در جوامع بشری گاهی بین جزء و کل تزاحم پیش می آید یعنی گاهی لازم می آید که به خاطر رعایت صلاح جامعه، فردی از حقوق خودش محروم گردد ولی در مورد نظام طبیعی جهان اینچنین نیست. در اینجا به هیچ جزئی به خاطر این که مجموعه جهان زیبا گردد، ستم نشده است. اختلاف و تفاوت هایی که مجموعه جهان را به صورت یک تابلوی کامل و زیبا در آورده است، اختلاف هایی ذاتی است و پست ها و موقعیت هایی که در آفرینش برای موجودات معین شده است مانند پست های اجتماعی نیست که قابل تبدیل و تغییر باشد. جهان تنها همین گونه که هست امکان وجود داشته است و هر جزء از اجزاء جهان نیز امکان آفرینش معینی داشته و خداوند همان آفرینش را به آن داده است. نظام جهان چه از نظر طولی و چه از نظر عرضی یک نظام ضروری است. خداوند متعال به هر موجودی همان وجود و همان اندازه از کمال و زیبایی را می دهد که می تواند بپذیرد. نقصان ها از ناحیه ذات خود آنهاست نه از ناحیه فیض خداوند. رحمت پروردگار هیچ موجود مستعدی را محروم نمی سازد؛ ولی استعداد و ظرفیت موجودات هم یکسان نیست. استعدادها مختلف است و هر ظرفی بقدری که گنجایش دارد از رحمت خداوند لبریز می گردد. قرآن کریم این مطلب را با یک تمثیل لطیف و بسیار عالی بیان کرده است. قرآن در این باره به آب باران که از بالا می ریزد و تدریجا سیل تشکیل میدهد و آب در بستر نهرها و جویها و رودخانه های مختلف قرار می گیرد مثل می زند و می فرماید: «انزل من السماء ماء فسالت اودیة بقدرها؛ خدا از آسمان آبی فرود آورد و هر رودخانه ای بقدر ظرفیت خودش سیلان یافت» (رعد/ 17).
حکمت تفاوت استعدادها در خلقت
پرسش: منشأ اختلاف قوابل و استعدادهای موجودات در بدو خلقت با هم متفاوت است به عنوان مثال یکی فیض نبوت یا ولایت اخذ نموده و دیگران چنین نیستند. همچنین در سایر موجودات نیز این تفاوتها مشاهده می شود، علت این تفاوتها چیست؟
پاسخ: استعداد مطلق خاصه ذاتی ماده است و با شرایط مختلف، تعینات مختلف پیدا می کند؛ مثلا ماده به شرط جسمیت و عنصریت استعداد نباتی و نبات با شرایط ارضی و هوایی، استعداد میوه و میوه به شرط تغذی، استعداد نمویت و منی به شرط وقوع در رحم حیوان خاص، استعداد صورت حیوان خاص و علت فاعلی ماده را در ماورای ماده و طبیعت باید اثبات کرد ولی نوعا این سؤال را نسبت به علت غایی اختلافات طرح می کنند. «غرض از اختلاف قوابل که منشأ اختلاف فیض می باشد چیست؟» چه می شد خدای متعال فیض را عمومی می فرمود و در عالم، شر و فساد و نقص وجود نداشت؟» جوابش این است که غرض از آفرینش جهان، پیدایش کاملترین موجود است که «انسان کامل» بوده باشد: «خلق لکم ما فی الارض جمیعا؛ آنچه در زمین است جملگی را برای شما آفرید» (بقره/ 29)، «سخر لکم ما فی السموات و ما فی الارض جمیعا؛ و آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است مسخر شما کرد که همه از اوست» (جاثیه/ 13) و استکمال انسان در صراط امتحان می باشد، پس وجود استعدادات مختلف در جهان ضروری است وگرنه امتحان معنا ندارد.