تقدیر همان خصوصیات وجودی پدیده است که وجود آن را اندازه گیری می کند به طور مسلم هر معلولی از ناحیه علت خود تحدید و اندازه گیری می شود و معلول تمام مشخصات و چگونگی ظاهری و باطنی اش را از علت خود دریافت می دارد و از نظر شرائط زمانی و مکانی پیرو علت خود می باشد. مثلا هرگاه علت یک پدیده، یک موجود زمانی و مکانی باشد، طبعا معلول او نیز، زمانی و مکانی خواهد بود هرگاه علتی از نظر وجود محدود به زمان و مکان خاصی گردید شعاع قدرت آن نیز محدود گردیده و معلول آن در همان دو مرز خاص زندانی می شود.
گذشته از این، اصل لزوم سنخیت میان علت و معلول و این که میان علت و معلول پیوسته رابطه ای وجود دارد موضوع تقدیر عینی را واضح و روشن تر می سازد زیرا بنابراین اصل میان آتش و گرمی و آب و سردی سنخیتی حکمفرما است که هر کدام اثر خاص خود را ایجاب می کند و بس، و هر معلول و یا حادثه و پدیده ای به حکم این اصل، یک سلسله صفات را از جانب علت خود کسب کرده که حقیقت وجود خود را با آن تحدید و اندازه گیری می کند. در افعال انسان همین اصل نیز به طور واضح حکمفرما است زیرا کارهای وی معلول خواسته ها و اراده او است در این صورت روحیات و صفات موروثی و اکتسابی وی در نحوه فعل او اثر گذارده و تمام افعال و کارهای وی از جانب آنها شکل گیری می شود. کار هر فردی از ماها، مناسب روحیات و خواسته های باطنی آنها است و در حقیقت قالب گیری هر پدیده از ناحیه علت خود، همان تقدیر عینی و خارجی است.
در احادیث اسلامی به این مرحله از قضا و قدر که در قطعیت و حتمی بودن وجود حادثه از ناحیه علت و شکل پذیری و اندازه گیری آن از جانب همان خلاصه می شود، تصریح شده اینک برخی از آنها را یادآور می شویم.
امام صادق (ع) می فرماید: قضا و قدر دو آفریده از آفریده های خدا باشند و خدا تا آن جا که بخواهد آفرینش خود را افزایش می دهد قضا و قدر در صورتی مخلوق خدای جهان محسوب می شود که از مرحله تصوری و علمی بیرون و در ظرف وجود پدیده، پیاده شوند در این صورت وجود یک پدیده پیوسته با قضا که قطعی بودن وجود آن از ناحیه و قدر که اندازه گیری و شکل گیری آن از جانب او است، همراه می باشد، و آفریننده وجود حادثه، آفریننده قضا و قدر آن نیز هست، و کسی که به حادثه وجود می بخشد برای آن قطعیت نیز می بخشد وجود آن را از جهات مختلفی اندازه گیری می کند.
امام رضا (ع) در روایتی قدر را به اندازه گیری موجود از نظر بقا و قضا را به ابرام و قطعیت تفسیر نمود. مقصود از این تحدید و اندازه گیری، همان شکل و خصوصیت پذیری خارجی حادثه است، و هر حادثه ای تمام اشکال و خصوصیات و مقدار بقای خود را از علتی که آن را پدید آورده است، دریافت می کند، همچنانکه که هر پدیده ای تا ضروری و اجتناب ناپذیر نشود تحقق نمی پذیرد، و پیوسته حادثه این حالت را از علت خود دارد و بس و این حدیث به صورتهای مختلفی نیز نقل شده بود و مفهوم همگی یکی است.