از دیدگاه اسلام، خداوند پیام خود را که پیام دین واحد است، از طریق سلسله ای از پیامبران فرستاد. این پیامبران حامل پیامی بودند که جوهر آن واحد است و به همین علت، هر یک از آنان پیام خود را بر پیام پیامبر پیش از خود پایه گذاری کرد تا اینکه خداوند پیام نهایی خود را به وسیله پیامبر اسلام فرو فرستاد که بیان کامل و جامع قرآن است; همچنین ملت (یا امتی) را پدید آورد که به آن رسالت پاسخ مثبت داده و زندگی خود را طبق آن تنظیم کرده است. بر این مبنا، وحی الهی که در سلسله انبیا جلوه گر شده و در تعالیم و رسالت پیامبر اسلام کامل گردیده، می تواند اساس ایمان اسلامی به شمار رود.
اما پایه های ایمان مسیحی به شکل دیگری است، و آن این که بنا به اعتقاد مسیحیان «مسیحیت بر ایمان رسولان عیسی استوار است.» مقصود از «رسولان» مجموعه ای از شاگردان عیسی، به ویژه هسته اصلی آنان است. هسته مذکور مجموعه دوازده نفری است که عیسی ایشان را به پیروی از خود و مشارکت در رسالت خویش دعوت کرد. این شاگردان از یک تا سه سال با عیسی زندگی کردند، کارهایش را دیدند و تعالیمش را شنیدند و تا زمانی که یک تن از ایشان از روی خیانت وی را تسلیم دشمنان کرد، با او بودند و چنین روایت می شود که دست کم یکی از ایشان، یعنی یوحنا، هنگام مرگ وی بر صلیب، نزد او بود.
این دوازده حواری و سایر شاگردان نخستین باور داشتند که عیسی همان مسیحایی است که یهود منتظر او بوده اند و اینکه خدا او را برای نجات بشر فرستاده است. با این وصف، هنگامی که عیسی از جهان رفت، آنان در بن بست فکری قرار گرفتند و تصور کردند که معلم ایشان در رسالت خود ناکام مانده است. از آنجا که آنان از یهودیان بیمناک بودند، در جایی اجتماع کردند و با تضرع و زاری، از درگاه الهی هدایت طلب نمودند. پس از سه روز، یکی پس از دیگری به برخاستن عیسی از مردگان ایمان آوردند و این رستاخیز را تجربه کردند. نخست، گروههای اندکی، همچون برخی از زنان، مانند مریم مجدلیه، سپس پطرس و یوحنا، آنگاه دو تن از شاگردان در مسیر حرکتشان به دهکده ای نزدیک اورشلیم، به این حقیقت دست یافتند. سپس قضیه گسترده تر شد و ده تن از رسولان، آنگاه یازده تن دیگر و گروهی بزرگ به این موضوع ایمان آوردند و یک گروه متشکل از پانصد نفر پدید آمد. تجربه قیام مسیح و مشاهده وی به طور پراکنده تا چهل روز ادامه یافت و سرانجام، عیسی برای همیشه از انظار پنهان شد.
در این هنگام مشکل بزرگ دیگری پیش روی رسولان پدید آمد. دوازده شاگرد عیسی، این بار همراه با مریم، مادر وی، در اورشلیم گرد آمدند و برای آگاهی یافتن از وظیفه خود به نیایش پرداختند. این خلوت نشینی و نیایش ده روز ادامه یافت تا اینکه عید گلریزان (پنجاهه، پنطیکاست) یهود فرا رسید. آنان در این روز به طور کامل و دسته جمعی عمل روح خدا (روح القدس) را در مورد خود تجربه کردند و دریافتند که قدرت روح خدا (روح القدس) در ایشان حلول کرده و آنان از وی پر شده اند. در این هنگام آنان سکوت خود را شکستند و پطرس، رهبر گروه، برخاست و به مژده دادن آغاز کرد.
از آنجا که موعظه پطرس در آن روز خلاصه ای از ایمان مسیحی در آن عصر را بیان می کند، اینجا بخشی از آن (از کتاب اعمال رسولان 2:14ـ36) نقل می شود. پطرس با نقل سخنی از یوئیل، پیامبر بنی اسرائیل، آغاز کرد و گفت: «خدا می گوید: در ایام آخر چنین خواهد بود که از روح خود بر تمام بشر خواهم ریخت و پسران و دختران شما نبوت کنند و جوانان شما رؤیاها، و پیران شما خوابها خواهند دید و بر غلامان و کنیزان خود در آن ایام از روح خود خواهم ریخت و ایشان نبوت خواهند نمود... و چنین خواهد بود که هر که نام خداوند را بخواند، نجات یابد.»
آنگاه پطرس وارد اصل مطلب شد و گفت: «ای مردان اسرائیلی، این سخنان را بشنوید: عیسای ناصری، مردی که نزد شما از جانب خدا مبرهن گشت به قوات و عجایب و آیاتی که در میان شما از او صادر گرداند، چنانکه خود می دانید. این شخص چون بر حسب اراده مستحکم و پیش دانی خدا تسلیم شد، شما او را به دست گناهکاران بر صلیب کشیده، کشتید; که خدا دردهای موت را گسسته، او را برخیزاند; زیرا محال بود که موت او را در بند نگاه دارد.» اینجا پطرس سخنی از مزامیر داود را نقل می کند که خدا اجازه نخواهد داد قدوس وی فساد قبر را ببیند.
