علامه مجلسی (ره) با گردآوری آرا و اقوال متکلمان، بحث زیبا و جالبی را در بحارالأنوار ارایه داده است. گروهی از خوارج به نام ازارقه پیروان ابوراشد، نافع بن ازرق (م 65 هـ.ق) گناه را برای پیامبران ممکن دانستند و در عین حال معتقد بودند که هر گناهی کفر است. گروه دیگری به نام حشویه از پیروان محمدبن کرام که بر جبر و تشبیه (مشبهه) اجماع دارند، معتقدند که ممکن است پیامبران مرتکب گناهان بزرگ شوند؛ هم پیش از بعثت و هم پس از آن.
برخی از گروه معتزله میگویند: ممکن است که پیامبران، پیش از بعثت، مرتکب گناهان کبیره شوند، ولی پس از بعثت روا نیست. برخی دیگر معتقدند که جایز نیست پیامبران مرتکب گناهان بزرگ شوند، نه پیش از بعثت و نه پس از آن؛ ولی گناهان کوچکی که سبب نفرت مردم نباشد، ضرری ندارد و ارتکاب آن جایز است؛ زیرا کمی ثواب و پاداش، (به دلیل ارتکاب گناهان کوچک) به صدق رسالت و پذیرش آن، زیانی وارد نمیکند.
اشاعره معتقدند که بر پیامبران، ارتکاب گناهان، پس از بعثت، مطلقا ممنوع است (عمدی یا سهوی) و نیز گناهان کوچک عمدی ممنوع است، ولی سهوا ممنوع نیست؛ به شرط عدم اصرار و اقرار. اما پیش از بعثت منعی ندارد.
صاحبان تفکر کلامی مسئله رسالت را مبتنی بر قاعده لطف دانسته، میگویند: خدای سبحان هر کاری که انسان را از گناه دور و به طاعت نزدیک کند، انجام میدهد، مانند فرستادن پیامبران. آنان عصمت انبیا را نیز با همین قاعده تبیین کرده، آن را به امری بیرونی استناد داده، میگویند: چون در صورت عدم عصمت، وثوق مردم سلب میشود، پیغمبر یا امام باید معصوم باشد؛ نه در مسائل علمی اشتباه کند و نه در مسائل عملی مرتکب خلاف شود. این حد متوسط یا ضعیفی است برای اثبات عصمت پیامبر یا امام که رهاورد تفکر کلامی است و مناسب با سطح دلیلی است که اصل رسالت یا امامت را ثابت میکند.
دلایل علامه حلی بر وجوب عصمت و سخن علامه قوشچی
علامه حلی (ره) نگاشته است: گروه معتزله، ممکن دانسته اند که پیامبران سهوا یا تأویلا مرتکب گناه کوچک شوند. اشاعره، معتقدند که ممکن است پیامبران مرتکب گناهان بزرگ و کوچک شوند، مگر کفر و دروغ. امامیه بر این باورند که واجب است پیامبران از همه گناهان بزرگ و کوچک معصوم باشند؛ به چند دلیل:
1. هدف از بعثت پیامبران، ایجاب میکند که آنان معصوم باشند؛ زیرا مردم اگر کذب و معصیت و دروغ را بر پیامبران روا بدارند، باید در امر و نهی و کردار آنان نیز روا بدارند، در این صورت، بر اوامر و نواهی آنان گردن نمیسپارند و زیر بار نمیروند و این خود، نقض غرض بعثت است.
2. پیامبر واجب الإطاعه است. پس، هرگاه روا باشد که معصیتی انجام دهد، یا باید مردم از او پیروی کنند یا نه؟ اگر پیروی نکنند، فایده بعثت از بین رفته است و اگر واجب باشد از او پیروی کنند، باید معصیت انجام دهند. پس، هم پیروی واجب است و هم ضد آن.
3. هرگاه ممکن باشد پیامبران معصیتی مرتکب شوند، بر مردم واجب است که نهی از منکر انجام دهند که این امر سبب آزار آنان می شود.
