یکی از مهم ترین طرق کشف شخصیت عظمای بشری، همانا توجه دقیق و اهتمام کامل به طرز تفکرات آنان درباره ارباب علم و معرفت به طور عام است. کسانی هستند که دانش و معرفت حتی حکمت و عرفان را می خواهند، ولی تنها برای خودشان که اگر بهتر از آن ها و بیشتر از آن ها را در دیگران ببینند، خوشحال نمی شوند که سهل است، بلکه احساس ناراحتی هم می کنند. این تنگ نظری همواره یکی از عوامل مضر بر گسترش معارف مفید بوده است. در مقابل این گونه مردم نابخرد، رشد یافتگان در همه ادوار تاریخ و در همه جوامع دیده می شوند که عاشق واقعی دانش و بینش و معرفت به طور عام بوده و در هرجا و در هر کسی که مشاهده کنند، گویی آن را در وجود خود احساس می نمایند. اینان هستند که در خط نورانی تکامل گام برمی دارند و مشعل امید را بر گذرگاه تاریخ معرفت نصب می کنند که همگان با حق الیقین بدانند که:
جـان گرگـان و سگان از هم جداست *** متحد جان های شیران خداست
بــر مـــــثال مــوج هــا اعـدادشــان *** در عــدد آورده بــاشد بــادشان
پس بفهمند هر حقیقتی که در یک جان شیفته حق موج بزند، آن موج بر همه جان های پاک سر خواهد کشید. بی شک، حکیم متأله مرحوم حاج ملاهادی سبزواری از این مردان بزرگ بوده است که به جهت علو نفس و رشد شخصیت، از دو انبساط عالی روح برخوردار است:
انبساط یکم
ناشی از شکوفایی حقایقی بسیار با اهمیت در درون خود اوست که آثار بسیار از زنده حکمی و عرفانی او، کاشف از آن است.
انبساط دوم
ناشی از مشاهده شکوفایی واقعیات در درون دیگر انسان های بزرگ است. این انبساط، بسیار با ارزش و دارای اهمیت انسانی است. گاهی این انبساط به مرتبه ای از عظمت می رسد که حتی با توجه به حقارت و پستی خود در مقابل عظمت های عالم هستی و قلمرو انسانیت، نشاط و انبساط غیر قابل توصیفی در خود احساس می کند.
دقت فرمایید:
گیرم خارم خاربد، خار از پی گل می جهد *** صراف زر هم می نهد جو بر سر مثقال ها
اینک، به اظهار نظر یک شخصیت بزرگ عالم معرفت درباره اثری بزرگ از یک مغز و روان بزرگ می پردازیم. این شخصیت بزرگ، عبارت است از مرحوم حاج ملاهادی سبزواری، و آن اثر عبارت است از کتاب مثنوی جلال الدین محمد مولوی که بنا به تتبع و تحقیق دانشمند محقق آقای سید فاضل حسین، فقط در شبه قاره هند، صد و ده تفسیر درباره آن نوشته شده است.
بنا با اعتراف صریح همه متفکران و صاحب نظران به امتیاز و عظمت کتاب مثنوی مولوی که آن را تا حد بی نظیر در نوع خود معرفی می کنند. ما افراط در تمجید و تعظیم این کتاب را مانند افراط در دیگر موارد از آثار بزرگ بشری صحیح نمی دانیم، زیرا مطالبی قابل نقد در این کتاب مشاهده می شود که چشم پوشی از آن ها قابل دفاع نیست. همان گونه که تفریط در ارزیابی کتاب مزبور را، همانند تفریط در آثار بزرگی که موجب برداشتن گام های بزرگ در گسترش معارف انسانی بوده است، با کمال صراحت محکوم می دانیم.
مرحوم سبزواری با عبارت زیر، به ارزشیابی کتاب مثنوی می پردازد:
«هذا شرح کالمترع المحتوی، و المشرع المرتوی للکتاب العظیم و الاسلوب الحکیم المعنوی لا، بل للتفسیر المنظوم و السرالمکتوم، اذ کله کما تری بیان لللآیات البینات و تبیان للسنن الببوبات و قبسات من نور القرآن اللامع و جدوات من شعاع مصباحه الساطع، و هو بحسب الاقتناص من خزائن القرآن، فیه کل الحکمه العتیقه، و کله الحکمه الانیقه، و لله در ناظمه حیث جمع بین الشریعه و الطریقه و الحقیقه کما حاز العقل النقاد و الفکره العمقه و الطبع الوقاد و استقامه السلیقه، ذی الاید و الابصار و الللهام و الانوار، ان ذکر الفضل و الکمال فهو صدر الا فاضل، و ان جییء بمقامات اهل العرفان و الحال فهو شیخ الاماثل؛ این است شرحی (مانند حوض سرشار و چشمه سار سیراب کننده) بر کتاب بزرگ و اسلوب حکیم مثنوی معنوی، بلکه بالاتر از این، شرحی است بر تفسیر قرآن که در قالب نظم آمده و بر راز مخفی، زیرا همه محتویات این کتاب بزرگ (همان گونه که می بینی) بیانی است برای آیات بینات و تبیینی است برای سنت های پیامبر اکرم (ص) و انواری است از نور درخشان قرآن، و بارقه هایی است از شعاع چراغ فروزان آن کتاب آسمانی. تحقیق کامل اثبات می کند که این کتاب از خزائن قرآن مجید است و همه حکمت های اصیل و ثابت را در این کتاب می توان یافت و سراسر این کتاب، حکمت عالی و زیبا است.
خداوند به ناظم (مولف و سراینده اشعار) این کتاب، خیر کثیر عنایت کند که میان شریعت و طریقت و حکمت را جمع کرده است. ناظم این کتاب جمع کرده است عقل کاوشگر و اندیشه عمیق و طبع و ذوق شعله ور و استقامت سلیقه را. دارای توانایی ها و بینایی ها و روشنایی های متنوع. اگر سخن از فضل و کمال به میان آید، او صدرنشین جمع فضلاست، و اگر گفتگو از مقامات اهل عرفان و حال رود، اوست شیخ و پیشوای بزرگ ترین آنان.»