جستجو

بررسی مراتب مختلف شرک به خدا

بزرگترین گناه کبیره شرک به خدای تعالی است و به کبیره بودن آن، حضرت رسول و حضرت امیر المومنین و صادق و کاظم و رضا و جواد علیهم السلام تصریح فرموده اند بلکه از حضرت صادق (ع) مرویست که از هر گناه کبیره بزرگتر شرک به خدا است. و دلیل بر اینکه بزرگترین گناهان کبیره است، فرمایش پروردگار است، می فرماید: «خدا نمی آمرزد شرک آورده شده به او را و غیرشرک را از هر که بخواهد می آمرزد» (سوره نساء / آیه 48)، یعنی اگر کسی مشرک از دنیا برود آمرزیده شدنی نیست، و غیر از شرک قابل آمرزش می باشد.
و نیز می فرماید: «کسی که به خدا شرک آورد خدا بهشت را بر او حرام فرموده و جایگاهش دوزخ است و برای ستم کنندگان یاری کنندگانی نیست». ( سوره مائده / آیه 72).
و نیز می فرماید: «به خداوند شرک نیاور به درستی که شرک هر آینه  ستم بزرگی است» ( سوره لقمان/ آیه 13
و نیز می فرماید: «کسی که به خدا شرک بیاورد هر آینه دروغ بسته و گناه بزرگی را مرتکب  شده است» ( سوره نساء / آیه48)، و چون کبیره بودن گناه شرک نزد هر مسلمانی بدیهی است ذکر سایر آیات شریفه و روایات وارده در بزرگی این گناه لزومی ندارد، چیزی که مهم است دانستن معنی شرک و مراتب آن است تا اینکه از جمیع مراتب آن پرهیز کرده شود چنانچه پروردگار عالم در قرآن مجید می فرماید: «هیچ به خدا شرک نیاور» ( سوره نساء / آیه 36).

مشرک در مقابل موحد و ضد آنست چنانچه توحید که اولین اصل و رکن دین است دارای مراتبی است همچنین شرک هم  دارای مرا تب و اقسامی است: 

1- توحید  و شرک در مقام ذات.

2- توحید و شرک در مقام صفات.

3- توحید و شرک در مقام افعال.

4- توحید و شرک در مقام اطاعت.

5- توحید و شرک در مقام عبادت.

اینک به توفیق الهی به شرح هر یک می پردازیم:

1- توحید در مقام ذات: عبارت است از یکی دانستن ذات مقدس رب الارباب که قدیم و ازلی است و مبدأ و علت ایجاد جمیع عوالم امکانیه از محسوس و غیرمحسوس است و شرک در این مقام متعدد دانستن است، چنانچه طائفه ثنویه می گویند که عالم دارای دو مبدأ متساوی است که هر دو قدیم و ازلی هستند یکی مبدأ خیرات و آن یزدان است و دیگری مبدأ شرور و آن اهریمن است و بطلان عقیده سخیفه ایشان از آیات قرآن واضح می گردد. و نیز مانند طایفه نصارا که قائل به سه اصل قدیم هستند و به اقانیم ثلاثه ( اب، ابن، روح القدس) قائلند و برای هر کدام خواص و آثاری معتقدند. در سوره مائده آیه 73  می فرماید: «به درستی که کافر شدند آنهائی که گفتند «الله» یکی از این سه است ( و الوهیت مشترک بین خدا و عیسی و روح القدس است) و حال آن که نیست خدائی مگر  خدای یگانه که مبدأ جمیع موجودات است». و این عقیده تثلیت مذهب برای همه و بودائیان نیز می باشد. و نیز از این قسم شرک است آنچه از بعضی فرقه های بت پرستان  نقل گردیده که برای هر نوعی از مخلوقات رب النوعی قرار داده اند و می گویند آب را خدائی است، جدا و هوا را خدائی است و هکذا که می فرماید: «آیا خدایان متفرق بی حقیقت بهترند یا خدای یکتای قاهر».( سوره یوسف/ آیه39)

