جستجو

نسبت فصاحت و بلاغت قرآن با شاعران و تعابیر شاعرانه

شعرهای خیلی زیبا دائر مدار این نیست که مطلبش درست باشد، از جنبه زیبایی دائر مدار این است که چگونه بیان شده باشد، و لهذا گاهی یک مطلب سراپا دروغ است ولی سراپا فصاحت و بلاغت است.
حتی در باب شعر می گویند: "احسن الشعر اکذبه" یعنی نیکوترین شعر دروغ ترین شعرهاست، آن شعری است که آنقدر در مبالغات دروغ به کار برده باشد تا نیکو شده باشد، اما قرآن در عین حال که زیبایی را به منتها درجه دارد سبکش از سبک شعر و کذب و مبالغه به کلی به دور است.
فردوسی یک اثر حماسی تقریبا جاویدان به وجود آورده است و حال آنکه از جنبه تاریخی یعنی از جنبه فکری، از جنبه حقیقت هیچ ارزشی ندارد. قصه های قبل از اسلامش که بیشتر افسانه است نه اینکه تاریخ بی اعتبار است. قهرمان های درجه اول فردوسی قهرمان های افسانه ای هستند یعنی واقعیتی نداشته اند. اصلا رستمی را در دنیا نمی شود پیدا کرد.
تاریخ نشان نمی دهد مرد قهرمانی را به نام رستم. قطع نظر از اینکه او مشخصاتی افسانه ای برای آن قهرمان قائل شده که مثلا شش صد سال عمر کرد، اسبی داشت به نام رخش، آن اسب چگونه بود، خودش دو تا گوسفند را یکجا می خورد و دو خیک شراب را یکجا می نوشید، زورش چقدر بود، قطع نظر از اینها، گاهی درباره یک شخصیت واقعی افسانه می سازند و گاهی اصلا خود شخصیتش هم افسانه است.
اصلا چنین آدمی در دنیا وجود نداشته. ولی در عین حال اینها از ارزش فصاحت شاهنامه نمی کاهد. این را برای این جهت عرض کردم که فصاحت از مقوله زیبایی است و زیبایی به دل و احساسات ارتباط دارد نه به عقل و فکر. این مطلب را از نظر تفسیر معنی زیبایی و فصاحت عرض می کنم.
مسئله (اعجاز) قرآن در آن جهتش که مربوط به زیبایی است مربوط به جذابیت قرآن است که چیز جذابی است. آن از مقوله زیبایی است.
قرآن با اینکه فصاحت را به منتها درجه رسانده است از هر نوع تعبیر شاعرانه ای که بوی کذب در آن باشد پرهیز کرده است. مثلا در شعرها داریم:
یا رب چه چشمه ای است محبت که من از آن *** یک قطره آب خوردم و دریا گریستم
طوفان نوح زنده شد از آب چشم من *** با آنکه در غمت به مدارا گریستم
این از نظر شعری خیلی زیباست اما خیلی هم دروغ است، از نظر واقعیت خیلی دروغ است. یک قطره آب خوردم یک دریا گریستم! وقتی انسان زیر ذره بین واقع بینی می بیند که یک بشری که همه طول قدش یک متر و هشتاد سانتی متر و عرضش نیم متر و وزنش هشتاد کیلوست، می گوید من یک دریا اشک ریختم که چشمش وقتی به دریا بیفتد هول می کند که به طرف دریا نزدیک بشود (می فهمد که این سخن دروغ است). به دریا هم قناعت نمی کند:
طوفان نوح زنده شد از آب چشم من *** با آنکه در غمت به مدارا گریستم
وقتی انسان زیر ذره بین واقعی می گذارد می بیند چقدر مزخرف است! آخر چقدر آدم باید چرند حرف زده باشد، ولی وقتی که از جنبه زیبایی نگاه می کند می بیند واقعا زیبا گفته. در قرآن بویی از این تعبیرات نیست.

منابع

  • مرتضی مطهری- نبوت- صفحه 209-211

کلید واژه ها

قرآن شعر فصاحت بلاغت احساسات

مطالب مرتبط

نسبت فصاحت و بلاغت قرآن با تشبیهات زیبایی ذاتی فصاحت و بلاغت نمونه هایی از معارضین قرآن در طول تاریخ اعجاز قرآن از حیث آهنگ پذیری رابطه موضوعات قرآن با آهنگ پذیری آن نگاهی به اقسام زیبایی و روابط آن با عشق ملاک های خاص در بیانات عمومی قرآن

اطلاعات بیشتر

زیبایی ذاتی فصاحت و بلاغت نسبت فصاحت و بلاغت قرآن با تشبیهات نمونه هایی از معارضین قرآن در طول تاریخ اعجاز قرآن از حیث آهنگ پذیری غزل جولانگاه بیان معانی بلند معنوی و عرفانی اعجاز بیانی قرآن کریم

ابزار ها