به عقیده مورمون ها جوزف اسمیت در سال 1831 پس از پرسش از خدا درباره انبیایى که بیش از یک همسر داشته اند، اجازه تعدد زوجات یافت. او همسران بسیارى داشته است. گروه هایى مورمون ها را به سبب تعدد زوجات آزار دادند و سرانجام ویلفورد وودراف، یکى از رؤساى بعدى کلیساى مورمون، طى «بیانیه اکتبر 1890»اعلام کرد که به دستور خداوند تعدد زوجات ممنوع شده است. ولى پس از این تاریخ باز هم تعدد زوجات (گرچه کمتر از قبل) ادامه یافت تا این که جوزف اف. اسمیت، یکى دیگر از رؤساى کلیساى مورمون، در سال 1904 «بیانیه دوم» را داد. طبق این بیانیه هر کس بیش از یک زن بگیرد یا آشکارا از تعدد زوجات دفاع کند، از سوى کلیسا تأدیب و حتى تکفیر خواهد شد.
اهمیت خانواده در کلیساى مورمون
مورمون ها به خانواده اهمیت زیادى مى دهند و معتقدند ازدواج بخشى از طرح خداست. در تاریخ کلیساى مورمون خانواده اسمیت پیوسته همراه او بوده اند و کتاب تعالیم و پیمان ها به آنان اشاره مى کند. همچنین در این کتاب عقیده شیکرها که ازدواج را مردود مى دانند، تقبیح شده است. زن و شوهر باید به یکدیگر و به فرزندان خویش عشق بورزند و فرزندانشان را با ایمان و درستکارى تربیت کنند. انسان ها براى شرایط تولد خویش اختیارى ندارند، اما هر روز مى توانند خانواده خود را استوارتر و شادتر کنند. مورمون ها براى بیان اهمیت و لزوم ازدواج به عبارات زیر از کتاب مقدس استناد مى کنند:
1. نخستین فرمان خداوند به آدم و حوا ازدواج و تکثیرشدن است: «و خدا بدیشان گفت: بارور و کثیر شوید و زمین را پر سازید.» (پیدایش 1:28)
2. خواست خدا این بوده است که زن و مرد با هم باشند: «و خداوند خدا گفت خوب نیست که آدم تنها باشد پس برایش معاونى موافق وى بسازم.» (پیدایش 2:18)
3. فرزندان «میراثى از جانب خداوند» و موهبتى از او هستند. (مزامیر 127:3)
4. مرد و زن در طول زندگى نقشى برابر دارند چنان که در عهد جدید آمده است: «زن از مرد جدا نیست و مرد هم جدا از زن نیست در خداوند.» (رساله اول پولس به قرنتیان 11:11)
5. زندگى زن و مرد با مرگ پایان نمى یابد، بلکه آنان در آخرت نیز با هم خواهند بود: «و کلیدهاى ملکوت آسمان را به تو مى سپارم و آنچه را بر زمین ببندى در آسمان بسته گردد و آنچه را در زمین گشایى در آسمان گشاده شود.» (متى 16:19)
مورمون ها بر اساس کتاب مورمون، آمریکا را سرزمین موعود مى دانند و همان طور که در مواد ایمان دیده شد، معتقدند که صهیون (اورشلیم جدید) در آن جا بنا خواهد شد. کتاب مورمون به کشف قاره آمریکا توسط کریستف کلمب، مهاجرت مردم از همه نقاط جهان به این قاره، پیروزى سفیدپوستان بر سرخ پوستان و جمهورى بودن نظام ایالات متحده آمریکا اشاره کرده است. «و نگریستم و مردى را از میان امت ها دیدم که آب هاى فراوان او را از ذریه برادرانم جدا کرده است. و دیدم که روح خدا پایین مى آید و آن مرد را برمى انگیزد و او از میان آب ها به سوى ذریه برادرانم که در سرزمین موعود بودند، مى رود. و واقع شد که روح خدا را دیدم که افراد دیگرى از امت ها را برمى انگیزد و آنها از روى آب هاى فراوان گذشتند و از اسارت بیرون آمدند. و واقع شد که گروه هاى بسیارى از امت ها را در سرزمین موعود مشاهده کردم و دیدم که خشم خدا بر ذریه برادرانم فرود آمد؛ و آنها جلو امت ها پراکنده و زده شدند. و روح خداوند را دیدم که بر امت ها قرار گفت و آنها کامیاب شدند و آن سرزمین را به ارث گرفتند. و دیدم که آنان سفید هستند.» (اول نافى 13:12ـ15) «و این سرزمین سرزمین آزادى براى امت ها خواهد بود و هیچ پادشاهى بر آن سرزمین نخواهد بود که بر امت ها فرمانروایى کند.» (دوم نافى 10:10) در سال 1844 اسمیت اعلام کرد که به منظور سازماندهى ملکوت خدا بر روى زمین نامزد انتخابات ریاست جمهورى آمریکا خواهد شد.