سپس می گوید: «پس همان عیسی را خدا برخیزاند و همه ما شاهد بر آن هستیم. پس چون به دست راست خدا بالا برده شد، روح القدس موعود را از پدر یافته، این را که شما حال می بینید و می شنوید، ریخته است... پس جمیع خاندان اسرائیل یقینا بدانند که خدا همین عیسی را که شما مصلوب کردید، خداوند و مسیح ساخته است.» بنابراین گروه حواریون، علاوه بر درک محضر عیسی (ع) در رستاخیزش و فراگیری تعالیم دینی از او، پس از ناپدید شدن وی، برای تکمیل آگاهی های دینی خود و آشنایی بیشتر به رسالت و وظایفی که بر عهده داشتند، بار دیگر همراه حضرت مریم، مادر حضرت عیسی به درگاه خدا، تضرع و زاری کردند و از درگاهش استمداد کردند تا این که در یکی از اعیاد یهود، یعنی «عید گلریزان» همگی به طور دسته جمعی «عمل روح خدا» را در خود تجربه کرده و قدرت روح خدا (روح القدس) در آن ها حلول کرده و آنان از وی پر شدند.
پس از این مراحل سیر و سلوک عرفانی و کشف و شهود باطنی، پایه های ایمانشان که سنگ بنای ایمان مسیحیان گردیده است، استحکام یافت. خلاصه «پایه های ایمان مسیحی» و به تعبیر دیگر، «پایه های ایمان رسولان» که در عید گلریزان به دست آمد، عبارتند از:
1- (رسولان) جامعه ای تشکیل دادند. (کلیسا)
2- روح خدا (روح نبوت) بر آنان فرو ریخت.
3- برای بشارت دادن درباره عیسی انسان، رسالت یافتند.
4- دریافتند که خدا، عیسی را از مردگان برخیزانده و او را خداوند (یعنی مولا) و مسیح، ساخته است.
«ایمان رسولان» هسته مرکزی ایمان مسیحیان
این ایمان رسولان است که سالکان «طریقت» نیز آن را پذیرفته و با رسولان هم عقیده شده بودند. به دنبال این حادثه تا چندین سال، مسیحیان عادت داشتند در خانه های یکدیگر اجتماع کنند (زیرا در آن زمان ساختمان مخصوصی برای کلیسا وجود نداشت). در این اجتماعات آنان دست به دعا بر می داشتند، مزامیر داود را تلاوت می کردند، سخنان و کارهای عیسی را برای یکدیگر باز می گفتند و مراسم شام آخر عیسی تجدید می گردید. (این مراسم «عشای ربانی» و «یوکاریست» یعنی شکرگزاری و «آگاپه» یعنی جشن محبت نامیده می شد)
آنان انتظار آمدن دوباره عیسی را می کشیدند تا وی در این آمدن ثانوی، یا واپسین روز، جهان را داوری کند. اندک اندک اعضای جدیدی به جامعه آنان پذیرفته شدند و رسولان ایشان را به مراحل تعلیم و تربیت و مراسم غسل تعمید آشنا ساختند. در آن زمان شخص تازه مسیحی برای تعمید گرفتن به زیر آب فرو می رفت و بیرون می آمد و به عقیده مسیحیان آن عصر، تعمید راهی بود برای اینکه مسیح فرد تازه مسیحی را برای تجربه مرگ و رستاخیز خود رهبری کند تا وی بتواند با زندگی تازه ای در قوم ویژه مسیح سلوک نماید. در سالهای نخست، مسیحیان کتاب مقدسی جز کتاب یهود نداشتند. کم کم پولس و نویسندگان اناجیل چهارگانه و پطرس و یهودا و دیگران برای نوشتن نحوه ایمانشان به آنچه خدا به وسیله مسیح محقق ساخته است، دست به کار شدند. جامعه مسیحیت معتقد شد که این نوشته ها منبع ایمان و برخاسته از وحی خداست. لازم است اشاره کنیم که مسیحیان از تجربه عید گلریزان به این باور دست یافته بودند که به آن جامعه روح نبوت عطا شده است. (همان طور که استشهاد پطرس به سخن یوئیل نبی، بر آن دلالت می کند.)
به موجب این اعتقاد، مسیحیان نخستین بر این باور شدند که می توانند به کمک روح القدس کتابهای مقدس مخصوص به خود را تهیه و تدوین کنند. با این نگرش سریع به پایه های ایمان مسیحی، در می یابیم که «ایمان رسولان» هسته مرکزی ایمان و چیزی غیر قابل تبدیل است. آن ایمان از نظر زمانی بر کتابهای مقدس تقدم دارد، بلکه کتابهای مقدس زاییده و بیان کننده ایمان مذکور هستند. درست است که در طول زمان، جوامع و افراد مسیحی در شیوه بیان اعتقادات خود دگرگونیهای فراوانی داشته اند، ولی مسیحیت همواره ایمان رسولان را که به صورت نهایی و ابدی در عهد جدید منعکس شده، داور نهایی خود می داند و به همین علت، مسیحیان همواره برای حل مناقشات مذهبی خود، به کتاب مقدس به عنوان مرجع نهایی، به دیده احترام می نگرند.