در آغاز کتاب «یادنامه علامه امینی»، قصیده ای از استاد محمد عبدالغنی حسن مصری در ستایش «الغدیر» و مولف آن و تأیید کار عظیم او در دفاع از اصل حقانیت و وصانیت اهل بیت (ع) آورده شده است که در زیر می خوانیم:
1- حی الأمینی الجلیل و قل له *** أحسنت عن آل النبی دفاعا
2- أ رهفت للدفع الکریم مناصلا *** و شهرت للحق الهضیم یراعا
3- و جمعت من طول السنین و عرضها *** حججا کآیات الصباح نصاعا
4- و أذبت من عینیک کل شعاعه *** کالنور و مضا، والشموس شعاعا
5- و طویت من میمون عمرک حقبه *** تسع الزمان رحابه و ذراعا
6- و نزلت میدان البیان مناضلا *** و شأوت أبطال الکلام شجاعا
7- ما ضقت یوما بالدلیل و لم تکن *** بالحجه الغراء أقصر باعا
8- لله من قلم لدیک مو ثق *** کالسیل یجری صاخبا دفاعا
9- یجلو الحقیقه فی ثیاب بلاغه *** و یزیح عن وجه الکلام قناعا
10- یشتد فی سبب الخصومه لهجه *** لکن یرق خلیقه و طباعا
11- وکذلک العلماء فی أخلاقهم *** یتباعدون، و یلتقون سراعا
12- فی الحق یختلفون إلا أنهم *** لا یبتغون إلی الحقوق ضیاعا
*
13- یا أیها الثقه الأمین تحیه *** تجتاز نحوک بالعراق بقاعا
14- تطوی إلیک من الکنانه أربعا *** و من العروبه أدورا و رباعا
*
15- إنا لتجمعنا العقیده أ مه *** و یضمنا دین الهدی أ تباعا
16- و یولف الإسلام بین قلوبنا *** مهما ذهبنا فی الهوی أشیاعا
17- و نحب أهل البیت حبا خالصا *** نطوی القلوب علیه والأضالاعا
18- یجزیک بالإحسان ربک مثلما *** أحسنت عن آل النبی دفاعا
1- در پیشگاه امینی بزرگوار بایست، و به او درود فرست و بگو: چه خوب از حقانیت آل محمد (ص) دفاع کردی!
2- تو برای دفاع از ارزشی ترین ارزش ها، اسلحه منطق را به کار گرفتی، و برای حمایت از «حق پایمال شده» خامه را چونان شمشیر افراختی!
3- از سراسر قرن ها و اعصار اسلامی (از دل هزاران کتاب، که در این سده ها نوشته شده است). دلیل هایی برای اثبات حق گردآوردی، که همه مانند تشعشع های سیمگون فجر طالع، می درخشند.
4- هر فروغ که در دیدگان داشتی (که چون نور می درخشید و مانند خورشید تابنده بود) در راه خواندن این کتاب ها و مدرک ها گذاشتی!
5- تو از عمر فرخنده خویش، سال های سال را در راه این تألیف سپری کردی، که گویی به اندازه همه زمان، گنجایی و گستردگی داشت.
6- تو پا در میدان این نبرد علمی و اعتقادی گذاشتی، و شجاعانه، پنجه در پنجه قهرمانان بحث و مناظره افکندی!
7- یک روز نشد که تو نتوانی برای مدعای خود دلیل اقامه کنی. بلکه همواره قویترین و روشن ترین برهانها را (برای هر مطلب) در چنگ داشتی.
8- خداوند، باید این قلم اطمینان آوری را که در دست توست، پاداش دهد، قلمی که همچون سیل می خروشد و می غلتد، و هر خس و خاشاکی را نابود می کند.
9- قلمی که با بلاغتی ویژه، «حقیقت» را نشان می دهد، پنبه هر سخن شبهه آمیز را می زند.
10- صاحب این قلم، گاه گاه، به هنگام داوری، لحنی تند به خود می گیرد، لیکن دلی نازک و طبعی به لطافت نسیم دشت ها دارد.
11- درست است، دانشمندان این چنین اند، که گاه در مقام بحث و گفتگو، تند می شوند، و از یکدیگر دور می گردند، لیکن بزودی (تندی برطرف می شود) و یکدیگر را در آغوش می کشند.
12- البته اختلاف و درگیری هایشان نیز، درباره حق و اثبات حق است، اما هیچ گاه حق کسی را ضایع نمی کنند.
13- ای دانشمند موثق امین! به تو درود می فرستم، درودی که هامون ها و شهرها و آبادی ها را در نوردد، تا در «نجف»، به پیشگاه تو برسد.
14- درودی که ساحل نیل و دامنه اهرام را بپیماید، و از دیگر سرزمین های عربی گذشته، یکسره به حضور تو تقدیم گردد.
15- ما مسلمانان، دارای یک عقیده (عقیده به اسلام) هستیم، و همه فرقه های ما را زنجیر بزرگ دین راستین، به هم پیوند می دهد.
16- هرچه اعتقاد فرقه ای ما با هم متفاوت باشد، از هم جدا نخواهیم شد، زیرا دین اسلام، دل های ما را به هم بربسته و مرتبط ساخته است.
17- و ما مسلمانان همه، خاندان پیامبر را (با اخلاص و ارادت) دوست داریم؛ این محبت سراسر دل های ما را تسخیر کرده، و همه وجود ما را از خود آکنده است.
18- در پایان، باز می گویم: پروردگار تو، به تو با احسان و کرمش پاداش دهد، به همان گونه که تو، بهترین وجه، از حقانیت آل محمد (ص) و شیعه آل محمد (ص)، دفاع کردی....
ادیب بزرگ، و ناقد مشهور، و شاعر اهرام، استاد محمد عبدالغنی حسن مصری، پس از درگذشت علامه امینی (به سال 1390 هجری قمری = 1349 ش)، نیز شعری در سوگ صاحب «الغدیر» می سراید، که در چهارمین دیوان به نام «سائر علی الدرب»، در «قاهره» به چاپ می رسد، عنوان شعر این است: «ما قیمه العلم بلا ضمیر؟!؛ دانش، بدون داشتن وجدان علمی چه ارزشی دارد؟»