جستجو

وسوسه شیطان و عاقبت پیروی از آن

در قرآن کریم در مورد جنگ بدر آمده است: «و اذ زین لهم الشیطان اعمالهم و قال لا غالب لکم الیوم من الناس و انی جار لکم»؛ «و هنگامی که ابلیس اعمال آن ها را برایشان بیارآست و گفت: امروز کسی از این مردم بر شما پیروز نخواهد شد و من یار و پناه شمایم.» (انفال/48)
در این آیه می فرماید: مانند آنها نباشید آنگاه که شیطان کارهایشان را در نظر خودشان زیبا جلوه گر ساخت و به آنها چنین گفت که شما خیلی صاحب قدرتید، هیچ قدرتی در مقابل شما مقاومت ندارد. من هم کمک شما هستم و شما در جوار و در پناه من هستید. راجع به اینکه شیطان به اینها چنین گفت، از قدیم الایام مفسرین اختلاف کرده اند که به چه شکل گفت؟ آیا به شکل وسوسه بود یا به شکل تمثل؟ می دانیم که قرآن کریم از حقیقتی یاد کرده است بنام ملک و فرشته و از حقیقت دیگری یاد کرده است به نام شیطان و جن. معمولا ارتباط ملک با انسان را به شکل القای خاطرات خوب در روح انسان بیان می کنند.
در حدیث هم آمده است که در قلب انسان دو گوش است: از یک گوش ملک و از گوش دیگر شیطان القائات تلقین می کنند و در قرآن آمده است که: ملک یا فرشته تمثل پیدا می کند، یعنی ذات و جنسش جسم نیست ولی می تواند مثال جسمانی پیدا کند و در نظر انسان، در جلوی چشم انسان مجسم بشود. درباره روح القدس و حضرت مریم (س) می گوید: «فاتخذت من دونهم حجابا فارسلنا الیها روحنا فتمثل لها بشرا سویا»؛ «و آنگاه که از همه خویشانش به کنج تنهایی پنهان گردید، ما روح خود را بر او مجسم ساختیم.» (مریم/17)
شیطان هم همین طور است، گاهی بشر را صرفا به وسیله وساوسی که در دل او القاء می کند اغوا می نماید و گاهی در جلوی چشم بشر تمثل پیدا می کند. در این آیه از قدیم مفسرین اختلاف کرده اند که آیا منظور این است که شیطان در دل کفار این طور القاء کرد یا مقصود این است که شیطان در نظر کفار متمثل شد؟ هر دو را گفته اند و هر دو هم می تواند صحیح باشد.
در هر حال مقصود این است که شیطان به اینها القاء کرد از راه وسوسه در دلشان و یا متمثل شد و گفت: شما خیلی نیرومند هستید. و به همین جهت این ها را مغرور و متکبر کرد. گفت: من کمک شما هستم. اما آن وقتی که دو لشگر با یکدیگر رو به رو شدند شیطان فرار کرد، یا همان شیطان متمثل شده فرار کرد. بنا بر یک تفسیر، آن وساوسی که در دلشان می افتاد و این ها را مغرور می کرد و قوت قلب می داد، یک مرتبه از بین رفت و به جایش جبن و ترس آمد.
در ادامه همین آیه می فرماید: «فلما ترائت الفئتان نکص علی عقبیه و قال انی بریء منکم انی اری ما لاترون انی اخاف الله و الله شدید العقاب»؛ «پس همین که دو گروه رویارو شدند، شیطان به عقب برگشت و گفت: من از شما بیزارم. من چیزی را می بینم که شما نمی بینید. من از خدا بیمناکم و خدا سخت کیفر است.» (انفال/ 48)
همیشه همین طور است. شیطان از هر راهی مثل وسوسه یا تمثل وارد می شود، بشر مغرور می شود و دست به جنایت می زند. عاقبت کار که شد همه آن عوامل شیطانی عقب می روند و انسان تنها باقی می ماند. در این آیه می فرماید: شما مغرور نباشید و مانند آنها نباشید که شیطان آمد آنها را این چنین فریب داد.

منابع

  • مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن جلد 3- صفحه 108-109

کلید واژه ها

قرآن انسان شیطان تکبر وسوسه فرشتگان

مطالب مرتبط

فلسفه آفرینش ابلیس از نظر قرآن استعاذه و استعانت در تدبر استعاذه و استعانت در قرائت شیطان از نظر جهان بینی اسلامی منزه بودن فرشتگان از ذکورت و انوثت استفهام فرشتگان و اعتراض شیطان در مقابل خلقت انسان عدم اختصاص خلافت به حضرت آدم (ع)

اطلاعات بیشتر

رابطه شیطان با گمراهی انسان فرق بین فرشته و ملک با جن و شیطان

ابزار ها