمایز طبقه بندى کرد. به نظر مى رسد که شاگردانش روش او را با توجه به خط مشى هاى کلى که او بیان کرده بود، پى گرفتند. ربى مئیر زیرکى زیادى در این کار به خرج داد و نظام او مبناى کار یهودا هناسى در تدوین تلمود شد.
طبقه بندى هلاخا به شش طبقه کلى توسط ربى یهودا
پس از شورش بارکوخبا در سال 132 میلادی و بسته شدن مدارس یاونه، مرکز علمی یهودیت به جلیل منتقل شد و عالمان یهود در آن محل سنت تفسیر و نقل تورات شفاهی را ادامه دادند، تا اینکه نوبت به یکی از دانشمندان یهود به نام ربی یهودا هناسی رسید. او که دانشمند برجسته ای بود. بر آن شد تا سنت شفاهی را مکتوب نماید. ربى یهودا کارش را با طبقه بندى هلاخا به شش طبقه کلى به نام «بخش هاى شش گانه میشنا» آغاز مى کند که هر طبقه به گروهى از موضوع هاى مربوط اختصاص دارد. در تعدادى از این سدرها (بخش ها) هم جنسى بین موضوع ها زیاد است، در حالى که در بعضى دیگر، موضوع ها با وجود تفاوت هاى جزئى و سطحى با هم، گنجانده شده اند تا تمام طیف هاى مربوط به موضوع پوشش داده شود. این بخش ها به کتاب هاى کوچکترى تقسیم شده اند که موضوع هاى محدودترى را در بر مى گیرند؛ مانند «برکت ها»، «شبات» و جز آن.
هر کتابى از این نوع، مسخت (رساله) نامیده مى شود که ظاهرا از واژه مسخا گرفته شده است. این رساله ها به فصل هایى و فصل ها به قسمت هایى معروف به میشنایوت (جمع میشنا) تقسیم شده اند که هر قسمت در بر دارنده هلاخاهاى خاص یا چند هلاخاى مربوط به هم مى باشد. ظاهرا کار فراگیر طبقه بندى مدتى طول کشید و دستاورد عمده یهودا، تلخیص شریعت شفاهى و قرار دادن آن در چارچوبى کاملا مدون و هرچه محدودتر بود. او از حضور بسیارى از دانشمندان برجسته آن زمان و طلاب تمامى آموزشگاه هاى تحصیلى در درس خود بهره گرفت. او کارش را با جمع آورى و تقریر موضوع هایى که مقبولیت عام داشتند آغاز کرد. از آن جا که هدف او تألیف کتابى بود که بتواند نقش متن اصلى را براى نسل هاى آینده ایفا کند، تلاش براى عبارت پردازى دقیق، به گونه اى که تمام الفاظ یک عبارت را منتقل کند، امرى حیاتى و مهم بود. این متن مى بایست کاملا خلاصه باشد؛ چون ربى یهودا تصور مى کرد که به این زودى ها روش هاى مطالعه متحول نخواهند شد و خود میشنا باید به عنوان اساس مطالعات عمیق تر، به طور شفاهى تعلیم داده شود.
البته این تصور کاملا پذیرفتنى بود. از این رو هر جمله یا عبارت، در واقع، چکیده اى بود که پس از بحث و تحقیق در حوزه درس او به دست مى آمد. هلاخاها و میشناهاى تاریخى زیادى با همان شکل اصلى در این تدوین جدید گنجانده شدند که گاه با شرح جدیدى نیز همراهند و گاه بدون تغییر و دست نخورده و سالم با همان گویش محلى قدیمى ضبط شده اند. (در دوره تلمودى توصیه شده بود که بعضى میشناها که علاوه بر روش، نوع گویش رایج در اورشلیم یا یهودیه را نیز منعکس مى کنند با دقت بیشترى ضبط شوند) هلاخاهایى که مورد پذیرش عمومى بودند به نحوى ثبت مى شدند که جوهره آنها حفظ شود. با این حال، تلخیص روش ها و گفتگوهاى بى شمار حکیمان نیز ضرورى بود.
