زمینه ها و اصول پرورش مذهبی در کودکان

در انسان که موضوع تربیت است زمینه هایی وجود دارد که بهره برداری از آنها رسیدن به هدف پرورش مذهبی را ممکن و آسان می سازد. این زمینه ها در کودک فطری و غریزی است، پس نیازی به فراگیری و آموختن و حتی تهیه مقدمات جهت فراهم آوردن آن زمینه ها نیست و این خود از امکانات ارزنده ای است که کار مربی را در امر تربیت آسان می سازد. آن زمینه ها عبارت اند از:

1- فطرت:
که بر اساس پذیرش وجود آفریدگاری برای آفریده ها قرار دارد و ضوابط مذهبی آن سنگین و غیرقابل تحمل نیست. فطرت می پذیرد که در زندگی نظم و اصولی حاکم باشد، و کارها درهم و برنامه ها مبتنی بر هرج و مرج نباشد. فطرت زمینه استدلالی و روابط علت و معلولی را می پذیرد و در برابر آنچه که برای آن واقعیت دارد تسلیم می شود. هر انسانی بر اساس چنین فطرتی زاده می شود و این اجتماع و یا محیط است که او را از این مسیر مستقیم منحرف می سازد.

2- کنجکاوی:
طفل از محیطی تنگ و محدود وارد محیطی بس گسترده و وسیع می گردد. با پدیده های گوناگون و متعددی مواجه می شود. می خواهد آنها را بشناسد و به کـنه آنها پی ببرد، از اسرار آنها سر در آورد. بدین سان عجیب نیست که از منشاء پدیده ها بپرسد. از روابط علت و معلولی امور جویا گردد و از چرایی و چگونگی مسائل پرسش کند. اینها زمینه های مناسبی برای پرورش مذهبی کودک هستند. باید از این امکانات سود جست و واقعیت ها را برای او معرفی کرد، توضیح داد و توجیه نمود.

3- رغبت ها:
کودک موجودی اجتماعی است می خواهد در میان جمع باشد، با آنها بجوشد، در بین آنها عرض وجود کند و رفتار آنها را تقلید نماید. این خود زمینه ای است که با استفاده از آن می توان بخشی از جنبه های مذهبی را به او آموخت و وادار به عملش کرد. مثلا طفل مایل است در مجامع شرکت کند، پس او را همراه خود به مجامع مذهبی ببرید. کودک می خواهد رفتار افراد بزرگتر را تقلید کند پس در حضور او نمازتان را بخوانید و یا او را همراه خود به مسجد ببرید. کودک رغبت دارد که خود را در جای بزرگترها قالب بزند. پس او را با بزرگترها تماس دهید، آداب زندگی، معاشرت، اخلاق و جمعا مذهب را از این راه به او بیاموزید و سعی کنید آنها که در برابر او نقش الگو را ایفا می کنند از نظر عمل افرادی نمونه باشند.

4- حس غرور و خودپسندی:
امری است که در انسان ها وجود دارد ولی می بایست جهت داده شود. از حس غرور کودک در جهت مثبت و مذهبی می توان استفاده کرد. مثلا باید گفت من مطمئنم که تو می توانی نماز بخوانی؛ می توانی مثل مادر در فلان اجتماع شرکت کنی؛ می توانی صبح تا ظهر روزه بگیری؛ تو می توانی راست بگویی؛ می توانی خوش اخلاق باشی؛ می توانی کودک منظم و عاقلی باشی، می توانی حرف بد نزنی؛ می توانی دیگران را آزار ندهی و... در طریق وصول به هدف پذیرش و عمل به مسائل مذهب، باید هدف قابل وصول و نزدیک در برابر کودک قرار داد و آن گاه تشویقش کرد که خود را برای رسیدن به آن اهداف آماده کند. شک نیست به هر میزان که سال و ماه بیشتری بر کودک می گذرد می توان هدف های بلندتر و دورتری را در برابرش قرارداد و او را تشویق به دستیابی به آن نمود.


مسائلی که در مذهبی بارآوردن کودک باید مد نظر داشت

اصول و نکاتی که رعایت آن از طرف والدین و مربی جهت پرورش صحیح مذهبی کودک ضرورت دارد عبارتند از:

1- اصل حب:
اساس تربیت در سال های اولیه تولد بر روی محبت است. کودک باید چنان خو گیرد که از آنچه مورد نظرش نیست چشم بپوشد. به عبارت دیگر مربی بدون سختگیری بسیار در برابر عمل نادرست کودک باید بگوید «آن را دوست ندارم» و در برابر عمل نیکویش باید بگوید «آن را دوست دارم» و طفل باید رفتار و کردارش را بر روی این دو جنبه (دوست دارم و دوست ندارم) والدین قرار دهد. این امر از راه نگاه محبت آمیز و یا نفرت آمیز والدین، سخن رضایت آمیز، سکوت، بی اعتنایی یا اعتنا، ابراز مهر و یا خشم والدین امکان پذیر است و در طی آن کودک باید مزایای دوست داشتن و زیان های دوست نداشتن والدین را دریابد.

