از نظر قرآن مجید معاد هم جنبه جسمانی دارد و هم جنبه روحانی، چرا که انسان در آن صحنه با جسم و روح حاضر می شود، و طبعا باید در هر دو جنبه غرق مواهب و برکات الهی گردد. آنها که نعمتهای بهشتی را همه معنوی و روحانی می پندارند، و آیاتی که دلالت بر نعمتهای جسمانی می کند همه را به زبان کنایه فرض می کنند، در حقیقت از این نکته غافلند که انحصار نعمتهای بهشتی به نعمتهای روحانی مفهومش نفی معاد جسمانی است که برخلاف صریح آیات قرآن است. و اصولا «جسم» و «روح» دو همزاد به هم پیوسته اند، همان گونه که در این جهان جدا از یکدیگر نمی توانستند به تکامل ادامه دهند، در آن جهان نیز برای بهره گیری از مواهب الهی جدا از یکدیگر نمی توانند باشند(دقت کنید).
به هرحال نعمتهای جسمانی بهشت مانند نعمتهای معنوی بسیار متنوع، گسترده، جالب و دل انگیز است و قرآن روی آن بسیار تکیه کرده است تا از این طریق توجه همه انسانها را به اعمال و صفات و فضائلی که سرچشمه این مواهب است جلب کند (و می دانیم نوع بشر بیش از آنچه به نعمتهای روحانی می اندیشد توجه به مواهب جسمانی دارد) و در عین حال فصل مهمی برای بیان نعمتهای معنوی و لذات روحانی بهشت گشوده است که اگر از نظر گستردگی بیان در حد نعمتهای مادی نیست ولی از نظر کیفیت و معنی، بسیار بر آن پیشی می گیرد. با این اشاره به قرآن باز می گردیم و شرح نمونه ای از این نعمتهای جسمانی را از لسان قرآن می شنویم:
غذاهای بهشتی
غذاهای جسمانی بهشتیان به گونه ای که از قرآن استفاده می شود کاملا متنوع است، ولی از مجموع آیات قرآنی استفاده می شود که غذای عمده بهشتیان از جنس میوه ها است، این معنی تحت عنوان «فاکهه» و «فواکه» و «ثمره» و «ثمرات» و «اکل» در آیات بسیاری مطرح شده است. در بعضی از آیات می فرماید: "فیها من کل فاکهه زوجان" «در آن دو باغ بهشتی که مخصوص خدا ترسان است از هرنوع فاکهه ای دو گونه مختلف وجود دارد» (رحمن/ 52).
به گفته مقائیس اللغه (فاکهه) در اصل از ماده «فکه» گرفته شده که به معنی خشنودی خاطر است، و میوه ها را عموما «فاکهه» می مانند، چرا که سبب خشنودی خاطر می شود و «مفاکهه» به معنی مزاح و لطائف کلام آمده است و «فاکه» به معنی آدم خوش مشرب و مزاح است. بسیاری معتقدند که «فاکهه» تمام اقسام میوه ها را شامل می شود، و راغب در مفردات همین معنی را تقویت می کند، درحالی که از بعضی نقل شده که «فاکهه» تمام میوه ها جز انگور و انار است (یا رطب و انار است) این به خاطر آن است که در آیه 68 سوره رحمن این دو میوه، بر فاکهه، عطف شده است، و چنین پنداشتند که داخل فاکهه نیست، در حالی که آیه مزبور دلالتی براین معنی ندارد، بلکه بسیار می شود که افراد خاص را بعد از عام به خاطر اهمیتی که دارند صریحا ذکر کرده و بر آن عطف می کنند.
تعبیر به «زوجان» در مورد میوه های بهشتی به عقیده جمعی اشاره به این است که تمام این میوه ها بدون استثناء دو نوع است: نوعی از آن در دنیا وجود دارد، و نوع دیگری است که هرگز شبیه و نظیر آن را کسی ندیده، بعضی نیز گفته اند این تعبیر اشاره به تنوع میوه های بهشتی است که هرکدام از دیگری بهتر و لذیذتر و جالبتر است.
