یکی از فلسفه های زهد، ایثار است. اثره و ایثار هر دو از یک ریشه اند. اثره یعنی خود را و منافع خود را بر دیگران مقدم داشتن و به عبارت دیگر همه چیز را به خود اختصاص دادن و دیگران را محروم ساختن. اما ایثار یعنی دیگران را بر خویش مقدم داشتن و خود را برای آسایش دیگران به رنج افکندن. زاهد از آن جهت ساده و بی تکلف و در کمال قناعت زندگی می کند و بر خود تنگ می گیرد تا دیگران را به آسایش برساند، او آنچه دارد به نیازمندان می بخشد زیرا قلب حساس و دل درد آشنای او آنگاه به نعمتهای جهان دست می یازد که انسان نیازمندی نباشد، او از اینکه نیازمندان را بخوراند و بپوشاند و به آنان آسایش برساند بیش از آن لذت می برد که خود بخورد و بپوشد و استراحت کند. او محرومیت و گرسنگی و رنج و درد را از آن جهت تحمل می کند که دیگران برخوردار و سیر و بی دردسر زندگی کنند.
ایثار از پرشکوهترین مظاهر جمال و جلال انسانیت است و تنها انسانهای بسیار بزرگ به این قله شامخ صعود می کنند. قرآن کریم داستان ایثار علی (ع) و خاندان گرامیش را در آیات پر شکوه خود در سوره هل اتی منعکس کرده است. علی و زهرا و فرزندانشان آنچه در میسور داشتند که جز چند قرص نان نبود با کمال نیازی که بدان داشتند تنها و تنها به خاطر رضای حق به مسکین و یتیم و اسیر بخشیدند، این بود که این داستان در ملاء اعلی بازگو شد و آیه قرآن درباره اش نازل گشت. امیرالمؤمنین فرمود: «او ابیت مبطانا و حولی بطون غرثی و اکباد حری، او اکون کما قال القائل: و حسبک داء ان تبیت ببطنه و حولک اکباد نحن الی القد؛ یا شب را سیر بخوابم و پیرامونم شکم هایی گرسنه و جگرهایی سوخته شب را به روز آورند، یا چنان باشم که شاعر گفته است: همین درد تو را بس که شب سیر بخوابی و پیرامونت شکم های گرسنه ای باشد در آروزی پوست خشک شده بزغاله ای (که در زمان قحطی می خورند)» (نهج البلاغه، نامه 45).
رسول اکرم وارد خانه دختر عزیزش حضرت زهرا شد، دستبندی از نقره در دست زهرا و پرده ای بر در اتاق زهرا دید، چهره کراهت نشان داد، زهرای مرضیه بلافاصله پرده و دستبند را توسط قاصدی خدمت رسول اکرم (ص) ارسال داشت که به مصرف نیازمندان برساند، چهره رسول اکرم (ص) از اینکه دخترش نکته را درک کرده و دیگران را بر خود مقدم داشته شکفته گشت و فرمود: پدرش به فدای او باد. شعار «الجار ثم الدار» رسم جاری خاندان علی و زهرا بود. علی (ع) در خطبه المتقین می گوید: «نفسه منه فی عناء و الناس منه فی راحه؛ تن و جانش از او رنجور و فرسوده اند و مردم از او ایمن و آسوده» (نهج البلاغه، خطبه 193).
مورخین نوشته اند در یکی از غزوات صدر اسلام که گویا موته بوده، بعد از خاتمه جنگ کسی در میان مجروحین سیر می کرد که اگر می تواند مجروحین را نجات بدهد. به یک مردی رسید در حالی که سخت تشنه بود (چون قطع نظر از اینکه انسان در آن گرمای عربستان احتیاج به آب دارد، خود تلاش جنگ تشنگی آور است و از این بالاتر کسی که مجروح می شود چون خون از بدنش می رود خیلی تشنه می شود زیرا بدن فورا شروع می کند به خون سازی و می خواهد آن کمبود خون را جبران کند و ساخته شدن خون هم در درجه اول احتیاج به آب دارد این است که کسی که از بدنش خون زیاد می رود فوق العاده تشنه می شود) یک کاسه آب پیدا کرد وقتی رفت به او بدهد او اشاره کرد به رفیق مجروحش که به او بده. رفت سراغ او، او نیز اشاره کرد به رفیق مجروح دیگری و گفت به او بده (و بعضی تا نه نفر نوشته اند) رفت سراغ سومی، دید مرده. آمد سراغ دومی دید او هم مرده. آمد سراغ اولی دید او هم مرده است. این مقدار همدلی در جایی است که انسان واقعا درد دیگری را درد خودش احساس بکند.
قرآن کریم انصار مدینه را که حتی در حال فقر برادران مهاجر خود را پذیرائی کردند و آنان را بر خودشان مقدم داشتند چنین توصیف می کند: «و یؤثرون علی انفسهم و لو کان بهم خصاصه؛ دیگران را بر خود مقدم می دارند هر چند فقیر و نیازمند باشند» (حشر/ 9). بدیهی است که زهد بر مبنای ایثار در شرائط مختلف اجتماعی فرق می کند، در یک اجتماع مرفه کمتر نیاز به ایثار پیدا می شود و در یک اجتماع محروم مانند اجتماع آنروز مدینه بیشتر، و یکی از رازهای تفاوت سیره رسول اکرم (ص) و علی (ع) در این جهت با سائر ائمه اطهار همین است. و به هر حال، زهد بر اساس فلسفه ایثار هیچگونه ربطی با رهبانیت و گریز از اجتماع ندارد بلکه زائیده علائق و عواطف اجتماعی است و جلوه عالیترین احساسات انسان دوستانه و موجب استحکام بیشتر پیوندهای اجتماعی است.
اخلاق قرآن انسان ایثار زهد جامعه تاریخ اسلام چهارده معصوم (ع) داستان اخلاقی تربیت