علم نحو
1 - یونس بن حبیب، متوفا در سال. 183 ابن الندیم می گوید اعجمی الاصل است (الفهرست صفحه 69 - 75). کتابی بنام معانی القرآن الکریم تألیف کرده است، گویند ازدواج نکرد و عمر هشتاد و هفت ساله خود را وقف علم و دانش کرد.
2 - ابوعبیده معمربن المثنی متوفا در 210 بگفته ابن الندیم ابوعبیده نیز ایرانی است (همان مأخذ).
3 - سعدان بن مبارک، تاریخ وفاتش بدست نیامد. بنا به نوشته ریحانة الادب اصلا اهل طخارستان است و نابینا بوده است (ریحانةالادب، جلد 8 صفحه 189).
4 - ابوبشر عمروبن عثمان بن قنبر، معروف به سیبویه متوفا در حدود سال. 180 سیبویه اهل فارس است، در بیضا متولد شد و حیات علمی خویش را در حوزه علمیه بصره طی کرد و سفری هم به بغداد رفت. سیبویه در سفری که به بغداد رفت داستان معروفی با کسایی دارد که به قصه زنبوریه معروف است. پس از سفر بغداد به فارس برگشت و چهل سال بیشتر نداشت که در همانجا در گذشت و در مولد خویش دفن شد. کتاب معروف سیبویه در نحو بنام "الکتاب" معروف است و از بهترین کتب جهان در فن خود یعنی از قبیل مجسطی، بطلمیوس در هیئت و منطق ارسطو در منطق صوری تلقی شده است، بارها در پاریس و برلین و کلکته و مصر چاپ شده است، سید بحرالعلوم و دیگران گفته اند همه علما در نحو عیال سیبویه می باشند، در این کتاب به سیصد و چند آیه از قرآن مجید استشهاد شده است، مازنی نحوی معروف عرب، حاضر نشد این کتاب را به یکی از اهل ذمه تدریس کند با آنکه پول زیادی بعنوان حق التدریس باو داده می شد، تنها باین دلیل که دست غیر مسلمان آیات قرآن را لمس نکند.
5 - سعیدبن مسعده معروف به اخفش یا اخفش اوسط. این مرد از اکابر درجه اول نحویین است، کتابهای زیادی تألیف کرده و یک بحر عروضی بر آنچه سابقا خلیل بن احمد وضع کرده بود افزوده است. این مرد بنا بگفته ابن الندیم، خوارزمی است. در عین حال او را مجاشعی نیز خوانده اند مسلم نیست اصلا عرب مجاشعی باشد و بنابراین از ایرانیان عرب نژاد است و یا انتسابش به یک قبیله عرب، پیمانی و الحاقی است آنچنانکه در آن عهد مرسوم بوده است، اخفش در سال 215 یا 221 در گذشته است.
6 - علی بن حمزه کسائی که قبلا در عداد قراء نیز آمده است. کسائی قطعا ایرانی است، نام جد اعلایش فیروز است. در حدود سال دویست که با هارون الرشید به خراسان می رفت در ری درگذشت.
7 - فراء، این مرد نیز ایرانی است و قبلا در عداد قراء و مفسرین او را معرفی کردیم.
8 - محمدبن قاسم انباری معروف به ابن الانباری، اهل انبار است که مخزن غلات ساسانیان بوده است. شاگرد ابوالعباس ثعلب بوده و در حدود سال 327 درگذشته است.
9 - ابواسحاق، ابراهیم بن محمدبن سری بن سهل، معروف به زجاج. شاگرد مبرد و ثعلب بوده است، برای امرار معاش خود در اوان تحصیل بلور تراشی می کرد و از این رو به "زجاج" معروف گشت. گویند همه روزه یک درهم به استاد خود مبرد بابت حق التعلیم از دستمزد خود می پرداخت. در حدود سال 310 درگذشته است.