2- توحید در مقام صفات: توحید در مقام صفات آن است که صفات حقیقه ذاتیه الهیه مانند حیات و علم و قدرت و اراده و امثال آن را عین ذات حضرت احدیت و در غیر او زائد و عارض بداند و به این معنی که هریک از این صفات را در غیر او «جل و علی» از موهبات و افاضات حضرتش بداند. شرک در این مقام این است که صفات را زائد حق بداند که لازمه آن تعدد قدما است و این مذهب منسوب شاعره است. خداوند در صفات هم شریک ندارد. چگونه شخص موحد خود یا دیگری را برای خدا در استحقاق حمد و ثناء  شریک قرار می دهد و حال آن که شبانه روزی چندین بار می گوید: سبحان الله، یعنی منزه و پاک می دانم خدا را از شریک و انبار داشتن. و نیز مکرر می گوید: الحمدالله یعنی جنس و تمام مصادیق حمد و ستایش مختص و منحصر به پروردگار عالم  است و غیر او کسی استحقاق ستایش  ندارد، و بالجمله  چون موحدین به یقین دانسته اند که غیر او (خداوند) هیچکس از خود هیچ ندارد، هرکه هر چه دارد از او است و همه ذاتا و صفتا محتاج او یند، لذا از ستایش خود و غیره در حذرند.

3- توحید و شرک در افعال:  حقیقت توحید در افعال آن است که بداند در جمیع عوالم ملک و ملکوت مالک و مدبر و متصرف تنها خدا است و یقین بداند برای خدا در جمیع شوون ربوبیت و الوهیت شریک و انبازی نیست و جهت ربوبیت او را در آسمان و زمین و اهل آن و سایر عوالم یکسان بدا ند. او است فریادرس هر بیچاره ای و نجات دهنده هر گرفتاری، مرجع تمام آنها به کلمه مبارکه «رب العالمین» است. اگر دریاها مرکب شود و بخواهند شوون ربوبیت را ثبت نمایند، دریاها تمام خواهد شد پیش از آن که مراتب تربیت های او در تمام عالم تمام شده باشد.

توانائی انسان:
اصل  وجود انسان از خدا است قدرتی هم که در افعال خود دارد از خدا است یعنی او را  توانا قرار داده که از روی دانش و توانائی و اراده بتواند کار خیر یا شری را انجام دهد. قدرت انسان مقید به مشیت خدا است، لیکن این قدرت هم محدود به مشیت خدا است. چه بسیار  اموری را که انسان بر انجام آن قادر و اراده کردنش  را می کند اما بواسطه فسخ شدن اراده اش یا از بین رفتن قدرتش آن امر واقع نمی شود چنانچه حضرت امیر المومنین در حکم نهج البلاغه می فرماید: «خداوند را به از بین بردن تصمیم ها و شکستن همت ها شناختم». و به راستی رسیدن به این مرتبه از توحید که فقط خدای را منشأ اثر بداند و بس و جمیع آثار را تنها از او بداند، مقامی بس عزیز است و برای کمتر کسی این مرتبه از توحید پیدا می شود.

شرک پنهان در مقام مدح خلق:
حضرت صادق (ع) در تفسیر آیه شریفه «ایمان نیاورده اند بیشتر ایشان مگر اینکه شرک آورده اند» ( سوره یوسف / آیه 106) فرموده از اقسام شرک کسانی که به خدا ایمان آورده اند این است که شخص بگوید اگر فلان کس نبود من هلاک شده بودم، اگر فلان شخص نبود به من فلان چیز می رسید، اگر فلان نبود عیال من ضایع می شد، تمام این عبارت ها شاهد بر این است که اگر عقیده اش هم همین باشد مشرک است آن وقت حضرت می فرماید: ولی در صورتی که بگوید اگر خدا به وجود فلان  شخص بر من منت نگذارده بوده هر آینه هلاک شده بودم این عین توحید  است و هیچ مانعی ندارد.

