یکی از مراحلی که در قیامت داریم، مرحله حساب است، این یکی از مواقف و منازل قیامت است، یعنی از اعمال و رفتاری که انسان در دنیا نموده است حساب می کشند، و بدان ها رسیدگی می کنند. «و ان تبدوا مافی انفسکم او تخفوه یحاسبکم به الله فیغفر لمن یشاء ویعذب من یشاء والله علی کل شیء قدیر؛ و اگر آنچه در نفس های شماست آشکار کنید و یا پنهان! در هر صورت خداوند حساب آنها را از شما می گیرد، و سپس هر کس را که بخواهد مورد عفو و غفران خود قرار می دهد و هر کس را که بخواهد عذاب می کند و خداوند بر هر کاری و بر هر چیزی تواناست» (بقره/ 284)
آیاتی که در قرآن مجید راجع به حساب آمده است بسیار است؛ به لحن های مختلف و مضامین متفاوت. «و الذین کفروا أعمـالهم کسراب بقیعة یحسبه الظمـان مآء حتی إذا جاءه لم یجده شیئا و وجد الله عنده فوفیه حسابه و الله سریع الحساب؛ آن کسانی که کافر شده اند، اعمالشان همچون سراب است که شخص تشنه آن را آب می پندارد. و آن سراب در زمینی خشک واقع است، به طوری که چون تشنه کام خود را بدانجا رساند هیچ آبی نیابد و خداوند را آنجا می یابد و خداوند بطور کامل از او حساب می کشد؛ و خدا به سرعت به حساب ها رسیدگی می کند» (نور/ 39) یعنی افرادی که کافرند، کردارشان اصالت و واقعیتی ندارد و همچون آب سیراب کننده نیست و منتج نتیجه و مثمر ثمر نیست؛ بلکه همچون سراب آب نماست، که هر چه در آن سرزمین بیشتر به دنبال آب بگردند کمتر می یابند. عمرشان سپری می گردد و چیزی دست آنها را نمی گیرد و از این عالم تشنه کام با جگری سوخته و عطشان آهنگ رحیل می نمایند و عمر و سرمایه حیات هم از دست رفته و خدا حاضر است و در آنجا به حساب می رسد. چه کردی؟ چرا دنبال باطل رفتی؟ چرا از آب حقیقت خود را سیراب نکردی؟
نزدیک بودن حسابرسی در قیامت
«اقترب للناس حسابهم و هم فی غفلة معرضون؛ حساب مردم به آنها خیلی نزدیک شده است؛ ولی آنها پیوسته در حال غفلت به سر می برند و اعراض می کنند» (ابراهیم/ 1) حساب بسیار نزدیک است، چون بین مردم و بین حساب آنها هیچ فاصله ای نیست. بین انسان و مردن او هم فاصله ای نیست. حالا بفرمائید فاصله باشد؛ هر چه باشد باز هم کوتاه است، چون ما به سمت حساب نزدیک می شویم، هر چه هم دور باشد. چون هر لحظه ای که می گذرد نزدیک می شویم، پس نزدیک است؛ دور چیزی است که گذشته و رفته و دیگر انسان به آن چیز دسترسی ندارد. این سال های عمر ما که گذشته است بسیار دور است، چون طی شده و دوره ها گذشته است و قابل بازگشت نیست؛ پس بسیار دور است. حتی همین یک ساعتی که الآن از ما گذشته است با آنکه یک ساعت بیشتر طول نکشیده اما خیلی دور است؛ از این جهت که گذشته و دیگر پیدا نمی شود. آیا کسی میتواند این ساعتی را که گذشته است پیدا کند؟ آیا می تواند چرخ زمان را برگرداند و آن ساعت را مشهود خود ببیند؟ این محال است. چرا؟ چون اگر بخواهد برگردد باید عالم برگردد. این یک ساعت از همه موجودات طبیعی و مادی گذشته و اگر بخواهد برگردد، تمام آن سلسله علل و معلولاتی که دست به دست یکدیگر داده اند تا این زمان را از آن ساعت به این ساعت آورده اند همه باید برگردند و مشیت الهیه درباره آنها باید تغییر کند و این محال است؛ پس محال است کسی بتواند یک دقیقه قبل را برگرداند.
بنابراین همین یک دقیقه قبل با اینکه یک دقیقه بیشتر نیست ولی خیلی دور است، چون دسترسی بدان نیست. اما حساب بسیار نزدیک است. چون پیوسته ما به سوی حساب می رویم، گر چه عمر ما به قدر عمر حضرت نوح (ع) باشد که نهصد و پنجاه سال در میان قوم خود زندگی نمود. بالاخره امری است شدنی که باید تحقق پذیرد. خود حضرت نوح هم که این مقدار را در بین قوم زیست نمود، هر لحظه به سوی نقطه اجل نزدیک میشد و به حساب می رسید. ما هم عمرمان به اندازه ای باشد که فرضا از آن مقدار هم زیاده باشد بالاخره یک مهری بر پیشانی ما زده شده است که باید بمیریم و به حساب برسیم. «کل من علیها فان * و یبقی وجه ربک ذوالجلـال و الإکرام؛ هر چیزی که روی زمین است دستخوش بوار و فنا و هلاکت است و فقط وجه الله که صاحب جلالت و کرامت است باقی می ماند» (الرحمن/ 26-27) پس فنا برای ما هم هست، ما هم باید به سوی خدا و به سوی حساب برویم؛ هر چه دور باشد نزدیک است. «اقترب للناس حسابهم؛ حساب برای مردم بسیار نزدیک شده است اما آنان در غفلت به سر می برند و پیوسته در حال اعراض می باشند. پیوسته می گویند: فلان کس مرد، فلان کس چه شد؟ اما خودشان هیچ تکانی نمی خورند که شاید آن حساب ها برای ما هم باشد و آن مرگ و میر به سراغ ما هم بیاید؛ اگر بیاید طبعا آن حساب هایی را که انها دارند ما هم خواهیم داشت.