اصول مشترک ادیان توحیدی

در متون اسلامی آیات و روایات اصولی ذکر شده که اسلام و دیگر ادیان الهی در آنها اشتراک دارند که مهمترین آنها به شرح زیراست.

اعتقاد به مبدا

نخستین اصل مشترک که قرآن بر آن تکیه دارد عبارت است از اعتقاد به مبدایی که خالق و مدبر جهان هستی است. خدایی که متجمع جمیع صفات کمال است و از هرگونه شریک و تجسم و تصورات افسانه ای به دور است. تمام افعال او از روی حکمت و بر مبنای افاضه خیر به مخلوقات رهانیدن آنها از نقص و کاستی است. انبیای الهی همگی به این اصل اساسی مردمان را دعوت کرده اند: «و ما ارسلنا من قبلک من رسول الا نوحی الیه انه لااله الاانا فاعبدون؛ و پیش از تو پیامبری نفرستادیم مگر این که به او وحی کردیم که بی گمان معبودی جز من نیست بنابراین مرا بپرستید.» (انبیاء/ 25؛ نحل/ 36) اما متاسفانه در ادیان آسمانی قبل از اسلام رفته رفته این خدای یگانه به دست پیروان و رهبران دینی به صورتهای خرافی و شرک آمیز تصویر شده است.
تصویری که یهودیان و مسیحیان از خدا نشان داده اند عبارتند از:

خدای یهودیان
طبق منابع اسلامی خدایی را که حضرت موسی (ع) معرفی کرد خدایی بود یگانه اما یهودیان گاهی از موسی توقع داشتند که خدا را به چشم ببینند و گاهی هوس بت پرستی و گوساله پرستی کردند. سرانجام هم خدای خود را به صورت خدایی قومی و نژادی معرفی کردند یعنی خدایی که به قوم بنی اسرائیل تعلق دارد و لطف و فیض خود را شامل آنان می گرداند. اما تصویری که تورات موجود از خدا دارد چهره ای است خشن و جبروتی و متکبر که فقط با عدلش رفتار می کند و بزرگتر از آن است که انسان بتواند با او راز و نیاز کند. تورات موجود خدا را تا سرحد انسانی که دارای جسم است، (تورات سفر پیدایش باب 32 آیه 22) دروغ می گوید، (همان مدرک باب 3 از آیه 1 تا 10) پشیمان می شود، ستم می کند، و عصبانی می شود پایین می آورد. (همان مدرک باب 6 آیه 6 سموئیل1 باب 5 آیه 11 سموئیل2 باب 24 آیه 16 سفر تثنیه باب 4 آیه 31 باب 10 آیه 17 باب 18. 21) ولی در عین حال در همین تورات فعلی نیز عبارتهایی یافت می شود که بیانگر توحید ربوبی است از باب نمونه:
احکام عشره تورات که می توان آن را اساس و محور تعالیم و قوانین دیانت یهود به شمار آورد سه حکم واصل نخستین آن مربوط به خداشناسی است:
1. من یهوه خدای تو هستم که تو را از مصر از خانه غلامی بیرون آوردم.
2. تو را خدایان دیگر غیر از من نباشد. هیچ شکلی تراشیده و تمثالی از آنچه در آسمانها و زمین و زیرزمین است مساز و عبادت مکن.
3. نام یهوه خدای خود را به باطل مبر. (همان مدرک سفر خروج باب 2 سفر تثنیه باب 7. 5 سفر لاویان باب /01/26) و در جاهای دیگر نیز بر این مساله تاکید شده است از جمله: در سفر تثنیه آمده است: از بت پرستی و عبادت سایر خدایان صرف نظر کنید. و در سفر لاویان آمده است: مجسمه ای شبیه حیوانات برای پرستش نسازند و ماه و ستارگان را سجده ننمایند.

