خداوند در قرآن کریم می فرماید: «إنهم یکیدون کیدا* و أکید کیدا* فمهل الکفرین أمهلهم رویدا؛ آنها پیوسته حیله مى کنند، و من در مقابل آنها چاره مى کنم، حال که چنین است کافران را اندکى مهلت ده (تا سزاى اعمالشان را ببینند)» (الطارق/ 15 و 17).
خداوند براى تسلى خاطر پیامبر (ص) و مؤمنان از یکسو، و تهدید دشمنان اسلام از سوى دیگر مى افزاید: آنها پیوسته حیله مى کنند و نقشه ها مى ریزند (انهم یکیدون کیدا) و من نیز در برابر آنها نقشه مى ریزم و نقشه هاشان را نقش بر آب مى کنم (و اکید کیدا). کید به گفته راغب در مفردات نوعى چاره جوئى است (که جنبه پنهانى و از طریق آماده ساختن مقدمات بوده باشد) و آن دو گونه است: نکوهیده و پسندیده. هر چند استعمال آن در مذموم بیشتر است ولى در عین حال در ممدوح نیز به کار مى رود مانند: «کذلک کدنا لیوسف؛ ما اینگونه براى یوسف چاره جوئى کردیم» (یوسف/ 76). منظور از کید الهى در اینجا چیست؟ بعضى گفته اند: همان مهلت دادنى است که سرانجام منتهى به عذاب دردناک مى شود، و بعضى آن را به معنى خود عذاب دانسته اند. ولى مناسبتر این است که گفته شود منظور همان الطافى است که شامل حال پیامبر اکرم (ص) و مؤمنان مى شد و دشمنان اسلام را غافلگیر مى ساخت، کوششهاى آنها را از میان مى برد، و توطئه هاى آنان را درهم مى شکست که نمونه هایش در تاریخ اسلام فراوان است. در این آیات مخصوصا به پیامبر (ص) دستور مى دهد: با آنها مدارا کن و به آنها مهلت ده و براى نابودیشان عجله مکن، بگذار بقدر کافى اتمام حجت شود، بگذار آنها که مختصر آمادگى دارند سرانجام به اسلام بپیوندند، اصولا عجله کار کسى است که از فوت فرصتها و از دست رفتن امکانات مى ترسد، و این در باره خداوند قاهر و قادر مفهوم ندارد.
در آیه 30 سوره انفال آمده: «و اذ یمکر بک الذین کفروا لیثبتوک اؤ یقتلوک اؤ یخرجوک و یمکرون و یمکرالله و الله خیرالماکرین؛ و (یادآور) وقتی را که کافران در حق تو نیرنگ می کردند تا تو را در بند کشند یا بکشند یا بیرونت کنند و آنها نیرنگ می کردند و خدا نیرنگ می کرد و خداوند از همه نیرنگ کنندگان ماهرتر است». «اؤ یقتلوک؛ یا خونت را بریزند»، «اؤ یخرجوک؛ یا تبعیدت کنند»، «و یمکرون؛ آنها مکر می کنند». قریش به مکر و حیله های خودشان خیلی اعتماد داشتند و مثلا می گفتند چنان می کنیم که هم پیامبر به قتل برسد و هم خونش لوث شود، ولی نمی دانستند که بالای همه این تدبیرها و نقشه ها، تقدیر و اراده الهی است که هدفش روشن نیست. اگر انسان نقشه ای بکشد که آن نقشه هدف معینی در نظر دارد اما مردم که می بینند خیال می کنند برای هدف دیگری است، این را می گویند «مکر». خدا هم گاهی حوادث را طوری بوجود می آورد که ظاهرش یک طور است ولی هدف اصلی چیز دیگر است. آنها مکر می کنند، خدا هم مکر می کند و خدا از همه مکر کنندگان بالاتر و بهتر است.
کافران حق را دشمن می دارند. بدتر اینکه بر اساس این دشمنی و مکروه شمردن حق و حقیقت، تأسیسات عملی و کارهایی هم کرده باشند یعنی فعالیتهایی بر همین اساس انجام بگیرد. قرآن بعد از اینکه می فرماید: «و لکن اکثرکم للحق کارهون؛ لکن بیشترین شما حق را مکروه می شمارید»، می فرماید: «ام ابرموا امرا فانا مبرمون؛ بلکه در کار (مخالفت با حق) اصرار ورزیدند، ما (نیز بر کیفرشان) اصرار می ورزیم.» (زخرف/ 78 و 79).
مسأله تنها کراهت داشتن و تنفر داشتن از حق نیست، بالاتر، اینها ابرامها کردند. آن طور که مفسرین گفته اند. قرآن اینجا می خواهد بفرماید که اینها یک ابرامها و محکم کاری ها، به هم رشتن ها و رشته های نازک را با یکدیگر بافتن و محکم کردن، یک چنین کارهایی هم کرده اند. مفسرین گفته اند و درست گفته اند مقصود این است که اینها یک سلسله نقشه ها و مکرها و کیدهایی هم برای مبارزه با پیغمبر و قرآن به کار بردند. مسأله تنها این نیست که «حق» را دوست ندارند، نه، می نشینند دور همدیگر، فعالیت می کنند، نقشه می کشند، تجهیزات جمع می کنند، پول جمع می کنند، افراد جمع می کنند، هزار کار می کنند. پس تنها مسأله کراهت نیست، ابرامی هم اینجا هست. قرآن هم فورا تهدید می کند: «فانا مبرمون» آنها اگر بلد هستند ما که خدا هستیم بالاترش را بلد هستیم.
در قرآن این منطق آمده است که «و مکروا مکرا و مکرنا مکرا؛ آنها مکری به کار بردند، ما هم مکری به کار بردیم و مکر آنها را از بین بردیم» (نمل/ 50). قرآن که تعبیر مکر می کند، چون همین طور که آنها از راه پنهان وارد می شوند، از یک راه پنهان هم می خورند. در آن تعبیر آمده است: «ومکروا و مکرالله والله خیر الماکرین؛ چون همین طور که آنها از راه مخفی وارد می شوند، خدا از راه مخفی تر نقشه آنها را نقش بر آب می کند» (آل عمران/ 54). این است که در یک آیه دیگر دارد که «ام یریدون کیدا فالذین کفروا هم المکیدون؛ آیا مى خواهند نقشه شیطانى براى تو بکشند؟! ولى بدانند خود کافران در دام این نقشه ها گرفتار مى شوند!» (طور/ 42). به هر حال این مطلب به عبارتهای مختلف در قرآن آمده، با خدا که نمی شود مکر کرد، خدا را که نمی شود فریب داد! بنابر این «ام ابرموا امرا فانا مبرمون» یا «و مکروا مکرا و مکرنا مکرا» معنایش این است که بازی چرخ بشکندش بیضه در کلاه.