در بیان کیفیت تحریف شریعت موسی و عیسی (ع) توسط یهود و نصاری به بیان تحریف عقیده "الوهیت و ربوبیت" توسط ایشان بسنده می کنیم:
آنچه در پی می آید، خلاصه ای از باب دوم و تمام باب سوم رساله پیدایش تورات است که از اصل عبرانی و کلدانی و یونانی به فارسی ترجمه و در سال 1932 میلادی در دارالسلطنه لندن به چاپ رسیده است:
پروردگار خالق باغی را در عدن پدید آورد، و از درون آن چهار رود جاری ساخت که فرات و جیحون از آنهایند، در آن باغ درختانی کاشت، و در میان آن، درخت زندگی و درخت تشخیص خوب و بد را غرس کرد، و آدم را در آن جای داد، پروردگار خالق به آدم سفارش کرد و فرمود: از همه درختان این باغ هرچه خواهی بخور، اما از درخت تشخیص خوب و بد نخور، زیرا روزی که از آن بخوری به سختی می میری، بعد از آن خوابی را بر آدم چیره کرد و یکی از دنده هایش را برگرفت و از آن حوا، همسر آدم را آفرید، آدم و حوا هر دو عریان بودند و از آن شرمگین نمی شدند.
باب سوم
«و مار از همه حیوانات صحرا که خداوند خدا ساخته بود هوشیارتر بود و به زن گفت آیا خدا حقیقتا گفته است که از همه درختان باغ نخورید* زن به مار گفت از میوه درختان باغ می خوریم* لکن از میوه درختی که در وسط باغ است خدا گفت از آن مخورید و آنرا لمس مکنید مبادا بمیرید* مار به زن گفت هر آینه نخواهید مرد* بلکه خدا می داند در روزی که از آن بخورید چشمان شما باز شود و مانند خدا عارف نیک و بد خواهید بود* و چون زن دید که آن درخت برای خوراک نیکوست و به نظر خوشنما و درختی دلپذیر دانش افزا پس از میوه اش گرفته بخورد و به شوهر خود نیز داد و او خورد* آنگاه چشمان هردوی ایشان باز شد و فهمیدند که عریانند پس برگهای انجیر به هم دوخته سترها برای خویشتن ساختند* و آواز خداوند خدا را شنیدند که در هنگان وزیدن نسیم بهار در باغ می خرامید و آدم و زنش خویشتن را از حضور خداوند خدا در میان درختان باغ پنهان کردند* و خداوند خدا آدم را ندا در داد و گفت کجا هستی* گفت چون آواز تو را در باغ شنیدم ترسان گشتم زیرا که عریانم پس خود را پنهان کردم* گفت که تو را آگاهانید که عریانی آیا از آن درختی که تو را قدغن کردن که از آن نخوری خوردی* آدم گفت این زنیکه قرین من ساختی وی از میوه درخت به من داد که خوردم* پس خداوند خدا به زن گفت این چه کار است که کردی زن گفت مار مرا اغوا نمود که خوردم* پس خداوند خدا به مار گفت چون که این کار کردی از جمیع بهایم و از همه حیوانات صحرا ملعونتر هستی بر شکمت راه خواهی رفت و تمام ایام عمرت خاک خواهی خورد* و عداوت در میان تو و زن و در میان ذریت تو و ذریت وی می گذارم او سر تو را خواهد کوبید و تو پاشنه وی را خواهی کوبید* و به زن گفت الم و حمل تو را بسیار افزون گردانم با الم فرزندان خواهی زائید و اشتیاق تو به شوهرت خواهد بود و او بر تو حکمرانی خواهد کرد* و به آدم گفت چون که سخن زوجه ات را شنیدی و از آن درخت خوردی که امر فرموده گفتم از آن نخوردی پس به سبب تو زمین ملعون شد و تمام ایام عمرت از آن با رنج خواهی خورد* خار و خس نیز برایت خواهد رویانید و سبزهای صحرا را خواهی خورد* و به عرق پیشانیت نان خواهی خورد تا حینی که به خاک راجع کردی که از آن گرفته شدی زیرا که تو خاک هستی و به خاک خواهی برگشت* و آدم زن خود را حوا نام نهاد زیرا که او مادر جمیع زندگان است* و خداوند خدا درختها برای آدم و زنش از پوست بساخت و ایشان را پوشانید* و خداوند خدا گفت همانا انسان مثل یکی از مار شده است که عارف نیک و بد گردیده اینک مبادا دست خود را دراز کند و از درخت حیات نیز گرفته بخورد و تا با به ابد زنده ماند* پس خداوند خدا او را از باغ عدن بیرون کرد تا کار زمینی را که از آن گرفته شده بود بکند* پس آدم را بیرون کرد و به طرف شرقی باغ عدن کروبیان را مسکن داد و شمشیر آتشباری را که به هر سو گردش می کرد تا طریق درخت حیات را محافظت کند.»