در آیه 20 واقعه میوه های بهشتی به این صورت بیان شده: "و فاکهه مما یتخیرون" «هر نوع میوه ای که مایل باشند به آنان تقدیم می کنند»! و در آیه 42 مرسلات آمده است "و فواکه مما یشتهون" «و انواع میوه هائی که به آن تمایل دارند». در بعضی از آیات نیز روی میوه های خاصی به عنوان میوه های بهشتی تکیه شده می فرماید: "فیها فاکهه و نخل و رمان" «در آن دو باغ، میوه بهشتی و نخل (رطب) و انار است» (سوره رحمن آیه 68). بعضی از مفسران در اینجا دقتی به خرج داده و گفته اند بیان این دو میوه به خاطر تفاوت زیادی است که از جهات مختلف درمیان آن دو است، یکی شیرین و دیگری غیر شیرین، یکی گرم و دیگری خنک، یکی دارای ماده غذائی و دیگری فاقد آن، یکی میوه مناطق گرمسیر و دیگری مناطق سردسیر یکی درختش بسیار بلند و دیگری کوتاه، گوئی قرآن با این بیان می خواهد به تمام انواع میوه هائی که در میان این دو قرار دارد اشاره کند. و در جای دیگر می فرماید: "و حدائق و اعنابا" «خداوند برای پرهیزگاران باغهای خرم و سرسبز (پرمیوه) و انگورها قرار داده» (نبأ/ 32) و درآیه دیگر آمده است: "فی سدر مخضود و طلح منضود" «آنها در سایه درخت سدر بی خار، و درخت موز متراکم قرار دارند».
غالب مفسران «طلع» را به معنی «درخت موز» تفسیر کرده اند که برگهائی بسیار پهن و سبز و زیبا، و میوه ای شیرین دارد، و «منضود» از ماده «نضد» به معنی «متراکم» است که اشاره به خوشه های موز است که روی هم قرار گرفته اند. بعضی نیز«منضود» را اشاره به تراکم برگهای این درخت می دانند، و با توجه به اینکه درخت سدر برگهای بسیار کوچک، و درخت موز برگهای بسیار پهن و گسترده دارد ذکر این دو درخت در دو آیه پشت سر هم اشاره لطیفی به تمام انواع درختهای بهشتی است که در میان این دو قرار دارد.
در قرآن مجید علاوه بر ذکر انواع میوه ها به عنوان میوه های بهشتی اشاره کمرنگ و مختصری روی مسأله «لحم» (گوشت) به طور عام « لحم طیر» (گوشت پرندگان) به طور خاص، شده است. در یک مورد بعد از ذکر بخش مهمی از نعمتهای بهشتی می افزاید: "و امددناهم بفاکهه و لحم مما یشتهون" «همواره از انواع میوه ها و گوشتها از هر نوع تمایل داشته باشند در اختیارشان می گذاریم»(طور/ 22). جمله «مما یشتهون» (از هر نوع بخواهند) معنی وسیعی دارد که انواع این غذا را از هر قسم و به هرکیفیت شامل می شود. و در جای دیگر بعد از ذکر انواع نعمتهای بهشتی و انواع میوه ها می فرماید: "و لحم طیر مما یشتهون" «گوشت پرندگان از هر نوع که بخواهند».
مقدم داشتن میوه ها در هر دو مورد ظاهرا به خاطر این است که میوه ها غذائی بهتر و عالیتر و لذت بخشتر است، تا آنجا که گروهی معتقدند غذای طبیعی انسان همان میوه است و انسان را موجودی «میوه خوار» می دانند، به همین دلیل انسان هرگز نمی تواند از گوشت به صورت طبیعی استفاده کند، بلکه همیشه باید تغییراتی در آن بدهد و با با اشیاء دیگری بیامیزد تا قابل استفاده گردد، درحالی که میوه به همان صورت طبیعی و بدون تغییر برای او مطبوع است، از این گذشته خوردن میوه قبل از غذای گوشتی لطف خاصی دارد.