جستجو

بازگشت به کتاب مقدس در نهضت اصلاح دینی (قرون وسطی)

مقدمه

بیشتر نظام هاى دینى در قلب خود، مجموعه اى از متون مکتوب را جاى داده اند که «معتبر» شناخته می شود و به عبارتی دیگر، اهمیتی حیاتی در تعیین «شکل» آن دین دارد. در مورد مسیحیت، متون مورد بحث عبارتند از همان متون مکتوبی که از آن به bible (کتاب مقدس) یاد می شود. کتاب مقدس همان گونه که معروف است سند و منبع اصلی تمدن غربی به شمار می رود که هم منبع اندیشه های مسیحی است و هم بر تعلیم و تربیت و فرهنگ تاثیر گذاشته است. نهضت اصلاح دینی شاهد اهتمامی نو به کتاب مقدس یا احیای نگرشی کهن به اهمیت کتاب مقدس بود. همزمان با تلاش اصلاح گران برای هماهنگ کردن آیین ها و عقاید کلیسا با آیین ها و عقاید رایج در دوره طلایی مسیحیت، اندیشه «فقط کتاب مقدس» به یکی از شعارهای آنان تبدیل شد و همان گونه که «آموزه آمرزیدگی تنها به وسیله ایمان» مبدأ مادی نهضت اصلاح دینی بود، اصل «فقط کتاب مقدس» نیز مبدأ صوری آن شمرده مى شد. اگر اصلاحگران پاپ را از تخت قدرت پایین کشیدند، در عوض کتاب مقدس را بر جاى او نشاندند. هر یک از شاخه هاى نهضت اصلاح دینى، کتاب مقدس را معدن و سرچشمه اندیشه ها و آیین هاى خود مى دانست. اما کتاب مقدس در عمل نشان داده است که استفاده از آن براى نیل به این هدف، مشکل تر از آن است که انتظار مى رفت. در این تحقیق، برداشت نهضت اصلاح دینى از کتاب مقدس تا حدى به تفصیل و با توجه به شرایط زمانى و مکانى جهان اندیشه در اواخر قرون وسطى و دوره رنسانس بررسى خواهد شد.

کتاب مقدس در قرون وسطى

براى درک اهمیت اومانیسم در گسترش اندیشه هاى نهضت اصلاح دینى و نیز درک خود این اندیشه ها لازم است چگونگى فهم و دسترسى به کتاب مقدس در قرون وسطى را دریابیم.

