در تعریف پدیده خلاقیت، می توان مطالبی را مورد توجه قرار داد که ممکن است به عنوان تعریف خلاقیت در نظر گرفته شود. بعضی از محققان درباره این مسئله چنین گفته اند:
«خلاقیت عبارت است از حل مسئله به نحوی که ماهیتی اصیل و نو داشته باشد».
این نظریه، عقیده کسانی را که می گویند: «خلاقیت عبارت است از به وجود آوردن چیزی نو»، مردود می شمارد و می گوید: «این کار همیشه مستلزم یک پاسخ نو است، ولی صرف نو بودن و اصیل بودن یک فکر یا عمل به تنهایی، خلاقیت را تشکیل نمی دهد، زیرا اگر بنا باشد یک پاسخ جزئی از فرایند خلاقیت باشد، می باید در انطباق با نیازهای واقعی، مسئله ای را حل کند».
هم چنین مک کینون می گوید: «در نهایت، خلاقیت حقیقی مستلزم ارزشیابی و تبیین یک بینش اصیل، نگه داری و پروراندن آن به صورت کامل است».
همان گونه که این محقق متوجه شده است، برای تعریف حقیقی خلاقیت نمی توان به این مفاهیم و مطالب اکتفا کرد، زیرا مختصاتی که برای روشن ساختن ماهیت خلاقیت گفته می شود، یا به انگیزه تحرک این نیرو مربوط است و یا نتایج و خواص، همزمان با به کار افتادن نیروی مزبور صورت می گیرد. از این رو، بعضی محققان دست از تعریف ماهیت محض خلاقیت برداشته، به تحقیق درباره چهار موضوع مهم: 1- فرآیند خلاق، 2- تولید خلاق، 3- فرد خلاق و 4- موقعیت خلاق پرداخته اند.
در توضیح موضوع یکم (فرایند خلاق)، چنین گفته شده است: در مرحله اول باید آمادگی به خاطر اکتساب مهارت ها، تکنیک ها و تجاربی که موجب مطرح کردن مسئله می شود، به وجود بیاید.
این مطلب کاملا صحیح بوده، یکی از شرایط اساسی بروز خلاقیت است، زیرا واقعیات پشت پرده ای که به وسیله نوابغ به روی پرده آورده می شوند و در قلمرو معلومات قرار می گیرند، مانند واقعیات روی پرده که متعلق به علم ما هستند، نظم و قانونی دارند. از این رو، یک کشاورز هر اندازه هم که در قواعد و مسائل کشاورزی مهارت داشته، از تجارب بسیار فراوان در آن قواعد و مسائل برخوردار باشد، نمی تواند در یک مسئله ریاضی، ابداع و اکتشاف و به اصطلاح خلاقیتی داشته باشد!
مرحله دوم، مرحله تمرکز نیروها و کوشش های فرد خلاق به حل مسئله است.
گفته می شود: ممکن است در همین مرحله، مسئله به صورت ناگهانی و بدون تأخیر و اشکال حل شود، ولی این مرحله اغلب با یأس و ناکامی زیاد همراه است؛ فشارهای عضلانی و ناراحتی هایی که موجب می شود فرد از حالت «خودحمایتی محض»، به حالت بعدی (حالت سوم) هدایت شود.
به نظر می رسد این دو مرحله در بروز خلاقیت نقش اساسی را دارند.
امیرالمؤمنین (ع) فرموده است:
«و فی التجارب علم مستأنف» (تحف العقول، 96)
(در تجربه هاست علم جدید)
دو مسئله در این مرحله باید مورد دقت قرار بگیرد:
یکم- احتمال بروز اثر خلاقیت، یعنی اکتشاف و ابداع است. همان گونه که با کلمه «امکان» گفته می شود، هیچ ضرورت و حتمیتی در کار نیست که عمل خلاقیت با متمرکز ساختن همه نیروهای مغزی و کوشش مربوط واقعیتی پیدا کند.
دوم- باید توجه داشته باشیم که هیچ اکتشافی مستلزم روشن شدن همه واقعیات مربوط به موضوع کشف شده نمی باشد.