2- اصل تشویق:
کودک هر عمل نیکی که انجام داد انتظار پاداشی دارد و والدین باید این انتظار را برآورده کنند. اما باید توجه داشت که تشویق نباید به صورت رشوه درآید. کودک باید عمل خوب را به عنوان وظیفه شخصی و اجتماعی انجام دهد بدون این که توقعی برای ستایش آن داشته باشد؛ ولی والدین به این عنوان که او فردی وظیفه شناس است باید تشویقش کنند. تشویق بهتر است صورت مالی پیدا نکند؛ مثلا هرگز نباید گفت اگر نماز خواندی به تو هزار ریال می دهم، بلکه اولا او باید خواندن نماز را مانند دیگر اعضای خانواده وظیفه خود بداند؛ ثانیا تشویق ما از او به عنوان ابراز رضایت از انجام وظیفه اش باشد یعنی نشان دهیم که از عملش خشنودیم و بعد در سنین بالاتر به او بفهمانیم که خدا هم از این عمل خشنود است.
بهتر است تشویقات مکرر نباشد زیرا در آن صورت ارزش واقعی تشویق از میان می رود. تشویق، بی اندازه زیاد نباشد بدان گونه که اگر کودک، عملی مهم تر و ارزنده تر انجام داد دیگر لغتی برای وصف رضایت بسیار خود از آن عمل نداشته باشیم. همیشه تشویق در حدی باشد که در آن آدمی برای وصول به مدارج عالی تر و جلب رضایت بیشتر والدین و آفریدگار مجال بیشتری داشته باشد. از حدود هشت سالگی می توان گفت که نتیجه دوست داشتن خدا، بهشتی با چنان نعمت ها و لذتهاست و نتیجه دوست نداشتن او عـقاب و کیفر است. این روش در قرآن هم مورد نظر است و آیات بسیاری نشان می دهند که خدا فلان عمل و یا عاملین فلان رفتار را دوست دارد یا ندارد. مسئله مهم در این امر آن است که گاهی سخت گیری و خشم و غضب در طریق تربیت لازم است ولی نباید بیشتر از محبت و اعتدال باشد. تجارب نشان می دهد که مذهبی ترین افراد در خانواده های با محبت و معتدل و مهربان پرورش یافته اند. کمبود محبت موجب احساس تنهایی و غربت می شود، و حتی ممکن است زمینه های خطرناکی چون فرار از خانه، خودکشی و خودفروشی را فراهم آورد.

3- اصل سندیت و اعمال قدرت والدین:
در آن هنگام که کودک به عللی بخواهد اصول مورد نظر را رعایت نکند و تنها مجری نظرات خود باشد والدین باید اعمال قدرت کنند، امر و نهی کنند و در اجرای آن کمال مراقبت را نمایند. والدین در تمام مراحل تربیتی مادام که مسئولیت سرپرستی کودک را بر عهده دارند به صورت مستقیم و پس از آن به صورت غیرمستقیم نقش پندگویی و تذکر و تسلط و اقتدار خود را حفظ کنند؛ حتی در روایات اسلامی، برای کودکان متمرد از دستور والدین سخن از تنبیه به میان آمده است منتهی اغلب به معنای لغوی آن یعنی آگاه کردن است و یا تنبیهی که موجب دیه شود.

4- اصل اعتدال:
در پرورش مذهبی رعایت اعتدال نیز یک اصل است، هرگز نباید تکلیف برای کودک شاق باشد فی المثل به فرموده امام صادق (ع) کودک را با خود به مسجد ببرید ولی هرگز طول ندهید. او را به نماز تشویق کنید ولی به نماز شب و انجام نوافل وادارش نکنید. به روزه تشویقش کنید ولی هر وقت که خسته و گرسنه شد او را وادار به افطار نمایید. کودک را به مجالسی که برای احیاء تشکیل می شود در صورت عدم تمایل نبرید؛ اجبارش نکنید که حتما بیدار بماند. حتی در سخنی از معصوم آمده است که ما کودکان را وا می داریم که نماز ظهر و عصر را با هم بخوانند و نیز مغرب و عشاء را در یک موقع و به دنبال هم بخوانند. انجام تکالیف مذهبی به صورتی نباشد که کودک یک بار در ظهر و یک بار دیگر در عصر خود را آماده نماز کند و از این باب احساس رنج نماید.

5- اصل پیرایش محیط:
در تربیت اسلامی کوشش می شود که محیط از هرگونه بدآموزی و عامل انحرافی دور باشد. بدین سان در محیط خانه، مدرسه و اجتماع بدآموزی و انحراف نیست و به عبارت دیگر عامل تربیتی و اجتماعی یکدیگر را خنثی نمی کنند. وسائل سمعی و بصری و ارتباط جمعی در جهت خلاف پرورش مذهبی نباید باشد. مربی باید خود را موظف به رعایت این جوانب بداند.


منابع :

  1. سايت تبيان- مقالات مربوط به تربيت مذهبی

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/111810