مبناى کار ربى یهودا گردآورده هاى ربى مئیر بود. البته او تغییراتى ویرایشى، مانند اضافه کردن ضمایم، تلخیص، نقل روش هاى مختلف و یا رد نظرات یک مکتب در مقابل پذیرش گزاره هاى مکتب دیگر را در آن ایجاد کرد. بدین ترتیب، منابع زیادى، به ویژه بحث هاى قدیمى اى که پیش از آن توسط نسل هاى قبلى به سرانجام رسیده بودند، غربال شدند. اما میشنا چندین روش مجادله آمیز را در خود داشت که جزء هلاخا محسوب نمى شدند، ولى چون براى درک موضوع اهمیت داشتند، به عنوان منابعى براى کارهاى تطبیقى ارزشمند بودند. ربى یهودا تا حد امکان، تلاش کرد تا قواعدى را ایجاد کند که در بسیارى از زمینه ها منعکس کننده اتفاق نظر همه باشد. اگر در جایى بر این باور بود که مقصود اصلى هلاخایى را بیان مى کند، منبع را ذکر نمى کرد و بدون این که از مؤلف یا مقرر آن نام ببرد، با نوشتن ستام میشنا (میشناى بى پیرایه) آن را مشخص مى کرد. بیشتر میشناها در بر دارنده این نوع تقریرها بودند؛ با این حال، در بسیارى از موارد، دانشمندان موفق نمى شدند که در تعیین مراد آنها به نتیجه قطعى دست یابند.
سپس ربى یهودا روش هاى اصلى اى را که در تبیین و توضیح میشنا به کار رفته بود، با نام بردن از مهمترین ترویج کنندگان آنها، مشخص کرد. ربى یهودا گاهى سیاهه اى از دیدگاه هاى گوناگون و متعارض را ارائه کرده و گاهى نیز سبکى را به عنوان سبک مبنا، بدون نام و نشان، مطرح نموده و در عین حال، شرایط و دیدگاه هاى حکیمان دیگر را به آن اضافه کرده است. این روند بدون این که از وجود اتفاق نظر قابل ملاحظه اى درباره مجادلات تاریخى اى که سرانجام حل شده اند، سخنى به میان آورد، ادامه مى یابد و نزدیک به عصر خود ربى یهودا،نزاع ها در میشنا فزونى مى یابد.
تکمیل و تدوین میشنا توسط ربی یهودا
او آموخته های عالمان گذشته را در کتابی گرد آورد که میشنا نامیده شد. میشنا به معنای تثنیه یا تکرار است و از این جهت به این نام خوانده می شود که در بر دارنده تورات شفاهی، در مقابل تورات کتبی است. میشنا مجموعه اى عظیم از موضوع هایى است که به دیدگاه هاى حکیمان نسلى مربوط مى شود که درست پیش از نسل ربى یهودا مى زیستند. اما گاهى ضبط مفصل نزاع هاى علمى نسل خود او و دیدگاه هاى شخصیش به عنوان دیدگاه هاى فردى در مقابل اجماع نیز در آن یافت مى شود. بنابر آنچه در منابع آمده است، ربى یهودا فقط تدوین گر میشنا نبود، بلکه در عمل نیز در گفتگوهاى علمى با معاصرانش، از آن سود مى جست.
او گاهى دیدگاه خود را درباره موضوع هایى خاص تغییر داده، در پى آن، اصلاحاتى را بر روى میشنایوت انجام مى داد. گاهى نیز چون حکمى از پیش پذیرفته شده بود، قادر نبود که تقریرها یا نظرهاى تازه اش را در این کتاب وارد کند. از این رو، برخى از افزوده هایش با نظرهاى پیشین او در تناقض است. به همین نحو، گاه تقریرى جدید، میشنایوت پیشین را غیر ضرورى و نامربوط مى ساخت، ولى از آن جا که قاعده این بود که «یک میشنا از جاى خود حرکت نمى کند»، هر دو اظهار نظر باقى مانده اند. این وقایع همشکل بودن و ثبات میشنا را در دوران حیات ربى یهودا تأیید مى کنند. پس از مرگ او تنها اصلاحات ضرورى انجام شد و طرح ربى یهودا اساسا بدون تغییر باقى ماند. او موفق شد میشنا را تکمیل کند و به آن شکل داده، هویتى منسجم و پایدار ببخشد، و با این کار باعث حسن ختام دوره تنائیم گردد.
بدین ترتیب، نسل هاى آینده از رنج مطالعه تعداد زیادى هلاخا از میان صدها منبع مختلف، براى یادگیرى شریعت شفاهى رهایى یافتند؛ اثرى ساخته و پرداخته به عنوان منبعى براى هرگونه مطالعات جدید، در دسترس بود. هنوز دلیل روشنى وجود ندارد که نشان دهد آیا میشنا، چنان که یکى از مکاتب فکرى معتقد است، به صورت مکتوب ضبط شده و در سطح وسیع توزیع گردیده است، یا بنا به دیدگاه بسیارى دیگر، به طور شفاهى تقریر شده است. به هر شکل، اکنون میشنا اثرى کامل و مقدس بود که پس از کتاب مقدس، در رتبه دوم قرار داشت.
