نظر اسلام درباره ثروت و مال
ممکن است کسی بپندارد که اسلام اساسا ثروت را مطرود و به عنوان یک امر پلید و دور انداختنی میشناسد. چیزی که پلید و مطرود و دورانداختنی است دیگر مقرراتی نمیتواند داشته باشد. به عبارت دیگر مکتبی که نظرش درباره یک شیء معین این است که آن چیز دورافکندنی است آن مکتب نمیتواند مقرراتی درباره آن چیز داشته باشد و همه مقرراتش این خواهد بود که آن چیز را به وجود نیاورید، دست به آن نزنید، دست به دست نکنید، مصرف نکنید، همچنانکه درباره مشروب چنین مقرراتی آمده است: «لعن الله بایعها و مشتریها و آکل ثمنها و ساقیها و شاربها؛ خدا لعنت کند فروشنده و خریدار شراب و خورنده پول آن و تقسیم کننده و خورنده آن». جواب این است که این نظر، اشتباه بزرگی است. در اسلام مال و ثروت هیچوقت تحقیر نشده است، نه تولیدش، نه مبادله اش، نه مصرف کردنش، بلکه همه اینها تأکید و توصیه شده است و برای آنها شرایط و موازین مقرر شده است و هرگز ثروت از نظر اسلام دور افکندنی نیست بلکه دور افکندنش (اسراف، تبذیر، تضییع مال) حرام قطعی است.
این اشتباه از آنجا ناشی شده که اسلام با هدف قرار دادن ثروت، با این که انسان فدای ثروت شود مخالف است و سخت مبارزه کرده است. به عبارت دیگر پول پرستی را و اینکه انسان برده پول باشد و دیگر اینکه انسان پول را به خاطر خود پول و برای ذخیره کردن و اندوختن بخواهد تحریم کرده است. نظر منفی قرآن کریم درباره هدف قرار دادن پول و ثروت در این آیه آمده است: «الذین یکنزون الذهب و الفضه و لا ینفقونها فی سبیل الله فبشرهم بعذاب الیم؛ کسانی که طلا و نقره را گنجینه می سازند و در راه خدا انفاق نمی کنند را به مجازات دردناکی بشارت ده» (توبه/ 34). نام این حالت حرص و آز است که اسلام با آن مخالف است. همچنین اگر پول را فقط برای پرکردن شکم و برای عیاشی و بیکاری و ولگردی بخواهد که نام آن شهوترانی است، چنین چیزی را محکوم کرده است. در این حالت پول خواستن توام است با دنائت و پستی و محو شخصیت انسانی در پول و فقدان هرگونه شخصیت انسانی و شرافت معنوی. نقطه مقابل، این است که انسان پول را به عنوان یک وسیله برای فعالیت و عمل و تسهیل و تولید بخواهد. در این صورت پول تابع آن هدف کلی است که انسان پول را برای آن هدف میخواهد. حدیثی است از پیامبر اکرم: «نعم المال الصالح للرجل الصالح؛ مال حلال مرد صالح را سزاست». مولوی مضمون این حدیث را به نظم آورده میگوید:
مال را گر بهر دین باشی حمول *** نعم مال صالح خواندش رسول
آب در کشتی هلاک کشتی است *** ور بود در زیر کشتی پشتی است
تشبیه ثروت و انسان به دریا و کشتی از آن نظر که در یک وضع او را غرق میکند و در خود محو میکند و شخصیت او را محو میسازد و در صورت دیگر نه تنها ضربه به شخصیت او نمیزند، وسیله ای منحصر است برای رسیدن به مقصد و تکمیل او شخصیت خود را، فوق العاده تشبیه خوبی است. قرآن می فرماید: «ان الانسان لیطغی أن رآه استغنی؛ به راستی انسان هنگامیکه خود را بی نیاز می بیند دچار سرکشی می شود» (علق/ 6). این آیه نقش پول را در فاسد کردن شخصیت انسانی بیان میکند. همچنین آیات کریمه زیر نیز به همین مطلب اشاره دارد: «و لا تطع کل حلاف مهین* هماز مشاء بنمیم* مناع للخیر معتد اثیم* عتل بعد ذلک زنیم* ان کان ذا مال و بنین* اذا تتلی علیه آیاتنا قال اساطیر الاولین؛ و از کسی که بسیار قسم می خورد و پست است پیروی مکن* کسی که بسیار عیب جو و به سخن چینی رفتار می کند* مانع کار خیر می شود و متجاوز و گناهکار است* علاوه بر اینها کینه توز، پرخور، خشن و بدنام است* مبادا بخاطر اینکه صاحب مال و فرزندان است از او پیروی کنی* هنگامیکه آیات بر او خوانده می شود، می گوید: اینها افسانه های خرافی پیشینیان است» (قلم/ 10-15). و نیز آیه کریمه: «زین للناس حب الشهوات من النساء و البنین و القناطیر المقنطرة من الذهب و الفضه و الخیل المسمومه؛ دوستی امور مادی از زنان و فرزندان و اموال هنگفت از طلا و نقره و اسبهای ممتاز در نظر مردم جلوه داده شده است» (آل عمران/ 14). همان طور که هدف دور انداختن و ترک گفتن عملی زن و فرزند نیست، هدف دور افکندن پول و ثروت هم نیست!
دلایل نگرش مثبت اسلام به ثروت
اسلام که پول پرستی را محکوم کرده است پول و ثروت را محکوم نکرده است، زیرا:
الف. تولید ثروت مانند کشاورزی، دامداری، صنعت و غیره توصیه شده است.
ب. مبادله ثروت یعنی تجارت و داد و ستد توصیه شده است.
ج. مصرف رساندن ثروت از نظر شخصی در حدود احتیاجات فردی خالی از هر نوع تجمل و اسراف که مفسد انسان است توصیه شده است.
د. تبذیر و اسراف و تضییع آن ممنوع است
ه. مقررات سخت قضائی و جزائی در مورد حیف و میلها و سرقتها و خیانتها وضع شده است.
و. دفاع از مال در حکم جهاد و کشته در این راه شهید تلقی شده است.
ز. برای مال بر انسان حقوقی قائل شده است.
ح. خود ثروت در کمال صراحت در قرآن کریم به عنوان خیر نامیده شده است: «کتب علیکم اذا حضر احدکم الموت ان ترک خیرا الوصیه للوالدین و الاقربین؛ بر شما نوشته شده در هنگامیکه یکی از شما را مرگ فرا رسد اگر چیز نیکویی (مالی) از خود به جای گذارده برای پدر و مادر و نزدیکان بطور شایسته وصیت کند» (بقره/ 180).