مفهوم «سنت»
در قرون وسطى، بسیارى از متألهان معتقد بودند که کتاب مقدس منبع کامل آموزه هاى مسیحیت است. به عبارت دیگر، هر امر حیاتى براى ایمان مسیحى در کتاب مقدس وجود دارد و هیچ نیازى نیست که در موضوعات مربوط به الهیات مسیحى، به فراتر از کتاب مقدس بنگریم. البته موضوعاتى وجود داشت که کتاب مقدس درباره آن اظهار نظرى نکرده بود؛ براى مثال، چه کسى اعتقادنامه رسولان را نوشت؟ یا در کدام لحظه از لحظات مراسم عشاى ربانى، نان و شراب به جسم و خون مسیح تبدیل شد؟ آیا آیین تعمید تنها براى مؤمنان بالغ است؟ در چنین موضوعاتى، کلیسا به خود اجازه مى داد مطالبى را که در کتاب مقدس به اجمال ذکر شده، بپروراند؛ هر چند داورى کلیسا هم رتبه با کتاب مقدس قلمداد نمى شد، بلکه تابع آن بود. با این حال، در پایان قرون وسطى، مفهوم «سنت» داراى اهمیتى اساسى در تفسیر کتاب مقدس و مرجعیت آن شد.
هیکو. اى. آبرمن به خوبى نشان داد که در اواخر قرون وسطى، دو نگرش کاملا مختلف از سنت رایج بوده است که وى نام آن را «سنت یک» و «سنت دو» مى نهد. تنها راست دینان نبودند که براى تأیید نظرات خود به کتاب مقدس متوسل مى شدند، بدعت گذاران نیز چنین بودند. جان درایدن، از نویسندگان قرن هفدهم، این نکته را مورد توجه جدى قرار داده است: چرا آریوس، در ابتدا، و سوسینوس هم اکنون الوهیت ابدى پسر را انکار کردند؟ آیا چنین نبود که آنها تنها با استفاده از متون کتاب مقدس تعالیم ما را محکوم کرده، بر دیدگاه خود اصرار ورزیدند؟ آیا تمام بدعت گذاران مدعى نبودند که براى دفاع از عقاید فاسد خود به کتاب مقدس تمسک کرده اند؟
در پاسخ به مناقشات مختلفى که در کلیساى نخستین وجود داشت و به ویژه با احساس خطر از ناحیه آیین گنوسى، به تدریج شیوه ای «مبتنی بر سنت» برای درک بخش هایی از کتاب مقدس مطرح شد. در قرن دوم آباء متکلم مانند ایرنئوس اهل لیونز، آرام آرام اندیشه شیوه ای معتبر برای تفسیر متون خاصی از کتاب مقدس را پروراندندکه بنا به استدلال ایرنئوس، ریشه در دوره رسولان داشت. کتاب مقدس را نمی توان خودسرانه و نااندیشیده تفسیر کرد، بلکه باید آن را در بستر پیوستگی تاریخی کلیسای مسیحی تفسیر کرد. حدود و میزان تفسیر کتاب مقدس، به لحاظ تاریخی تعیین شده و عرضه گشته است. آبرمن چنین برداشتی از سنت را «سنت یک» می نامید. سنت در اینجا تنها به معنای «شیوه سنتی تفسیر کتاب مقدس در امت مومنان» است. اما در قرن چهاردهم و پانزدهم، نگرشى تقریبا متفاوت از سنت مطرح شد و چنین تصور شد که «سنت» منبع جداگانه و متمایزى براى وحى، و افزون بر کتاب مقدس است و چنین استدلال مى شد که کتاب مقدس درباره پاره اى از موضوعات ساکت است و خداوند بنا به مشیت خود، منبع دیگرى را براى وحى معرفى کرده که جبران کننده این کاستى است.
منظور از این منبع، سنتى غیر مکتوب است که بازگشت آن به خود رسولان است. این سنت از یک نسل به نسل دیگر و به وسیله کلیسا انتقال یافت. آبرمن این سنت را «سنت دو» نام نهاده است. خلاصه کلام آن که «سنت یک» عبارت است از نظریه یک منبعى در مورد آموزه هاى دینى؛ یعنى اساس تعالیم دینى کتاب مقدس است و «سنت»، ناظر به شیوه سنتى تفسیر کتاب مقدس است. اما «سنت دو» در مقایسه با آن، عبارت است از نظریه دو منبعى درباره تعالیم دینى؛ یعنى آموزه هاى دینى بر دو منبع کاملا متمایز (کتاب مقدس و سنت غیر مکتوب) استوار است. بر اساس نظریه دو منبعى، ممکن است عقیده اى ریشه در کتاب مقدس نداشته باشد، اما بتوان آن را به وسیله سنت غیر مکتوب توجیه کرد. اساس مخالفت اصلاحگران، همان گونه که ملاحظه خواهیم کرد، همین نظریه دو منبعى درباره تعالیم دینى بود.