10 - ابوعلی فارسی، اهل فسای فارس و معاصر دیالمه است، در سال 288 متولد شد و در 377 درگذشت. برخی او را خاتم نحویین دانسته اند. در تأسیس الشیعه (صفحه 51) از کتاب "المصباح" سلامة بن عیاض شامی نقل می کند که گفته اند: "فتح النحو بفارس و ختم بفارس" یعنی نحو از فارس بوسیله سیبویه آغاز گشت و در فارس با رفتن ابوعلی فارسی پایان یافت. بدیهی است که در بیان بالا مبالغه به کار رفته است.
11 - عبدالقاهر جرجانی، ادیب نحوی لغوی معانی بیانی معروف، بیشتر شهرت عبدالقاهر در فن بلاغت یعنی معانی و بیان است، در عین حال از نحویین نیز بشمار می رود. از عبدالقاهر کتابهای نفیسی در علم بلاغت در دست است که ارزش خود را هنوز هم حفظ کرده اند از قبیل: اسرارالبلاغه، دلائل الاعجاز، اعجازالقرآن و غیره وی در سال 471 یا 474 در گذشته است. علاوه بر این افراد که نام بردیم گروه دیگری از اکابر نحویین، ایرانی می باشند و بطور اشاره و مختصر نامشان را می بریم، از قبیل: خلف احمر در قرن دوم و ابوحاتم سجستانی و ابن سکیت اهوازی شیعی و ابن قیتبه دینوری صاحب کتابهای نفیس: ادب الکاتب، المعارف، عیون الاخبار و غیرها، و ابوحنیفه دینوری که علاوه بر جنبه ادبی مردی حکیم و ریاضی دان و مورخ بوده است و ابوبکر بن الخیاط سمرقندی در قرن سوم. و حسن بن عبدالله بن مرزبان سیرافی شیرازی که از یک خانواده مجوسی بود و پدرش عبدالله مسلمان شد. و یوسف بن حسن بن عبدالله بن مرزبان سیرافی و ابوبکر خوارزمی طبرستانی الاصل و ابن خالویه همدانی در قرن چهارم و ابومسلم اصفهانی در قرن پنجم. و نجم الائمه استرابادی معروف به رضی در قرن هفتم.
فصاحت و بلاغت
گروهی از علمای فصاحت و بلاغت اسلامی، ایرانیند از قبیل عبدالقاهر جرجانی، و محمدبن عمران مرزبانی خراسانی شیعی متوفا 371 که گفته می شود واضع اولی علم بیان او بوده نه عبدالقاهر جرجانی، و زمخشری، و صاحب بن عباد طالقانی متوفا در 385، و سکاکی خوارزمی متوفا در قرن هفتم، و قطب الدین شیرازی شارح مفتاح سکاکی متوفا در 710، و تفتازانی نسئی یا سرخسی متوفا در 791 و میر سیدشریف جرجانی متوفا در 816.
علم لغت
در میان لغویین نیز عده زیادی ایرانیند، از قبیل جوهری نیشابوری صاحب صحاح اللغة، متوفا در حدود نیمه دوم قرن چهارم، و راغب اصفهانی متوفا در 565، و مجدالدین فیروزآبادی، صاحب قاموس اللغة متوفا در 816 و میدانی نیشابوری، صاحب السامی فی الاسامی و مجمع الامثال متوفا در 518، و غیر اینها.
مشهورترین کتب ادبیات عرب
در میان کتب ادبی عربی چهار کتاب است که از ارکان ادبیات عرب بشمار می رود: ادب الکاتب ابن قیتبه دینوری، الکامل مبرد، البیان و التبیین، جاحظ، نوادر ابوعلی قالی. از مؤلفان چهارگانه این چهار کتاب تنها ابن قیتبه ایرانی است. مبرد، عرب ازدی است و جاحظ عرب کنانی است و ابوعلی قالی دیار بکری است.