بررسی محتوای این دو باب
بنا برآنچه گذشت، نتیجه این می شود که: پروردگار خالق به مخلوق خود آدم، دروغ گفت، زیرا، به او فرمود: اگر از درخت تشخیص خیر و شر بخوری می میری! و مار حوا را از حقیقت امر، و دروغ خدای خالق آگاه کرد، آن دو از درخت خوردند و چشمانشان گشوده شد و برهنگی خود را دریافتند. و چون صدای پروردگار خالق را که در باغ سیر می کرد شنیدند، پنهان شدند، و خداوند که جای آنان را نمی دانست آدم را صدا زد و فرمود: کجائی؟ آدم هم پنهان شدن خود به سبب برهنگی را به خدا خبر داد، و خداوند از چگونگی درک این معنی از آدم پرسید و فرمود: آیا از آن درخت خورده ای؟ آدم از حقیقت ماجرا خبر داد و خدای خالق بر آدم و حوا و مار خشم گرفت و آنان را به زمین بازگردانید، و به خاطر کاری که کرده بودند عقوبت داد. و پروردگار خالق چون دید که این مخلوق، همانند خود او، شناسای خیر و شر شده، و ترسید که به درخت زندگی دست یازد و از آن بخورد و برای همیشه زنده بماند. او را از باغ عدن بیرون کرد، و بر سر راه درخت زندگی پاسدارانی از کروبین گماشت تا انسان به آن نزدیک نگردد.
راستی را که این پروردگار خالق چقدر ناتوان است! – منزه است خدا از آنچه به او نسبت می دهند- خدائی که می ترسد مخلوق او همانندش گردد و بدین خاطر همه ابزارها را برای بازداشتن او از رسیدن به درجه خود به کار می گیرد! و چه دروغزن و نیرنگ باز است که بر علیه مخلوق خود کار می کند، و به او دروغ می گوید، دروغی که بعدا فاش می گردد! و چه ستمگر است که مار را به خاطر آنکه حقیقت را به حوا گفته، عقوبت می کند! و ما ندانستیم مقصود او از این سخن چیست که گفته است: "این انسان مانند یکی از ما شد"! آیا مراد این است که در آنجا غیر از پروردگار خالق یگانه، خدایان و پروردگاران دیگری نیز بوده اند که ضمیر جمع (منا) آورده است؟!
و در پایان می گوییم: اثر چنین معرفت و شناختی، بر کسی که به درستی تورات معتقد است، چه خواهد بود؟ او هنگامی که در تورات می خواند: خدای خالق هستی دروغ می گوید و نیرنگ می زند و به خاطر ترس از این انسان، او را از به درجه کمال باز می دارد چه می اندیشد؟! به راستی که منزه است خدا و برتر است از آنچه ستمکاران به او نسبت می دهند، برتری و صف ناشدنی.