ترجمه وولگات از کتاب مقدس

هنگامى که یکى از متألهان قرون وسطى از «کتاب مقدس» سخن به میان مى آورد، چه بسا تردیدى نیست که منظور او از آن، همان vulgatus textus یا «متن رایج» است که یکی از عالمان برجسته کتاب مقدس و از آباء کلیسا به نام جروم در اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم پدید آورد. اصطلاح «وولگات» هر چند تا قرن شانزدهم رایج نبود، امروزه کاملا به جا و پذیرفتنی می نماید. که ازاین اصطلاح برای اشاره به یکی از ترجمه های لاتین کتاب مقدس استفاده نمود که جروم آن را در اوایل قرن چهارم و اوایل قرن پنجم پدید آورد. این متن به شکل های مختلفی که تفاوت های چشمگیری با یکدیگر داشتند، از نسلی به نسل دیگر منتقل می شد. برای مثال تئودولف و آلکوئین دو تن از متألهان مشهور قرون تاریک، از نسخه هاى کاملا متفاوتى از متن وولگات استفاده مى کردند. با سپرى شدن قرون تاریک، دوره جدیدى از فعالیت هاى عقلانى در قرن یازدهم آغاز گشت. واضح و آشکار بود که براى تأمین نیازهاى جدید در زمینه الهیات (که به مثابه بخشى از این رنسانس فکرى مطرح شده بود) نسخه معتبرى از این متن لازم بود. با توجه به این که عالمان الهیات، الهیات خود را بر پایه نسخه هاى مختلف وولگات استوار ساخته بودند، نتیجه اجتناب ناپذیر این مسئله، بروز تغییراتى به همان عظمت در استنتاجات آنها بود.
به نظر مى رسد که تلاش مشترک و مخاطره آمیز گروهى از متالهان و ناشران پاریس در سال 1226 (که سرانجام آن، تهیه «نسخه پاریسى» متن وولگات بود) نیاز به یکنواخت سازى را تأمین کرد. پاریس در آن زمان، کانون الهیات در اروپا شناخته مى شد و «نسخه پاریسى» وولگات به شکلى اجتناب ناپذیر و به رغم همه کاستى هاى آشکار و فراوان آن، به عنوان معیار تثبیت شد. بر این نکته باید تأکید ورزید که در تهیه این نسخه، هیچ یک از مقامات کلیسایى نقشى نداشتند و هیچ حمایتى نیز از آن به عمل نیاوردند. به نظر مى رسد که این کار، اقدامى پر مخاطره و کاملا تجارى بود. اما تاریخ، سرنوشت حوادث را مد نظر قرار مى دهد و باید توجه داشته باشیم که متالهان قرون وسطى که تلاش مى کردند الهیات خود را بر پایه کتاب مقدس استوار سازند، ناگزیر بودند که کتاب مقدس را همان نسخه تجارتى و تا حدى نادرست «ترجمه لاتین و مغلوط» کتاب مقدس بدانند. ظهور فنون و مهارت هاى متنى و زبان شناختى اومانیستى، پرده از تفاوت هاى بسیار میان وولگات و متونى برداشت که ادعا مى شد وولگات ترجمه آن است و بدین ترتیب، راه براى اصلاح آموزه هاى دینى به مثابه یکى از نتایج آن هموار شد.

نسخه هاى کتاب مقدس در قرون وسطى به زبان هاى ملى

در قرون وسطى، نسخه هاى متعددى از کتاب مقدس به زبان هاى ملى وجود داشت. زمانی تصور می شد که کلیسای قرون وسطی با شکل گیری ترجمه مخالفت می کرده است، اما هم اکنون معلوم شده است که پدید آوردن چنین ترجمه هایی و نیز استفاده روحانیان و غیر ایشان از آن به صراحت ممنوع نبوده است. نمونه مهمی از این ترجمه ها، نسخه های منسوب به ویکلیف است که گروهی از عالمانی آن را فراهم کردند که در لاترورث در حلقه جان ویکلیف درآمده بودند. انگیزه ترجمه کتاب مقدس به زبان انگلیسی، تا حدی معنوی و کمی نیز سیاسی بود. اما معنوی بودن آن، بدان سبب بود که در آن صورت غیر روحانیان نیز می توانستند به «شریعت الهی» دست یابند. و سیاسى بودن آن بدان علت بود که آغاز مبارزه اى غیر علنى با مرجعیت کلیسا در امر آموزش بود.
غیر روحانیان نیز مى توانستند از تفاوت هاى آشکار میان دیدگاه هاى معنوى کلیسا با جانشین انگلیسى و تا حدى فاسد آن آگاه شوند و طرح و برنامه اى اصلاحى دراندازند. درباره اهمیت نسخه هاى کتاب مقدس به زبان هاى ملى، گرچه مهم بودند، نباید اغراق کرد. باید به خاطر آوریم که همه این نسخه ها، در حقیقت، ترجمه هاى وولگات بودند و چنین نبود که بر اساس بهترین نسخه هاى خطى کتاب مقدس به زبان هاى اصلى آن تهیه شده باشند، بلکه محور و اساس همه، نسخه وولگات (با همه نواقص و اشتباهات آن) بود. برنامه نهضت اصلاح دینى با به کارگیرى مهارت هاى متنى و زبان شناختى تنظیم مى شد و ظرافت ها و پیچیدگى هاى آن، فراتر از آن بود که در محفل ویکلیف در لاترورث بدان مى پرداختند.

