نکاتی درباره ی آیه ی مباهله

دقت و تأمل در آیه ی مبارکه ی مباهله، که بیانگر معجزه ی خالده ی رسول اکرم (ص) است، استنباط نکاتی سودمند را به دنبال دارد که به اجمال، به برخی از آنها اشاره می شود:
یکم: عنوان "نبتهل" در بیان این که ابتهال به سوی خدای سبحان است کافی است، بنابراین قید "إلی الله" لازم نیست، چون مقصود از "بهله" و "ابتهال" وقتی مطلق ذکر شد، تضرع در پیشگاه خداست، زیرا انسان به حضور کسی ابتهال می کند که زمام امور و مفاتیح آسمانها و زمین به دست اوست و به روی هر که بخواهد می گشاید: «و لو أن أهل القری امنوا و اتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء و الأرض؛ اگر مردم شهرها ايمان آورده و به تقوا گراييده بودند قطعا بركاتى از آسمان و زمين برايشان مى‏ گشوديم.» (اعراف/ 96) چنانکه به روی هر که بخواهد می بندد: «لا تفتح لهم أبواب السماء؛ درهاى آسمان را برايشان نمى ‏گشايند.» (اعراف/ 40) علل و اسباب هستی و زمام امور اشیاء به دست خداست و همان کلید که برای عده ای "مفتاح" و بازکننده است، برای عده ای دیگر "مغلاق" و مسدود کننده است.
دوم: نساء اگر در برابر رجال قرار گیرد، به معنای همسران است و اگر در برابر ابناء واقع شود (همان گونه که در آیه ی مباهله آمده است)، به معنای دختران خواهد بود؛ مانند: «یذبحون أبناءکم و یستحیون نساءکم؛ پسران شما را می کشتند و دختران شما را زنده نگه می داشتند.» (بقره/ 49)
سوم: گرچه الفاظی که در آیه مباهله استعمال شد، ظاهرا جمع یا اسم جمع است نه مفرد، لیکن مصداق خارجی برخی یک نفر و برخی دیگر دو نفر بود. اما باید توجه داشت که این از باب استعمال جمع در مفرد نیست، زیرا مفهوم از مصداق جداست. پیغمبر، پسرانی غیر از حسن و حسین و دختری جز حضرت فاطمه (س) که شایسته مباهله باشند نداشت وگرنه آنها را هم می آورد، زیرا غیر از این ذوات نورانی کسی علم شهودی به معنای مطلوب نداشت و صاحب دعوی و دعوت هم نبود و دعایش مستجاب نمی شد. غرض آن که گاهی لفظ جمع ذکر می شود و در جهان خارج بیش از یک مصداق ندارد، نظیر «إنما ولیکم الله و رسوله والذین امنوا الذین یقیمون الصلوة ویؤتون الزکوة و هم راکعون؛ ولی شما خداست و پیغمبر و آنان که نماز می گذارند و در حال رکوع زکات می دهند.» (مائده/ 55) که مصداق قسم سوم فقط امیرالمؤمنین علی (ع) است، نه آن که جمع در فرد استعمال شده باشد بلکه لفظ جمع در مفهوم عام خود استعمال شد لیکن در خارج بیش از یک فرد محقق نشده است.
چهارم: این که فرمود: "ما و شما فرزندانمان را می خوانیم"، معنایش آن نیست که نمونه ای از فرزندان را بیاوریم، چون منظور آن است که اگر کسی دروغ می گوید نسلش به کلی قطع گردد. از این رو رسول اکرم (ص) حسنین هر دو را به همراه آورد.
پنجم: ظاهر تعبیر «فنجعل لعنت الله علی الکاذبین؛ لعنت‏ خدا را بر دروغگويان قرار دهيم.» (آل عمران/ 61) این است که ابتهال، واسطه ها را از میان برداشته، ما را آن قدر به خدا نزدیک می کند که ما مظاهر فعل خدا خواهیم شد. یعنی نمی گوییم: خدایا! لعن را به صورت عذاب بر آنان نازل کن، بلکه خودمان به مقام جعل عذاب می رسیم؛ چون جعل عذاب، صفت فعل است و اگر کسی به مقام ولایت رسید، مظهر فعل خدا می شود. یعنی در مقام فعل، خدای سبحان کار را با دست او انجام می دهد، چنانکه گاهی فعل خداوند توسط فرشته یا موجود دیگری ظاهر می گردد. البته انسان سالک صالح در مجرای فیض خداوندی از هر موجود ممکن دیگر سرآمد است.
ششم: از جمله ی «فمن حاجک فیه من بعد ما جاءک من العلم؛ پس هر كه در اين [باره] پس از دانشى كه تو را [حاصل] آمده با تو محاجه كند.» (آل عمران/ 61) که در صدر آیه ی مباهله آمده است، می توان استفاده کرد که مباهله معجزه ی خالده ی پیغمبر (ص) است و اختصاص به ترسایان نجران ندارد، چنانکه مورد مباهله منحصر در جریان مسیح (ع) نیست، بلکه هر شأنی از شئون دین که حق محض است، اگر مورد انکار کسی قرار گیرد، راه مباهله همچنان باز است. بنابراین اگر ضمیر در آیه ی مزبور به حق برگردد، نه به عیسی، چنانکه در این فرض، مرجع (حق) نزدیک به راجع (ضمیر "هاء" در "فیه") است، مباهله به عنوان معجزه ای جاویدان تثبیت می شود. مؤید این سخن آن است که در بعضی روایات، آداب مباهله ذکر شده است.
هفتم: مباهله، پیروزی معنوی حق بر باطل بود. هر چند حق همواره بر باطل پیروز است، چنانکه خداوند فرمود: «جاء الحق و زهق الباطل؛ حق آمد و باطل رفت.» (إسراء/ 81) و نیز فرمود: ما به وسیله ی حق، باطل را سرکوب می کنیم: «بل نقذف بالحق علی الباطل فیدمغه فإذا هو زاهق؛ بلكه حق را بر باطل فرو مى‏ افكنيم پس آن را در هم مى ‏شكند و به ناگاه آن نابود مى ‏گردد.» (انبیاء/ 18) اما پیروزی حق بر باطل گاهی در میدان جنگ است و گاه در میدان احتجاج و علم. مباهله، پیروزی علمی و معنوی در صحنه ای خاص است.
در همه ی این صحنه ها فقط حق پیروز بوده است و این صحنه ها مظاهر گوناگون ظهور حق بر باطلند، گاهی به صورت «و ما رمیت إذ رمیت ولکن الله رمی؛ چون [ريگ به سوى آنان] افكندى تو نيفكندى بلكه خدا افكند.» (انفال/ 17) و زمانی به صورت «ولینصرن الله من ینصره؛ قطعا خدا به كسى كه [دين] او را يارى مى‏ كند يارى مى‏ دهد.» (حج/ 40) و گاهی هم به عنوان مباهله. جریان مباهله علاوه بر این که علم خاص پیغمبر را نشان می دهد، تأثیر دعا و نیایش آن حضرت را نیز ارائه می نماید.

 


منابع :

  1. عبدالله جوادی آملی- تفسیر موضوعی- جلد 9 صفحه 175

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/110252