یکی از اقسام اصول و دریافتی های پیش ساخته اصول دریافت شده هایی است که دارای دو جنبه صحیح و باطل می باشند.
حساسیت این گروه از قضایا و اهمیت آنها در این است که تفکیک دو جنبه صحیح و باطل برای اکثر مردم بسیار دشوار است مخصوصا اگر جنبه صحیح آن از جاذبیت بیشتری برخوردار بوده باشد که جنبه باطل آن را از دیدگاه انسان ناپدید بسازد. بهترین نمونه این گونه اصول دریافت شده همان اصل قوه و قدرت است. از طرفی همین قدرت در اشکال مختلف آن است که پس از فعالیت مدیر اساسی ترین عامل حرکت و ادامه فعالیت آن است، قدرت است که عالم هستی را می گرداند. قدرت است که موانع زندگی را اعم از موانع طبیعی و انسانی از بین می برد. قدرت است که عوامل پیشرفت در اشکال مختلف آن را به وجود می آورد و یا آنها را تقویت می نماید. بالاتر از همه اینها قدرت از صفات ذاتی خداوند یعنی گرداننده جهان هستی است. از طرف دیگر قدرت است که پایمال می سازد و صاحب آن با دیدن ضعف ضعفا تحریک می گردد. قدرت است که همه ارزشها و اصول انسانی را لگدمال می کند.
راه چاره جویی برای دور ساختن آثار اعتقاد به جنبه باطل اینگونه اصول عبارتند از:
1- تفسیر و توضیح صحیح درباره موضوع اصلی و چگونگی و هدف بهره برداری از آن می باشد. نخست باید سراغ تفسیر و توضیح موضوع قضیه یا اصل را بگیریم. این موضوع در قضیه ما (اصل پیش ساخته مورد بحث ما) قدرت است. با قطع نظر از مناقشات لفظی و اصطلاح پردازیهای معمولی موضوع اساسیترین عامل فعالیت جهان هستی و بقاء حیات آدمی و ایجاد کننده اشکال مطلوب آن است. با این تعریف که برای قدرت گفتیم باید گفت: این موضوع بزرگترین نعمت خدادادی است که برای به وجود آوردن گردیدنهای مطلوب در قلمرو بزرگ عالم هستی به انسانها عنایت شده است.
2- چگونگی هدف گیری کاربرد موضوعی که دارای دو جنبه است: سازنده و ویرانگر. بدان جهت که کاربرد این گونه موضوعات مربوط به من (شخصیت) آدمی است اگر شخصیت انسان قدرتمند از سلامت و کمال برخوردار باشد از طغیان گریهای خود طبیعی که جز طواف به دور خویش و متورم ساختن آن هیچ انگیزه و هدفی ندارد در امان باشد قطعی است که جنبه صحیح و سازنده موضوع (قدرت) را محرک و انگیزه خود قرار می دهد و خود را بالاتر از آن می بیند که پایمال کردن حقوق و حیات ناتوانان را برای خود پیروزی تلقی نماید. اگر شخصیت آدمی در اسارت قدرتی که به دست آورده زندانی شود بدیهی است که خود طبیعی او با احساس آزادی بنای طغیانگری گذاشته و هیچ اصل و قانون و ارزشی برای او نه تنها مطرح نمی گردد بلکه آنها را به عنوان عوامل اخلال نابود می سازد.
اصول پیش ساخته هر اندازه عمومیتر و در حیات مادی و معنوی بشر مؤثرتر باشد به همان اندازه در صورت خطا و بطلان ضررهای ویرانگری آنها بیشتر و عمیقتر می باشد. همان گونه که در اصول ویرانگر پوچ گرایی و اصالت غریزه جنسی و تقدم آن بر همه غرایز و قدرت خواهی و قربانی کردن هر حقیقت ارزشی برای رسیدن سیاستمدار به هدفی که منظور نموده این چنین است.