علوم غیر نقلی، به دو بخش تقسیم می شود: علوم عقلی، و علوم تجربی و آزمایش یا علوم عقلی و علوم حسی یا علوم تجریدی و علوم مادی. مسائل مربوط به مهدودیت در رشته های علوم عقلی مورد بررسی قرار می گیرد.
الف- در معارف قرآنی
از نظر معارف حقه قرآنی، و شناختهای اسلامی، زمین -و جهان ارض- مرکز خلاف الاهیه است. همواره زمین جایگاه خلیفه الاهی است، و تا زمین باشد اینچنین است، و هیچگاه جز این نخواهد بود قرآن کریم می فرماید: «واذ قال ربک للملائکه انی جاعل فی الارض خلیفه؛ ای محمد! در نظر داشته باش که خدا به فرشتگان گفت: من به اندر زمین خلیفه ای بگذارم» (بقره/ 30).
امام ابوالحسن علی بن موسی الرضا (ع) نیز، در شرح منطق قرآن، و حتمیت وجود خلیفه الله در زمین، و تعلیم این اصل بنیادی، در شناخت و عمل، چنین می فرماید: «الامام امین الله فی ارضه، و حجته علی عباده، و خلیفته فی بلاده؛ امام، امانتدار خداست در زمین و حجت خداست در میان مردمان، و خلیفه خداست در آبادیها و سرزمینها».
تعبیرهای قرآن کریم، و حدیث شریف، در این مقام، قابل توجه و تامل بسیار است، بویژه تعبیر «فی الارض»، یا «فی ارضه»، و تعبیر «امین الله». با تامل در تعبیر «فی الارض»، پی می بریم که «تکون انسانی ارض»، با حضور خلیفه خدا محقق خواهد گشت، وگرنه زمین سیاره ای خواهد بود مانند سیاره های دیگر. آنچه زمین را هویت الهی می دهد، و آن را، به عنوان محل سکونت انسان، برقرار می دارد، و به صورت نشه تربیت و آزمایشگاه جهان وجود درمی آورد، و محل نزول فیض، و آمدوشدگاه فرشتگان می سازد، حضور خلیفه خدا، و صاحب سر الهی (ولایت کلی) است در این سیاره. و این چگونگی که یاد شد، تا هر زمان که زمین اهلی و ساکنانی داشته باشد ادامه دارد، یعنی تا هنگام پدید آمدن نشانه های رستاخیز، و به هم ریختن اوضاع کیهانی این منظومه.
بنابراین، تا زمین به عنوان مسکن انسان برپاست، هیچ جای آن خالی از حجت خدا -پیامبر یا امام- نخواهد بود. اگر یک انسان در زمین باشد، همو، حجت و خلیفه خداست. اگر دو تن یا بیشتر باشند، یکی از آنان حجت و خلیفه خداست چنانکه در تعالیم آمده است.
ب- در فلسفه الهی
فلاسفه اسلام نیز، به مسئله ولی کامل، و حضور خلیفه الله در زمین توجه کرده اند. آنان نیز این حقیقت را بر پایه مبانی و استدلالهای خویش مبرهن ساخته اند، و با تعبیرهایی که ویژه اصحاب فلسفه است، آن را توضیح داه اند. شیخ فلاسفه اسلام، ابو علی ابن سینا، در کتاب الشفا در فصلی که راج به امام و خلیفه گفتگو می کند، و مقامات و مراتب باطنی و اخلاقی و علمی انسان کامل را گزارش می دهد، می گوید: «و من فاز، مع ذلک، بالخواص النبویه، کاد یصیر ربا انسانیا... و کاد ان تفوض الیه امور عباد الله. و هو سلطان العالم الارضی، وخلیفه الله فیه؛ هرکس، علاوه بر آنچه (درباره امام و خلیفه) گفته شد، دارای خواص پیامبری باشد، چنین کسی رب النوع انسان تواند بود. و امور بندگان خدا به دست او سپرده تواند شد. و اوست فرمانروای جهان خاکی؛ و همو خلیفه الله است در زمین».
روشن است که مقصود از «العالم الارضی»، جمیع کاینات ارضی است، که تحت استیلای ولایتی امام است، چنانکه از تعبیر «ربا انسانیا» نیز استفاده می شود، که مقصود، صاحب تاثیر بودن است در تربیت صورت نوعیه. و تعبیر «تفویض امور» هم شامل ولایت تکوینی است، وهم ولایت تشریعی فیلسوف بزرگ، میرداماد حسینی نیز، حقیقت یاد شده را، با تایید و تاکید نقل کرده و تقریر فرموده است.
فلسفه اسلامی جامعه اسلامی امامت زمین انسان حجت الهی باورها در قرآن