بی شک، قرآن کتاب خداست و کتاب خدا، سراسر نور و حکمت و قانون و دانش و بینش و سعادت آفرین است. هیچ خشک و تری -که راجع به تأمین سعادت بشر باشد- نیست، جز اینکه در قرآن گرد آمده است و او بیانگر و تبیان هر چیز است. قرآن، بسیاری از فنون و دانشها را به روشنی بیان میکند و بسیاری دیگر را که جامعه و عرصه عصر نزول، آماده ادراک آنها نبود با رمز و کنایه و اشاره خاطرنشان کرده است.
در عصر پس از نزول قرآن، به فراخور حال مخاطبان و شکوفایی زمان و فرهنگ، به تدریج رازها گشوده، و رمزها باز شد و اشاره ها به حقیقت نشست؛ «سئل على بن الحسین (ع) عن التوحید فقال: إن الله عزوجل علم أنه فى اخر الزمان أقوام متعمقون فأنزل الله تعالی قل هو الله احد و الایات من سورة الحدید إلی قوله علیم بذات الصدور؛ چنانکه از امام سجاد (ع) درباره توحید پرسیدند و آن حضرت فرمود: خداوند می دانست که در آخرالزمان مردم ژرف نگری خواهند آمد، سوره قل هو الله أحد و آیات اول سوره حدید تا علیم بذات الصدور را نازل فرمود و کسی که بیش از این مقدار را پرس و جو کند، همانا هلاک شده است (کنایه از این که فکر بشر بیش از آیات یاده شده نمی تواند به جایی برسد)».
از این بخش به خوبی استفاده می شود که قرآن تا روز قیامت، جوابگوی جامعه های بشری است و می تواند در همه فنون دانش و اخلاق و اعتقادات و اقتصاد و جامعه شناسی و... اسوه باشد؛ زیرا توجه به نیازهای معرفتی و حاجتهای جهان بینی، موجب بی نیازی از عنایت به حاجتهای ضروری و لازم روز -مانند سیاست و اقتصاد و جامعه شناسی و...- نیست. توجه به این نکته لازم است که گاهی صدر و ساقه چیزی در متون مقدس مطرح میشود، و زمانی فقط برخی از آنها بازگو میشود و مبادی تصدیقی آن را روایت معتبر ارایه میکند، و گاهی نیز مبادی تصدیقی آن را درایت عقلی تأمین میکند. آنچه درباره اشتمال متون مقدس بر فنون تجربی و تاریخی و...، ارایه شد از این قبیل است که اصل مطلب را متن دینی دربر دارد؛ ولی بسیاری از مبادی تصدیقی آن را احساس و تجربه طبیعی یا منطق ریاضی یا منطق تجریدی و مانند آن تأمین میکند.