اعتقاد به دستکارى در عهد عتیق
مورمون ها معتقدند که عهد عتیق به طور دقیق به نسل هاى بعدى نرسیده است و براى این موضوع شواهدى مى آورند: «اینک، موسى به این امر شهادت داد، اما به سبب شرارت بنى آدم آن را در دست ندارند. و در روزى که بنى آدم سخنانم را هیچ بشمارند و بسیارى از آنها را از کتابى که خواهى نوشت، بردارند، اینک من کسى دیگر را مانند تو [موسى] برخواهم انگیخت و بنى آدم، همه کسانى که ایمان داشته باشند، آن را در دست خواهند داشت. واى بر شما، اى فقها، زیرا کلید معرفت را برداشته اید که خود داخل نمى شوید و داخل شوندگان را هم مانع مى شوید.» (لوقا 11:52)
دستور غذایى مورمون ها در سال 1883م. اعلام شد و مورمون ها معتقدند که نادیده گرفتن این دستورها تندرستى انسان را به خطر مى اندازد: «اینک، حقیقتا خداوند به شما چنین مى گوید: با توجه به شرارت ها و طرح هایى که در روزهاى پایانى در دل انسان هاى توطئه گر وجود دارد و خواهد داشت، با رساندن این کلام حکمت به وسیله وحى به شما هشدار داده ام و از پیش اخطار مى کنم. تا زمانى که هر کس از میان شما شراب یا نوشیدنى قوى بیاشامد، اینک چنین چیزى در نظر پدرتان خوب و مناسب نیست، جز در اجتماعات خودتان که عشاى ربانى را در پیشگاه او تقدیم کنید. و اینک، این باید شراب باشد، آرى، شراب ناب از انگور تاک که ساخت خودتان است. و باز نوشیدنى هاى قوى نه براى شکم، بلکه براى شستن بدن هایتان هستند. و باز تنباکو براى بدن یا شکم نیست و براى انسان خوب نیست، بلکه گیاهى براى کوفتگى ها و هر گوسفند بیمارى است که با داورى و مهارت مصرف شود. و باز نوشیدنى هاى داغ براى بدن یا شکم نیستند. و باز حقیقتا به شما مى گویم خدا همه گیاهان سودمند را براى مزاج، طبیعت و استفاده انسان قرار داده است. هر گیاهى در فصل خودش و هر میوه اى در فصل خودش، همه اینها با تدبیر و شکرگزارى به مصرف برسند. آرى، من، خداوند، گوشت جانوران و پرندگان هوا را نیز براى استفاده انسان ها با شکرگزارى قرار داده ام، با این حال، از آنها در حد ضرورت استفاده شود. اما خوشایند من است که آنها به مصرف نرسند مگر در زمستان و زمان سرما و قحطى.»
