در اوایل سوره مائده این آیه آمده است: «الیوم یئس الذین کفروا من دینکم فلا تخشوهم و اخشون الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا؛ امروز کافران از (شکست) آیین شما نومید شدند، بنابراین از آنها نترسید و از من بترسید. امروز دین شما را برای شما کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و دین اسلام را برای شما پسندیدم» (مائده/ 3). این دو قسمت که هر دو با الیوم شروع می شوند، ضمن یک آیه هستند نه دو آیه، و قدر مسلم اینست که هر دو هم مربوط به یک مطلب است نه دو مطلب. کلمه یوم یعنی روز، وقتی با الف و لام ذکر می شود (الف و لام عهد) گاهی به معنی آن روز است و گاهی به معنی امروز، در هر دو مورد به کار برده می شود. به معنی آن روز در جایی به کار می رود که قبلا یک روزی را نام برده اند بعد می گویند در آن روز. ولی اگر بگوئیم فلان کس الیوم وارد شد یعنی همین امروز وارد شد.
«الیوم یئس الذین کفروا من دینکم» در آن روز (یا امروز) کافران از دین شما مأیوس شدند، «فلا تخشوهم» پس از آنها دیگر بیم نداشته باشید. یعنی چه آنها از دین شما مأیوس شدند؟ یعنی آنها دیگر مأیوس شدند که بر دین شما پیروز و فائق شوند و آنرا از میان ببرند. چون مأیوس شدند دست از کار و فعالیت و آن روشی که قبلا علیه اسلام داشتند برداشتند. از آنها دیگر بیم نداشته باشید. جمله بعد خیلی عجیب است، می فرماید: «و اخشون؛ اما از من بترسید».
صحبت اینست که امروز از ناحیه آنها بیم نداشته باشید ولی از ناحیه من بیم داشته باشید، با توجه به اینکه بحث درباره خود دین است. بیم از آنها این بود که از ناحیه آنها به این دین آسیب برسد. می فرماید نترسید، دیگر آنها نمی توانند آسیبی برسانند: «و اخشون؛ از من بترسید». قهرا معنایش اینست که اگر آسیبی به این دین برسد، از طرف من می رسد. حال این چه مفهومی می تواند داشته باشد که بعد از این از کفار نترسید بر دین خودتان، از من بترسید. در ادامه آیه می فرماید: «الیوم اکملت لکم دینکم؛ آن روز (یا امروز) دین شما را کامل کردم» به حد کمال رساندم، «و اتممت علیکم نعمتی؛ و نعمت خودم را به پایان رساندم». در اینجا دو کلمه نزدیک به هم ذکر شده است: اکمال و اتمام. این دو کلمه خیلی بهم نزدیکند: کامل کردم یا تمام کردم.
قرآن از یک طرف می گوید: «الیوم اکملت لکم دینکم؛ در این روز دین شما را به حد کمال رساندم»، و از طرف دیگر می گوید: «واتممت علیکم نعمتی؛ نعمت خودم را هم به حد اتمام رساندم»، «و رضیت لکم الاسلام دینا؛ در امروز من اسلام را برای شما به عنوان یک دین پسندیدم». یعنی این اسلام، امروز آن اسلامی است که خدا می خواسته آن باشد. واضح است که مقصود این نیست که اسلام همان اسلام سابق است ولی خدا نظرش تغییر کرده! بلکه مقصود اینست که چون اکنون اسلام به حد کمال و حد تمام رسید، این همان دین مرضی الهی است. آن دینی که خدا می خواسته همین اسلام کامل شده و تمام یافته است.
مفهوم آیه بیش از این نیست. هر چه هست درباره کلمه الیوم است که مقصود کدام روز است؟ کدام روز است در این حد از اهمیت که قرآن می گوید در آن روز دین کمال یافت و نعمت خدایی به اتمام رسید. این باید یک روز خیلی مهمی باشد، یک حادثه خیلی فوق العاده ای باید در آن روز واقع شده باشد. و این دیگر مربوط به شیعه و سنی نیست. از عجایب قضیه اینست که از ماقبل و مابعد این آیات هم هیچ چیزی که دلالت بر آن روز بکند فهمیده نمی شود. خلاصه از قرائن لفظی خود آیه چیزی درباره آن روز نمی شود فهمید. یک وقت هست که قبل از آیه ای حادثه یا جریان یا مطلب خیلی مهمی را نقل کرده بعد می گوید امروز یعنی یه مناسبت آن مطلبی که در اینجا گفتیم. در این مورد اینطور نیست چون قبل از این آیه دستورات بسیار بسیار ساده ای هست راجع به اینکه گوشت چه حیوانی بر شما حلال است و گوشت چه حیوانی بر شما حرام است، حکم میته چنین است، خون بر شما حرام است، گوشت خنزیر (یعنی خوک) بر شما حرام است و... یک مرتبه می گوید: «الیوم یئس الذین کفروا من دینکم فلا تخشوهم و اخشون الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا» این که تمام می شود دو مرتبه بر می گردد به همان سیاق اول که چه گوشتی حرام است و در صورت اضطرار مانعی ندارد. یعنی این آیات به شکلی است که اگر ما آن قسمت را از وسط آن برداریم، ماقبل و مابعد آن به همدیگر متصل می شود بدون اینکه کوچکترین خللی وارد شود کما اینکه همین مضمونی که در ماقبل و مابعد این آیات آمده در دو سه جای دیگر قرآن تکرار شده بدون اینکه این امر در وسط قرار بگیرد، و مطلب نیز متلائم و کامل می باشد.