اومانیست ها و کتاب مقدس

جنبش اومانیسم در مطالعات مربوط به کتاب مقدس اهمیت داشت. عناصر اصلى نقش اومانیسم در این موضوع مهم عبارت است از:
1. تأکید و اصرار فراوان اومانیسم بر ضرورت بازگشت به شعار «بازگشت به سرچشمه ها» این معنا را تثبیت کرد که کتاب مقدس بر شروحى که بعدها بر آن نوشته شده (به ویژه شروح رایج در قرون وسطى) تقدم دارد. بر این اساس، لازم بود که بدون واسطه به متن کتاب مقدس مراجعه شود، نه در ضمن نظام پیچیده شروح و تفاسیر.
2. کتاب مقدس را باید بدون واسطه و به زبان هاى اصلى آن مطالعه کرد، نه از راه ترجمه لاتین آن. از این رو لازم است که کتاب عهد عتیق را به زبان عبرى مطالعه کرد، مگر بخش هاى معدودى که به زبان آرامى است. عهد جدید را نیز باید به زبان یونانى مطالعه کرد. توجه روزافزون اومانیست ها به زبان یونانى (که به اعتقاد بسیارى از اومانیست ها بیشترین ظرفیت را براى انتقال مفاهیم فلسفى دارا بود) اهمیت نگاشته هاى عهد جدید را دو چندان کرد.
در اواخر دوره رنسانس، به لحاظ علمى مطلوب آن بود که هر کسى «متخصص در سه زبان» عبرى، یونانى و لاتین باشد. از این رو، در آلکالاى اسپانیا، پاریس و ویتنبرگ، کالج هاى سه گانه زبان برقرار شد. گرایش تازه به کتاب مقدس و دسترسى به زبان هاى اصلى آن، پرده از روى شمارى از اشتباهات جدى در ترجمه وولگات برداشت که بعضى از آنها از اهمیت بسیارى برخوردار بود.
3. جنبش اومانیسم براى دستیابى به شیوه جدید مطالعه کتاب مقدس، دو ابزار ضرورى را در دسترس قرار داد. اولین ابزار عبارت بود از نسخه هاى چاپى کتاب مقدس به زبان هاى اصلى آن. براى مثال، اثر اراسموس به نام (NovumInstrumentum omne 1516)، راه را براى دستیابى مستقیم محققان به نسخه چاپى عهد جدید به زبان یونانى هموار ساخت: لوفور دو تابل متن عبرى تعدادى از مزامیر مهم را در سال 1509 در دسترس قرار داد. اما دومین ابزار آن بود که جنبش اومانیسم براى آشنایى با زبان هاى کلاسیک، مجموعه اى از کتاب هاى راهنما را فراهم آورد و این فرصت را در اختیار محققان قرار داد که زبان هایى را فراگیرند که بدون کتاب هاى یاد شده، آشنایى با آن زبان ها امکان پذیر نبود. کتاب مقدماتى روچلین به نام (De rudimentis hebraicis 1506)، نمونه خوبى از این دست است. کتاب هاى مقدماتى به زبان یونانى فراوان تر بود. انتشارات آلداین در سال 1495 نسخه اى از کتاب لاسکاریس درباره دستور زبان یونانى در سال 1516 منتشر شد. ملانشتون نیز در سال 1518 کتاب محققانه اى درباره زبان یونانى منتشر ساخت.