4- توحید و شرک در اطاعت: شخص مومن پس از آن که به یقین دانست که خالق و رازق و مدبر و مربی او و سائر مخلوقات یکی است و در هیچ مرتبه ای از مراتب الوهیت و شئون ربوبیتش شریک ندارد، به حکم عقل و ایمان در مقام اطاعت و فرمانبرداری، غیر از او کسی را فرمانده خود قرار نخواهد داد و فقط او را لازم الاطاعه می داند و بس، و سایر مخلوقات را با خود در این جهت یکسان می داند که همه مخلوق و عاجز و ضعیفند و از خود هیچ ندارند، و چون منعم او، و سایر، مخلوقات حضرت احدیت است و بس، پس ولی و آقای بر او و سایر خلق هم خدا است و بس، غیر او حاکم نمی بیند، ولایت برای خدا است ولاغیر. هرکس را که خداوند تعیین فرموده و ولایت به او داده، و امر خلق را به او ارجاع کرده قهرا واجب الاطاعه خواهد بود چون خدا تعیین فرموده است. صاحبان ولایت  الهیه منحصر به سلسله جلیله انبیاء و ائمه هدی و نواب خاصه در مرتبه اولی و نواب عامه در مثل زمان غیبت امام ( ع) است، که در قرآن مجید می فرماید «کسی که اطاعت  پیغمبر (ص) می کند خدا را اطاعت کرده است».
و نیز می فرماید: «آنچه را که رسول (ص) به شما امر می کند آن را بگیرید و از آنچه شما را نهی می کند باز داشته شوید؛ ( سوره حشر /آیه 7)
و باز می فرماید «ای کسانی که ایمان آورید اطاعت نمائید خدای را و رسول (ص) را و صاحبان امر را» ( سوره نساء / آیه 59).

اطاعت والدین هم اطاعت خدا است: از جمله کسانی  که اطاعت آنها، اطاعت خدا است والدین است که در قرآن مجید اذیت به آنها را تحریم فرموده است و پس از امر به اطاعت خود، امر به احسان به آنها می فرماید، «حکم کرد پروردگارت که پرستش نکنید مگر او را، به پدر و مادر خود نیکی کنید؛ اگر یکی از ایشان را پیری برسد یا هر دو پیر شوند، و محتاج خدمت تو گردند پس به ایشان کلمه اف مگو ( که به معنی اظهار انزجار و تنفر است) و زجر مکن ایشان را، به ایشان از روی ادب و نیکوئی سخن گوی و فرو گیر بر ایشان بال تذلل و تواضع را یعنی برایشان از روی شفقت فرو تنی کن» ( سوره اسراء/آیات 24-25).

اطاعت زن از شوهر: از دیگر کسانی که اطاعت امرشان، از اطاعت خدا و رسول است، چون مورد امر ایشان می باشد، اطاعت زن از شوهر است، چنانچه در قرآن مجید می فرماید: «مردان قیام کنندگان و کارگذاران بر امور زنانند و این به سبب زیادتی است که خدا به مردان نسبت به زنان داده است: ( که آن عبارت است از زیادتی عقل و حسن تدبیر و زیادتی قوه و فهم و غیر اینها)، و بواسطه آن چیزی که نفقه می نمایند بر زنها، ( از مهر و خوراک و مسکن و لباس)،  پس زنهای صالحه اطاعت کنندگان خدایند در قیام نمودن به حقوق شوهران خود، در غیاب شوهر نگاه دارنده اند، ( عفت و عصمت و حفظ خود از مرد اجنبی و در ضبط و حفظ مال شوهر» ( سوره نساء / آیه 34). و از پیغمبر اکرم(ص) مرویست که «جایز نیست برای بشری که دیگری را سجده نماید و اگر جایز بود هر آینه زن را امر می کردم که شوهر خود را سجده نماید».

تمکین در امر زناشوئی واجب است: اخبار وارده در لزوم اطاعت زن از شوهر بسیار است ولی باید دانست هر چند تحصیل خشنودی شوهر در جمیع امور مستحب و مرغوب و برای زن بهترین عبادات است لیکن قدر مسلم از وجوب اطاعت شوهر در آنچه راجع به بهره برداری های زناشوئی و با اجازه او از خانه بیرون رفتن است هر چند برای دیدن یا عیادت والدین باشد و اگر  بدون رضایت شوهر از خانه بیرون رود تا وقتی که بر می گردد ملائکه آسمان و زمین و ملائکه رحمت و غضب، او را لعنت می نماید. و نیز تحصیل اذن شوهر در انفاق های مستحبی که از مال خودش می کند لازم است و در نذر زن به طور کلی، شرط صحتش اذن شوهر است. بلی در انفاق های واجب از قبیل حج واجب و زکات  و خمس و نیکی به والدین و ارحام، اذن شوهر لازم نیست بلکه اگر نهی هم بکند؛ به نهیش لازم نیست ترتیب اثر بدهد. و بالجمله هرگاه  زن برای اطاعت امر پروردگارش؛ از شوهرش اطاعت نماید، در اموری که گذشت، واجب یا مستحب قطعا از خدا و رسول پیروی کرده و بهترین عباداتش می باشد.

