شیعه بر این اعتقاد است که پایمال کردن نص صریح ولایت و چسبیدن به مسأله "صلاح مسلمین"، از یک عقیده مخصوص سرچشمه می گیرد (اگرچه اکثریت به آن عقیده تظاهر نمی کردند و شاید هم بسیاری از آنها نمی فهمیدند) و آن این است که احکام و قوانین ثابته اسلام که به نص قرآن، قابل نسخ نیست، تابع مصالحی است که با اختلاف شرایط و عوامل، اختلاف پیدا می کند. شیعه فکر می کرد که اگر این عقیده، آزادانه در مغز مسلمین برای خود جای باز کند و این در به روی اسلام باز شود:
اولا: ولایت و حکومت اسلامی به دست اشخاصی خواهد افتاد که هیچ گونه مصونیت خدایی نداشته باشند و در نتیجه، محیط صددرصد آزاد اسلامی تبدیل به یک محیط فاسد بی بند و بار خواهد شد که روح تقوی و آزادی اسلامی را از دست داده و عالم اسلامی در تحت شکنجه حکومت های استبدادی و رژیم های کسرایی و قیصری، همه سرمایه آزادی دینی خود را از دست داده، به همان جاهلیت شوم عربی برگشته، و بالاخره از اسلام جز نامی نخواهد ماند.
ثانیا: پیشرفت این وضع برای این که موانع را از پیش پای خود بردارد، طبعا در خانه اهل بیت پیغمبر (ص) را بسته و نقش آنها را از دل مردم، بلکه از صفحه وجود و هستی محو خواهد کرد و در نتیجه، اصول و معارف اسلامی و همچنین قوانین و احکام دینی که از وحی الهی سرچشمه گرفته اند و اهل بیت نگهبان و نگهدار آنها می باشند بی سرپرست مانده و از نشو و نما افتاده و تدریجا تغییر ماهیت خواهند داد.
چیزی که می توان گفت بیش از هر چیز در این جریان، شیعه را نگران و متوحش می کرد، این بود که می دیدند عده ای از اشخاصی که مورد سوء ظن بوده و سابقه خوشی در اسلام نداشتند، بیشتر از همه، سنگ خیرخواهی اسلام و مسلمین را به سینه می زنند.
علاوه بر این، جمعیت منافقین که تدریجا در اسلام نشو و نما پیدا کرده و در اواخر عهد نبی اکرم (ص) عده قابل توجهی شده بودند و در طول زمان بعثت از هیچ گونه دسیسه بازی و کارشکنی و سوء قصد نسبت به نبی اکرم فروگزار نمی کردند و شماره بسیار زیادی از آنها در مدینه و در میان صحابه و خواص رسول (ص) بودند، با درگذشت پیغمبر اکرم (ص) و انعقاد خلافت انتخابی و بیرون آمدن آن از انحصار اهل بیت، یک مرتبه همه سر و صداهای آنان خوابیده و همه کارشکنی های داخلی پایان پذیرفته و نارضایتی های آنان تبدیل به رضایت گردیده و به عنوان «کل من رأی النبی و روی عنه» همگی داخل جرگه اصحاب و مشمول روایت «اصحابنا کالنجوم» شدند.
به طور خلاصه مشکلاتی که شیعه پیش بینی می کرد، را می توان با دو عنوان کلی ذکر کرد:
1- سقوط ولایت و حکومت اسلامی
2- سقوط مرجعیت اهل بیت (ع)