4. جنبش اومانیسم فنونى را درباره متون مطرح کرد که مى توانست بهترین متن از کتاب مقدس را عرضه کند. براى مثال، لورنزو والا از همین فنون استفاده کرد تا جعلى بودن «عطیه قسطنطین» را، که در آن زمان مشهور بود، ثابت نماید. در این زمان این امکان فراهم آمد که غلط هاى متنى بسیارى که به نسخه پاریسى وولگات راه یافته بود، برطرف شود. بسیارى از افراد معاصر اراسموس از این که او بخش مهمى از یکى از بخش هاى کتاب مقدس، (رساله اول یوحنا 5:7) را از ملحقات و پیوست هاى زمان هاى بعد دانسته، یکه خوردند؛ زیرا او این بخش را در هیچ یک از نسخه هاى یونانى نیافته بود. نسخه وولگات از این قرار است: «زیرا سه شخص هستند که در آسمان ها شهادت مى دهند: پدر، کلمه و روح القدس؛ و این سه یکى هستند. و سه چیز است که در زمین شهادت مى دهد: روح، آب و خون.»
اراسموس این بخش را که در این جا با حروف متمایز مشخص شده، حذف کرد. اما این قسمت بى هیچ تردیدى در وولگات وجود داشت، ولى اثرى از آن در متون یونانى که وولگات ادعا مى کند ترجمه آنهاست، یافت نمى شود. از آن جا که این متن، متن مهمى در اثبات آموزه تثلیث بود، بسیارى از این کار اراسموس برآشفتند، اما اغلب محافظه کارى الهیاتى بر پیشرفت پژوهشگرانه چیره گشت؛ براى مثال، حتى نسخه مشهور شاه جیمز که به نسخه موثق نیز معروف است، در سال 1611، این قسمت جعلى را به رغم آشکارى نداشتن اصالت، جزء کتاب مقدس دانست.
5. اومانیست ها متون دوره باستان را واسطه در انتقال تجربه اى مى دانستند که مى توان آن را به واسطه شیوه هاى ادبى مناسب، دیگربار به دست آورد. موضوع «بازگشت به کتاب مقدس» دربرگیرنده تصور و اندیشه دستیابى دوباره به تجربه اى است که این متون، واسطه در انتقال آن است. تجربه مورد نظر در مورد عهد جدید، عبارت بود از تجربه حضور و قدرت مسیح برخاسته. از این رو، کتاب مقدس با احساسى آکنده از آینده نگرى مطالعه مى شد و اعتقاد بر آن بود که در قرن شانزدهم هم مى توان به همان سان با خواندن و مطالعه کتاب مقدس به شور و نشاط دوره رسولان دوباره دست یافت.
6. اراسموس در کتاب راهنماى سرباز مسیحى که در سال 1515 بسیار مورد توجه بود، چنین استدلال کرد که هر فرد غیر روحانى آگاه از کتاب مقدس، کلید تجدید حیات کلیسا را در اختیار دارد. اراسموس در این کتاب هم روحانیان و هم کلیسا را به حاشیه راند؛ بدین معنا که خوانندگان عادى کتاب مقدس، از ضروریات ایمان مسیحى (به ویژه آیین هاى آن) بیش از یک راهنماى عادى آگاهند. چنین دیدگاه هایى که اندیشمندان غیر روحانى اروپا از آن بسیار استقبال کردند، بدون تردید راه را براى برنامه هاى اصلاحى و استوار بر کتاب مقدس لوتر و تسوینگلى در دوره 1519 تا 1525 هموار ساخت. هرچند که لوتر رویکردى الهیاتى در مورد کتاب مقدس در پیش گرفت که با نگرش و رویکرد غیر متعصبانه اراسموس ناسازگار بود، تصور عمومى هم چنان این بود که او بناى خود را بر بنیان مستحکمى استوار ساخت که اراسموس آن را پى ریزى کرده بود.