5- توحید و شرک در مقام عبادت: پروردگار عالم برای اظهار فضل عظیمش، بندگانش را دعوت فرموده که بر بساط قربش وارد شده و از برکات و آثار عظیمه و ار آن حضرت  بهره مند گردند و به درجاتی که هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشینده و به خاطر کسی  خطور نکرده نائل گردند. خداوند مهربان برای عبادات شرائطی را مقرر فرموده که اهم و اعظم آن، اخلاص در نیت است بلکه اخلاص را مقوم عبادات قرار داد به قسمی که عمل بی اخلاص نه تنها مقرب نیست یعنی شخص را به خدا نزدیک نمی نماید بلکه موجب دور شدن از بساط قرب ربوبی جل و علی است. و آیات شریف قرآنی در این موضوع  بسیار است از آن جمله می فرماید «و امر کرده نشدند مگر اینکه خدای را از روی اخلاص پرستش نمایند» ( سوره بینه/آیه 4)، و همچنین آیات دیگر. و مستفاد از روایات آن است که شخص ریا کار، مشرک و منافق و مغضوب پروردگار عالم و اهل عذاب است، خواه ریایش در واجبات یا مستحبات، و خواه به طور استقلال یا تشریک باشد یعنی عبادتی  که می خواهد بکند فقط منظورش تحصیل قرب و منزلت و آبرو نزد خلق است و بس یا اینکه منظورش هم امتثال امر الهی است و تحصیل رضایت و قرب او، و همچنین تحصیل آبرو و منزلت نزد خلق. برای مزید اطلاع به بعضی از آیاتی که در این مورد است اشاره می شود از آن جمله در سوره نساء می فرماید «به درستی که منافقین با خداوند مکر و نیرنگ می کنند و خداوند جزا دهنده است مکر و فریب ایشان را، و چون برای نماز برمی خیزند، از روی کسالت و کراهت هستند، خود را به مردم می نمایانند و ریاء می کنند و یاد نمی کنند خدا را مگر کمی، مردد بین کفر و ایمانند، نه با گروه مومنین اند، چون باطن ایشان کفر است و نه با گروه کفارند چون ظاهر آنها اسلام است و به مومنین شبیهند». و در سوره الماعون می فرماید: «عذاب سخت برای نماز گزاران ریائی است، آن که از نماز خود غافل و بی خبرانند و آن را وقعی نمی نهند، آنان که در کارهای خود ریا می کنند تا مردم مدحشان نمایند».

پیغمبر اکرم (ص) فرمود: «بیشتر چیزی که بر شما می ترسم، شرک کوچکتر است، پرسیده شد ای پیغمبر گرامی شرک کوچکتر چیست؟ فرمود ریاء، روز قیامت وقتی که خدای تعالی جزای بندگانش را داد به اهل ریاء می فرماید به آن کسانی که برایشان عمل می کردید مراجعه کنید و پاداش خود را از پاداش بگیرید».

از رسول خدا درباره نجات روز قیامت پرسیدند، فرمود: «نجات در این است که با خدا نیرنگ ننمائید، به درستی که کسی که با خدا خدعه و نیرنگ کند خدا هم به او خدعه می کند یعنی جزای خدعه اش را به او می رساند و ایمان را از او می گیرد و اگر بفهمد، خود را فریب داده است، نه خدا را، پس از ریا بپرهیزید، به درستی که ریاء، شرک به خدا است. روز قیامت به چهار اسم  ریاکار خوانده می شود، یا کافر یا فاجر یا غادر( مکار) یا خاسر (زیانکار)، عمل تو باطل و اجر تو ضایع است پاداش خود را از کسی که برایش این عمل را کرده ای بخواه».

منابع

  • شهید عبدالحسین دستغیب- گناهان کبیره(باب اول)- از صفحه 40 تا 50 و صفحه 54 و صفحه 58 تا 63

کلید واژه ها

توحید شرک گناه کبیره

مطالب مرتبط

بلاغ مبین، تنها وظیفه پیامبران دیدگاه مارکسیست ها در خصوص ماهیت بعثت انبیاء پرستش خدا و پرهیز از طاغوت، دستاورد نبوت مراتب و درجات شرک ماهیت حقیقی مکتب وهابیگری رابطه توحید و توسل مقایسه عبادت زرتشتیان و اعراب جاهلی و نقد آن

اطلاعات بیشتر

ابزار ها