«فقر و غنا» از خدای تعالی است و مثل سایر امور به ید قدرت و تحت اراده او جل و علاست: «لا موثر فی الوجود إلا الله و لا حول و لا قوه إلا بالله» لکن عمل و کسب افراد هم در فقر و غنا بی مدخلیت نیست. بعضی اعمال است که مقتضی فقر است و خدای تعالی فقر می دهد، برعکس، برخی اعمال موجب غناست و خدای تعالی غنا می دهد؛ یعنی ممکن است عمل من و شما سبب فقر و غنا باشد، پس در هر حال، خداست که فقر و غنا می دهد. هر عملی که از انسان سر می زند لوازمی دارد که مسلما برگشت به خود او دارد: «إنما هی أعمالکم ترد إلیکم» «هرچه هست عمل تو است که به تو باز می گردد». اجمالا فعل از خدا بودن، منافات با مدخلیت عمل خود شخص ندارد؛ مثلا انسان عملی انجام می دهد که مستلزم نزول بلاست، خداست که بلا می فرستد اما سببش را خود این شخص ایجاد می کند. در قرآن مجید در این باره آیات متعددی است؛ نظیر:
«.... فبما کسبت أیدیکم»؛ و آنچه از مصیبت که به شما می رسد، به جهت اعمالیست که به دست خود کرده اید و خدا از بسیاری از گناهان در می گذرد. (شوری/ 30)
«کل امری بما کسب رهین»؛ «هرکس در گرو عمل خودش می باشد (اگر عمل بدی از او سر زد، منتظر نباشد که خیری به او برسد)» (طور/ 21). بعضی از گناهان و مکروهات است که اثر وضعی آن فقر است و در روایات اهل بیت علیهم السلام از باب لطف ذکر گردیده است، اولا ترک مکروه باید کرد؛ چون نهی شده، البته اثر وضعی هم دارد و آن نیامدن فقر است به واسطه ترک آن مکروه خاص.
اسراف و تبذیر از عوامل فقر
اما از محرمات چیزهایی که موجب فقر است، یکی «اسراف» و «تبذیر» است، علاوه بر این که مستلزم عذاب آخرت است، موجب فقر در دنیا هم می گردد. اگر انسان در زندگی، طریقه اعتدال و میانه روی را از دست داد، منتظر فقر باشد. باید حد وسط را ملاحظه کرد. این هم نسبت به اشخاص فرق می کند؛ مثلا کسی که ده تومان درآمد دارد، اگر پانزده تومان خرج کند، این اسراف است؛ چون تجاوز از حد کرده: «إن المبذرین کانوا إخوان الشیطین؛ تبذیرکنندگان برادران شیاطینند.» (اسراء/ 27)
مکروهات فقرآور
- از مکروهات، اتاق و منزل را کثیف و چرک نگه داشتن است که علاوه بر کراهت، مورث فقر می باشد.
- و همچنین تنظیف در شب؛ یعنی وقتی که منزل کثیف شد، شب جاروب کند.
- دیگر ظرف طعام را نشسته و چرب باقی بگذارند؛ مثلا شستن ظرف شب را به صبح موکول کنند.
- دیگر ظرف آب را سر باز گذاردن است؛ مثلا خمره، یا کوزه سر باز نیاید باشد.
- دیگر برطرف نکردن تار عنکبوت از دیوار و سقف خانه است.
- دیگر نشستن بدن و لباس است. البته هر مکروهی را که انسان به واسطه مکروهی اش ترک کرد، ثوابش به او داده می شود؛ خواه سرش را بدانند یا نداند.
- دیگر خشک کردن بدن با لباس است.
- دیگر دوختن لباس پاره شده است در حالی که آن را پوشیده. و علامه مجلسی می فرماید: «ظاهر روایت اعم است از این که خودش بدوزد، یا دیگری آن را بدوزد، پس باید لباس را از تن درآورد، آن وقت دوخت».
- دیگر نشستن در آستانه در است.
- دیگر با دست نشسته چیز خوردن. مستحب است انسان قبل از غذا خوردن، هر دو دست را بشوید (هر چند امروز مردم از فیض این مستحبات محرومند).
- دیگر از مکروهاتی که موجب فقر است، در حال جنابت چیز خوردن است، مگر این که غسل کند، یا اگر دسترسی به غسل ندارد، وضو بگیرد، یا این که دستهایش را بشوید و مضمضه و استنشاق را سه مرتبه انجام دهد.
- دیگر روی نان که در سفر گذاشته می شود، چیز دیگری بگذارد؛ مثلا قاپ پلو را روی نان می گذارد، این بسیار بد و مکروه است، این بی اعتنایی به نان است.
- از موجبات فقر، اهانت به خرده نان است، دو ر ریختن و پامال نمودن پاره های نان مکروه و مورث فقر است.
بعضی از محققین فرموده اند اختصاص به خرده نان ندارد بلکه مثلا خرده برنج هم همین است. نسبت به میوه جات هم همین حکم را دارد؛ حتی روایاتی وارد است که اگر کسی میوه ای را نیم خورده کند و تتمه اش را در دست و پا بیندازد، منتظر فقر باشد.
بنابراین، این موضوع اگر چه عام است و اختصاصی به نان ندارد، اما نسبت به خصوص اهانت به نان، اثر زیادتری دارد.
- دیگر از اموری که موجب فقر می باشد عادت به دروغ است که بالاخره مبتلا به فقر می شود.
- دیگر قسم دروغ است؛ قسم دروغ شخص را بی خانمان می کند، دستگاهش برچیده می شود. علاوه بر حرمت و عقوبت اخروی، در دنیا هم گدا می شود.
- دیگر نفرین به اولاد. وقتی که بچه در خانه اذیت می کند، پدر و مادرش نفرینش کنند، این نفرین مورد نهی و موجب فقر می باشد. اذیت کردن و اسباب ناراحتی پدر و مادر شدن مقتضای سن بچگی است، خودت هم وقتی بچه بودی همین بود، اما برای خدا حالا صبر کن، نفرین نکن، مخصوصا نسبت به بچه شیرخوار، هر چند خدای تعالی به لطفش اثری به نفرش آنها نوعا نمی دهد؛ چون بلافاصله پشیمان می شوند، لکن اثر وضعی خودش را دارد که عبارت از فقر باشد و ضمنا خدای نکرده ممکن است یک مرتبه نفرینش بگیرد.
- از جمله آن امور: «و الدعاء للوالدین بالسوء» است؛ اولاد بدخواهی پدر و مادر کند، اگر موجب ایذای آنها گردد که حرام است وگرنه مکروه و اثر وضعی آن اثر فقر است.
محقق طوسی خواجه نصیرالدین فرماید: «از اموری که موجب فقر است نه تنها بدگویی و بدخواهی والدین است بلکه ترک الدعاء للوالدین است؛ یعنی اصلا به فکر پدر و مادرش نباشد و سر قبر آنها هیچ نرود و برای آنها خیرات نکند».
قرآن فلسفه احکام تفسیر ثروت فلسفه اخلاق فقر اسراف دستورات الهی