کتاب مقدس و نهضت اصلاح دینى

ویلیام چیلینگورث می نویسد: «معتقدم که فقط کتاب مقدس، آیین پروتستان است.» این نویسنده انگلیسی و پروتستان قرن هفدهم، در این کلمات معروف خود نگرش نهضت اصلاح دینی به کتاب مقدس را به شکلی خلاصه بیان می کند. کالون همین اصل را به شکلی کامل تر، هر چند با تعبیری کمتر به یاد ماندنی، چنین بیان کرده است: «بنابراین، بیایید به مثابه اصلی اطمینان آور بپذیریم که در کلیسا نباید هیچ چیزی کلمه خداوند دانسته شود، مگر آنچه در درجه نخست در شریعت و رسولان و در مرتبه دوم در نوشته ها و آثار به جای مانده از رسولان موجود است. نیز بپذیریم که در کلیسا هیچ شیوه ای در تعلیم وجود ندارد مگر آنکه با دستور و قانون کلمه او هماهنگ باشد.» از دیدگاه کالون لازم است که نهادها و ضوابط کلیسا و جامعه هر دو بر کتاب مقدس استوار باشد.
«من تنها آن دسته از نهادهاى بشرى را مى پذیرم که بر پایه حجیت و مرجعیت خداوند استوار بوده و از کتاب مقدس برگرفته شده باشد.» تسوینگلى در رساله اى درباره کتاب مقدس، که در سال 1522 به نام درباره وضوح و قطعیت کلام خدا منتشر شد، چنین اظهار کرد: «اساس و مبناى دین ما کلمه مکتوب، کتاب خداست.» چنین دیدگاه هایى نشان دهنده دیدگاه همیشه متعالى اصلاحگران درباره کتاب مقدس است. این دیدگاه، امرى بدیع و بى سابقه نیست؛ بلکه نشان دهنده نکته اى اساسى یعنى همان پیوستگى با الهیات قرون وسطى است که به استثناى عده اى خاص از نویسندگان فرانسیسى متأخر، کتاب مقدس را مهمترین منبع تعالیم مسیحى مى شناخت. تفاوت میان اصلاحگران و الهیات قرون وسطى در این مسئله، در چگونگى تعریف و تفسیر کتاب مقدس است، نه در جایگاه کتاب مقدس.

منابع

  • آلیستر مک گراث- مقدمه ای بر تفکر نهضت اصلاح دینی- مترجم بهروز حدادی- مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب- 1382
  • آلیستر مک گراث- درسنامه الهیات مسیحی- مترجم بهروز حدادی- مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب- 1384

کلید واژه ها

مسیحیت قرون وسطی باورها جنبش اصلاح طلبی کتاب مقدس کتب دینی

مطالب مرتبط

پدران رسول در فلسفه قرون وسطی بازگشت به کتاب مقدس در نهضت اصلاح دینی (سنت) بازگشت به کتاب مقدس در نهضت اصلاح دینی (لوتر) بازگشت به کتاب مقدس در نهضت اصلاح دینی (کاتولیکها و اصلاحگران) تحولات الهیات مسیحی در دوره نهضت اصلاح دینی (کاتشیسم) تحولات الهیات مسیحیت پس از جنبش روشنگری (پست مدرنیسم) تحولات الهیات مسیحیت پس از جنبش روشنگری (آیین انجیلی)

اطلاعات بیشتر

وضعیت دین مسیح در پایان قرون وسطی (پاپ و مردم) بازگشت به کتاب مقدس در نهضت اصلاح دینی (سنت) بازگشت به کتاب مقدس در نهضت اصلاح دینی (لوتر) بازگشت به کتاب مقدس در نهضت اصلاح دینی (کاتولیکها و اصلاحگران)

ابزار ها