ملاعلی قوشچی در شرح خویش بر تجرید الإعتقاد، پس از ذکر سه وجه بالا، بر آن شش وجه دیگر افزوده و گفته است: اگر پیامبران معصوم نباشند و روا باشد که از آنان گناهی صادر شود، لازم میآید که:
1. شهادت پیامبر، مردود باشد؛ زیرا به مجرد صدور گناه، فاسق میشود و شهادت فاسق، به دو دلیل در اسلام مردود است؛ اجماع و آیه «إن جاءکم فاسق بنبأ فتبینوا؛ اگر فاسقى برايتان خبرى آورد نيك وارسى كنيد» (حجرات/ 6).
2. اگر روا باشد که پیامبری گناه کند، او مستحق عذاب و لعنت و سرزنش است و -نعوذ بالله- مشمول این آیات خواهد شد: «ألا لعنة الله علی الظالمین؛ هان لعنت خدا بر ستمگران باد» (هود/ 18) و «لم تقولون ما لا تفعلون؛ چرا چيزى میگوييد كه انجام نمیدهيد» (صف/ 2) و «أتأمرون الناس بالبر وتنسون أنفسکم؛ آيا مردم را به نيكى فرمان میدهيد و خود را فراموش میكنيد» (بقره/ 44) حال آن که می دانیم هیچیک از اینها در حق پیامبران روا نیست.
3. اگر پیامبر گنهکار باشد، نمیتواند به عهد و میثاق نبوت دست یازد؛ زیرا خداوند متعالی میفرماید: «لاینال عهدی الظالمین؛ پيمان من به بيدادگران نمیرسد» (بقره/ 124) پس او ظالم است و ظالم، به عهد نبوت و امامت، نایل نخواهد آمد.
4. اگر ممکن باشد که پیامبران معصیت کنند، از گروه مخلصین (به فتح لام) نیستند و شیطان را رسد که آنان را گمراه کند و فریب دهد؛ چنان که گفت: «لأغوینهم أجمعین* إلا عبادک منهم المخلصین؛ و همه را گمراه خواهم ساخت* مگر بندگان خالص تو از ميان آنان را» (حجر/ 39-40) و رد این سخنان، اجماعی است؛ یعنی پیامبران هرگز گرد معاصی نمیگردند؛ چنانکه قرآن کریم، شهادت به اخلاص ابراهیـم (ع) و یعقوب (ع) داده و فرموده است: «إنا أخلصناهم بخالصة ذکری الدار؛ ما آنان را با موهبت ويژه اى كه يادآورى آن سراى بود خالص گردانيديم» (ص/ 46). درباره حضرت یوسف (ع) میفرماید: «إنه من عبادنا المخلصین؛ چرا كه او از بندگان مخلص ما بود» (یوسف/ 24) پیامبران دارای صفت اخلاصند.
5. اگر معصیت آنان را ممکن بدانیم، لازم می آید که از حزب و گروه شیطان و شیطانیان باشند؛ حال آن که می دانیم که چنین چیزی نیست و شیطان کمتر از آن است که در حریم پاک پیامبران نفوذ کند.
6. اگر روا باشد که پیامبری گناه انجام دهد، از خیرات و خوبی ها عقب مانده و به آنها شتاب نکرده است؛ حال آن که خداوند می فرماید: «فاستبقوا الخیرات؛ پس در كارهاى نيك بر يكديگر پيشى گيريد» (بقره/ 148) و نیز میفرماید: «و سارعوا إلی مغفرة من ربکم؛ و براى نيل به آمرزشى از پروردگار خود بشتابید» (آل عمران/ 133) و آنان را جزو برگزیدگان و خوبان به حساب میآورد: «وإنهم عندنا لمن المصطفین الأخیار؛ و آنان در پيشگاه ما جدا از برگزيدگان نيكانند» (ص/ 47).
حاصل آن که بر پایه تالی فاسدهای فراوانی که به آنها اشاره شد، واجب است که پیامبران و پیشوایان دین (ع) معصوم باشند.