همه غلات براى استفاده انسان و هر جانورى مقرر شده است تا قوت زندگى باشد، نه فقط براى انسان بلکه براى جانوران صحراها و پرندگان آسمان و همه حیوانات وحشى که روى زمین مى دوند یا مى خزند. و خدا این چیزها را براى استفاده انسان فقط در زمان هاى قحطى و شدت گرسنگى درست کرده است. همه غلات براى غذاى انسان خوب هستند و همچنین میوه تاک؛ هرچه که میوه مى دهد، خواه درون زمین یا روى آن. با این حال، گندم براى انسان، ذرت براى گاو نر، جو دو سر براى اسب، گندم سیاه براى پرندگان و خوک و همه جانوران صحرا و جو براى همه حیوانات سودمند و براى تهیه نوشیدنى هاى ملایم است و همین طور غلات دیگر. و همه قدیسانى که عمل به این سخنان و اجراى آنها را به خاطر داشته باشند و در اطاعت از فرمان ها گام بردارند، در ناف و تا مغز استخوان خود سلامت خواهند داشت. و حکمت و گنج بزرگ معرفت یعنى گنج هاى پنهانى را خواهند یافت.
«و خواهند دوید و خسته نخواهند شد و گام برخواهند داشت و بى حال نخواهند شد. و من، خداوند، به آنان وعده مى دهم که فرشته فانى کننده همان طور که از بنى اسرائیل گذشت، از آنان بگذرد و ایشان را نکشد. آمین.»
ریاست عالیه:
این هیئت سه نفره که قدرت، وظایف و مسئولیت هاى آن از سایر افراد در کلیسا بالاتر است، از یک رئیس و دو مشاور که او تعیین مى کند، تشکیل مى شود. این مقام کلیسایى در سال 1832 توسط اسمیت تأسیس شد و خود وى ریاست آن را به عهده گرفت. مورمون ها معتقدند که پطرس، یعقوب و یوحنا نیز چنین هیئتى را به ریاست پطرس تشکیل داده بودند. اعضاى کلیسا در انتخاب این افراد نقشى ندارند و معتقدند که آنان اقتدار خود را از خداوند دریافت کرده اند، ولى با رأى خود ایشان را تأیید مى کنند. هم اکنون رئیس کلیساى مورمون آقاى گوردون بى. هینکلى است.
شوراى دوازده رسول:
این شورا دومین مقام حاکم بر کلیساست و اعضاى آن را ریاست عالیه برمى گزیند. وظیفه این شورا گسترش و تقویت کلیساى مورمون است. هنگامى که ریاست عالیه به سبب درگذشت رئیس منحل مى شود، شوراى دوازده رسول تا زمان تشکیل ریاست عالیه جدید کلیسا را اداره مى کند.
شوراى هفتاد نفره:
فعالیت هاى این شورا زیر نظر شوراى دوازده رسول است. همه اعضاى گروه هاى فوق و کشیش هاى کلیساى مورمون مرد هستند. زنان اجازه کشیشى ندارند، ولى مى توانند با عضویت در نهادهاى زیر، در خدمت به کلیسا مشارکت داشته باشند.
انجمن اعانه: براى کمک رسانى در سطح جهانى با بیش از سه میلیون عضو در دنیا.
سازمان زنان جوان: اعضاى این سازمان دختران دوازده تا هجده ساله هستند.
سازمان ابتدایى: براى آموزش کودکانى که هجده ماه به دوازده سالگى آنان مانده است.
انشعاب در کلیساى مورمون
امروزه کلیساى مورمون در سراسر جهان حدود یازده میلیون پیرو دارد که اکثر آنان عضو کلیساى عیسى مسیح قدیسان آخرالزمان با مرکزیت سالت لیک سیتى در ایالت یوتا هستند. گروه هاى مهم دیگر عبارتند از: کلیساى تجدیدسازمان یافته عیسى مسیح با مرکزیت شهر ایندیپندنس در ایالت میسورى با تنها دویست و پنجاه هزار عضو (نخستین فرزند جوزف اسمیت به نام جوزف اسمیت سوم این شاخه را تأسیس کرده است) و کلیساى عیسى مسیح قدیسان آخرالزمان با مرکزیت برلینگتون در ایالت ویسکنسین با اعضایى کمتر.
