آنچه که از مجموع آیات قرآن معلوم است؛ نه طرفدار جنگ است به طور کلی و در هر شرایطی و نه طرفدار صلح است به طور کلی و در هر شرایطی. در شرایط خاصی پیشنهاد صلح می کند و به پیغمبر (ص) اصرار و تأکید می کند که از صلح و سلام نترس و مگذر، و در شرایطی که معلوم شود طرف خائن است و در همان شرایطی است که هفته پیش عرض کردیم، می گوید با اینها به جنگ. بعد از این آیه می فرماید: «یا ایها النبی حرض المؤمنین علی القتال» (انفال /65)؛ «ای پیغمبر (ص)! اهل ایمان را بر قتال ترغیب و تحریض کن». ممکن است کسی بگوید در اینجا چه تناسبی است میان مسئله صلح و اینکه می گوید مؤمنین را تحریض بر قتال کن. این مطلب را باید برایتان روشن کنم. از مجموع آیات قرآن و سنت پیغمبر (ص) این مطلب به دست می آید که مسلمانان و یا لااقل سربازان اسلامی همیشه باید آمادگی کامل برای جهاد داشته باشند.
در آیات پیش خواندیم: «واعدوا لهم ما استطعتم من قوه »؛ (انفال/60)؛ «و تا می توانید در برابر آنها نیرو بسیج کنید». نمی گوید در حال جنگ نیرو تهیه کنید. می گوید نیرو تهیه کنید. نیرو را قبلا باید تهیه کرد. جنگ ممکن است در فاصله پنج روز ضرورتش احساس شود. نیرو را که در ظرف پنج روز نمی شود تهیه کرد. مهیا بودن و نیرومند بودن را اسلام برای همیشه توصیه می کند اما جنگ را در شرایط خاصی، ولی بعد می گوید مسلمین را ترغیب کن.