علم از آن جهت که علم است مطلوب بالذات نیست و ما هیچ علمی که خود ذاتا هدف و کمال باشد نداریم- چه علم عملی و چه علم نظری- بلکه علم همواره مقدمه عمل است و عمل به دل بسته است نه به عقل، و راه دل نیز برای زنها اگر بیش از مردها نباشد، بطور یقین کمتر نیست.
دانشمندان، علوم را به علوم آلی و علوم اصالی تقسیم نموده اند. علوم آلی یا نظیر ادبیات است که از جمله علوم اعتباری است و آلت و ابزاری بیش نیست – چرا که فقط برای درست گفتن و نوشتن است و مطلوب بالذات نیست- و یا همانند علم منطق است، که انسان مسائل منطقی را فرا می گیرد تا در هنگام اندیشه و تفکر درست بیندیشد و صحیح فکر کند. کاری که منطق با تفکر می کند مشابه کاری است که ادبیات با تلفظ دارد. یک گوینده، یا نویسنده، باید مواظب زبان و قلم خود، و یک متفکر، باید مواظب ذهن خود باشد. این گونه از علوم چه اعتباری و چه غیر اعتباری، علوم ابزاری هستند.
علم فقه، حقوق، اخلاق و سیاست نیز (که از قبیل علوم انسانی هستند) فراگیری آنها، مقدمه عمل کردن است. با این توضیح که فقه از آن جهت که علم به حلال و حرام است ذاتا مطلوب نیست، بلکه برای پرهیز از حرام، و امــتثال واجب، و مانند آن، مطلوب است و انسان فقیه می شود تا به احکام خدا عمل کند، و همچنین، علم اخلاق، ذاتا مطلوب نیست و انسان، عالم به علم اخلاق می شود تا در پرتو علم اخلاق متخلق و خلیق گردد. این گونه علوم، که از شعب علوم انسانی اند، جزو حکمت عملی به شمار می آیند که همه، مقدمه عملند.
اما علوم نظری همچون الهیات و فلسفه، عمومی ذاتا مطلوب، و مستقل هستند، ولی منظور از مستقل و اصالی بودن، این نیست که فهمیدن الهیات ذاتا مطلوب و مقصود است، بلکه به این معنا است که در سلسله علوم و اندیشه ها، این گونه علوم، تابع علوم دیگر نیستند. انسان توسط این علوم می فهمد که جهان آغاز و انجامی دارد، مبدأ و معاد، و بدو و حشری دارد. پس این علوم تابع علوم دیگر نیستند ولی خودشان نیز مقصود بالذات نیستند بلکه مقدمه امر دیگری هستند، و آن عمل است. منتها عمل نیز بر دو قسم است: عمل جارحه و عمل جانحه.
عمل جوارح را اهل فن در مسأله فقه، اخلاق و مانند آن بازگو کرده اند، اما عمل جانحه و عمل دل را که اعتقاد می باشد بیشتر در مباحث اعتقادی مطرح می کنند. به این که، عالم خدایی دارد، و حشر و نشری در کار است. پس، علم نظری، گرچه کمال عقل نظری را تأمین می کند. ولی کمال انسان، تنها به کمال عقل نظری او نیست. علم برای کمال قوه نظری نیست بلکه برای کمال انسانیت انسان است.