مناجاتی شورانگیز به عنوان نمونه اى از ادبیات روحانى مورمون ها عبارت است از: «اینک جانم در امور خداوند به وجد مى آید و دلم پیوسته به چیزهایى که دیده ام و شنیده ام، مى اندیشد. با این حال، با وجود احسان فراوان خداوند در نشان دادن کارهاى بزرگ و شگفت آورش به من، دلم فریاد بر مى آورد که چه انسان بیچاره اى هستم! آرى، دلم به سبب جسمم اندوهگین است و جانم از گناهانم متأثر. وسوسه ها و گناهانى که به آسانى مرا فرا مى گیرند، بر من گرد آمده اند. هنگامى که مى خواهم به وجد آیم، دلم به سبب گناهانم مى نالد. با این حال، مى دانم به چه کسى توکل کرده ام. خداى من پشتیبانم بوده است. او مرا از میان مصیبت هایم در صحرا بیرون آورده و بر دریاى بسیار ژرف حفظ کرده است.
او با محبت خویش مرا تا حد کاهیدن جسمم پر کرده است. او دشمنانم را گرفتار کرده و آنان را جلو من به لرزه انداخته است. اینک فریادم را در روز شنیده و در شب با رؤیا مرا آگاه کرده است. و در روز در دعاى نیرومند به درگاه او دلیر شدم. آرى، صدایم را به بالا فرستادم و فرشتگانى پایین آمدند و به من خدمت کردند. و بدنم بر بال هاى روح به کوه هاى بسیار بلندى برده شده است و چشمانم چیزهایى بزرگ، چیزهایى بسیار بزرگ براى بشر را دیده اند. از این رو، از نوشتن آنها منع شده ام. پس اگر چیزهایى به این بزرگى را دیده ام، اگر خداوند در مدارا با بنى آدم، به انسان ها رحمت فراوان رسانده است، چرا باید دلم بگرید و جانم در دره اندوه درنگ کند و جسمم تحلیل رود و قوتم به سبب مصیبت هایم سست شود؟چرا باید به سبب جسمم تسلیم گناه شوم؟ و چرا باید به وسوسه هایى که شریر در دلم جاى داده تا آرامشم را بگیرد و دلم را مبتلا کند، راه دهم؟ چرا دشمنم مرا خشمگین کند؟
اى جان من، بیدار شو و دیگر در گناه سقوط مکن. اى دل من، به وجد آى و دیگر به دشمن جانم جاى مده. دیگر به سبب دشمنانم خشمگین مشو. قوتم را به سبب مصیبت هایم سست مکن. اى دل من، به وجد آى و به سوى خداوند فریاد برآور و بگو: خداوندا، تا ابد تو را ستایش خواهم کرد. آرى، جانم در تو به وجد خواهد آمد، اى خداى من و اى صخره نجات من. خداوندا، آیا جانم را بازخرید خواهى کرد؟ آیا مرا از دست دشمنانم خواهى رهانید؟ آیا مرا به گونه اى خواهى ساخت که از منظره گناه به لرزه درآیم؟ آیا مى شود درهاى دوزخ پیوسته به رویم بسته باشد! چون دلم شکسته و روحم پشیمان است. خداوندا، درهاى عدالتت را به رویم نبند تا در شیب دره گام بردارم و راه روشن را دنبال کنم. خداوندا، رداى عدالتت را بر من بپوشان. خداوندا، راهى را براى گریز از دشمنانم آماده کن. آیا راه راست را پیش پایم مى گذارى؟ آیا سنگ لغزشى در راهم قرار نمى دهى و راهم را در پیش رویم روشن مى کنى و مانع را نه در راه من، بلکه در راه دشمنم قرار مى دهى؟
خداوندا، بر تو توکل کرده ام و تا ابد بر تو توکل خواهم کرد. بر بازوهاى جسمانى توکل نخواهم داشت؛ زیرا مى دانم کسى که بر بازوهاى جسمانى توکل کند، ملعون است. آرى، هر کس بر بشر توکل کند یا جسم را بازوى خویش قرار دهد، ملعون است. آرى، من مى دانم خدا با اراده خویش به هر کس که سؤال کند، خواهد داد. آرى، اگر خواسته بى مورد نداشته باشم، خدایم به من خواهد داد. پس صدایم را به سوى تو برمى آورم. آرى، به سوى تو، خدایم، صخره عدالتم، فریاد برمى آورم. اینک صدایم تا ابد به سوى تو، اى صخره و خداى جاویدم، بالا مى رود. آمین.» (کتاب دوم نافى 4:16ـ35)