نویسنده ای یهودی درباره مندرجات میشنا می گوید: میشنا به زبان عبری به شش قسمت اصلی به نام سداریم (جمع سدر به معنی بخش) تقسیم شده است. هر یک از سدرها به قسمتهایی به نام مسخت (رساله) تقسیم بندی شده است و هر مسخت نیز به نوبه خود دارای چند پرق یا فصل می باشد.
1- زراعیم (بذرها) در یازده رساله:
سدر اول که زراعیم یا دانه ها خوانده می شود، درباره تمام قوانین مذهبی مربوط به کشاورزی و وظایف دینی کشاورزان و همین طور قوانین نماز و عبادت بحث می کند. به عنوان مثال، در یکی از مسخت های این سدر که مسخت په آ نام دارد، درباره یکی از فرمانهای تورات بحث می کند که به موجب آن کشاورز یهود موظف است که گوشه ای از مزرعه اش را درو ناکرده بگذارد، تا فقرا بتوانند محصول آن گوشه را خود چیده و با آن سد جوع نمایند.
2- موعد(عیدها) در دوازده رساله:
در سدر موعد (اعیاد) تمام قوانین و مقررات مربوط به اعیاد مقدس از جمله روز شبات (سبت) ذکر شده است. به عنوان مثال، در مسخت سوکا که یکی از بخشهای این سدر است، میشنا شرح داده است که سوکا (سایبان) را چگونه باید ساخت و در عید سوکوت چه وظایفی را باید انجام داد.
3- ناشیم (زنان) در هفت رساله:
سدر ناشیم (زنان) درباره تمام قوانین مربوط به ازدواج و طلاق و نیز زندگی زناشویی و خانوادگی، نذر و قسم گفتگو می کند.
4- نزیقین (خسارتها) در ده رساله:
در سدر نزیقین (خسارات) درباره تمام قوانین مربوط به حقوق مدنى و کیفرى، ساختار قضایى و دادگاههاى حقوقى و کیفرى و آیین دادرسى، جنحه و جنایت، دادگاه های شرعی و عرفی و روش کار آنها، قوانین مالکیت، مقررات قرض دادن و وام گرفتن، سرقت و غصب، بدهکاری و انواع تعهدات مالی و انتقال اموال منقول و غیر منقول از شخصی به شخص دیگر بحث شده است.
4- قداشیم (مقدسات) در یازده رساله:
سدر قداشیم (مقدسات) حاوی قوانینی درباره رفتار کاهنان و لاویان و نیز مقررات و دستورهای مربوط به عبادات و نمازها و گذاراندن قربانیها در معبد بیت همیقداش می باشد. از آنجا که یهودیان هرگز این امید را از دست نداده و نخواند داد که یک بار دیگر معبد بیت همیقداش را بنا کنند، لذا در سدر قداشیم تمام اندازه های ساختمان معبد، شکل و ابعاد حیاطها، دروازه ها و تالارهای آن با دقت تمام ذکر شده است. ضمنا در این سدر قوانینی مربوط به خوراکیها نیز آمده است.
5- طهاروث (طهارت) در دوازده رساله:
سدر طهارت (پاکیها)، شامل تمام قوانین مربوط به نجاست شرعى، پاکی و پاکیزگی جسم و روح می باشد. اعتقاد یهودیان بر آن است که ربی یهودا هناسی در واقع گردآوردنده میشنا است. این کتاب در بردارنده مجموعه تعلیمات تورات شفاهی است که از زمان حضرت موسی تا زمان ربی یهودا هناسی سینه به سینه گشته و طی قرنهای متمادی، مدرسان، پیامبران، رهبران مذهبی و دانشمندان بزرگ، تعالیم و تفاسیر و فتواهای خود را به آن افزوده اند.
کتاب میشنا که نگارش آن در حدود سال 220 میلادی خاتمه یافت، متن مناسبی را برای دانشوران یهودی که علاقه مند به تحصیل تورات بودند، فراهم ساخت؛ چرا که مطالب تورات و گفته های گذشتگان را مطابق نیاز قرن دوم میلادی بیان می کرد. از همین رو، این کتاب بسیار مورد استقبال واقع شد.
یهودیت علوم دینی کتاب میشنا تورات دانشمندان تاریخ یهودا هناسی