خدای مسیحیان

خدایی که عیسی معرفی کرد به گواهی قرآن همان خدای واحد واحد خالق مدبر عالم و... بود اما سرانجام تصویری که مسیحیان از خدا کردند چنانکه از عهد جدید به دست می آید خلاف آن بود. در انجیل مرقس عیسی فرزند انسان موجودی مافوق بشر است که خداوند او را به فرزندی برگزیده است. در این انجیل بحثی از تجسم خدا در پیکر عیسی و یا ازلی بودن عیسی نیست. در انجیل های متی و لوقا کم کم زمینه برای تجسم ربوبیت در پیکر عیسی آماده می شود و سخن از حوادث فوق طبیعی هنگام کودکی عیسی و نزول عیسی از آسمان است. اما در انجیل یوحنا از طبیعت الوهی عیسی بحث می کند که در ابتداء کلمه بود و کلمه نزد خدا بود کلمه جسم گردید و در میان ما ساکن شد... و از خدا تولد یافت!
البته در طول تاریخ مسیحیت افرادی منکر خدایی عیسی بوده اند به عنوان نمونه: نطوریوس اسقف قسطنطنیه از کسانی بوده که منکر خدایی عیسی شده و پیروانی نیز داشته است. انجیل برنابا نیز منکر خدایی عیسی است و او را یک انسان معرفی می کند. در اناجیل فعلی نیز در موارد زیادی از یکتاپرستی و خدای واحد از زبان عیسی (ع) سخن به میان آمده است. کاتبان (روحانی نمایان یهودی) که از سرسخت ترین دشمنان عیسی بودند برای آزمایش او سوالاتی را مطرح می کردند. در یکی از این سوالات به نقل از انجیل مرقس این چنین آمده است:
و یکی از کاتبان چون مباحثه ایشان را شنید دید که ایشان را جواب نیکو داد پیش آمده ازاو پرسید که: «اول همه احکام کدامست؟» عیسی او را جواب داد که: «اول همه احکام این است که: بشنو ای اسرائیل خداوند خدای ما واحد است و خداوند خدای خود را به تمامی دل و تمامی جان و تمامی خاطر و تمامی قوت خود محبت نما که اول از احکام دین است.» همین مضمون را انجیل متی آورده است ولکن سوال کننده را فریسیان و فقیه ذکر کرده و در خاتمه آن را ریشه اصلی تورات و صحف انبیاء می شمارد. در جای دیگر وقتی ابلیس حضرت عیسی (ع) را به بالای کوهی بلند برده و همه ممالک جهان را به وی نشان می دهد و می گوید «اگر مرا سجده کنی همه را به تو می بخشم.» عیسی (ع) در جواب می گوید: «ای شیطان مکتوب است که خدای خویش را پرستش کن و غیر او را عبادت منما.» همین مضمون در انجیل متی باب چهارم نیز آمده است. در انجیل متی باب ششم چنین می خوانیم: «هیچ کس دو آقا را خدمت نمی تواند کرد زیرا از یکی نفرت دارد و به دیگری محبت و یا به یکی می چسبد و دیگری را حقیر می شمارد. محال است که خدا و ممونا را خدمت کنید.» [ممونا] رب النوع پول پرستی است. از دیدگاه عیسی (ع) خداپرستی با پول پرستی در یک تعارض قطعی است. همین مضمون در انجیل لوقا باب شانزدهم آمده است. عیسی (ع) رسالت خویش را از جانب خداوند یکتا می دانست و معجزاتش را نیز با اذن خدا انجام می داد. هنگامی که تعلیمات وی مورد تعجب دشمنان قرار می گیرد می گویند این تعلیمات از کجاست؟ عیسی (ع) همه این تعلیمات را از جانب خدا می شمارد.

عقیده به معاد

از مدارک دینی اسلام بر می آید که تمام ادیان آسمانی در این اصل مشترک بوده اند همه پیامبران مردم را به خدای یگانه و اعتقاد به روز حساب و پاداش فرا می خوانده اند. «ان الله اشتری من المومنین انفسهم واموالهم بان لهم الجنه یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون و یقتلون وعدا علیه حقا فی التوراه و الانجیل و القرآن؛ در حقيقت‏ خدا از مؤمنان جان و مالشان را به [بهاى] اينكه بهشت براى آنان باشد خريده است همان كسانى كه در راه خدا مى ‏جنگند و مى ‏كشند و كشته مى‏ شوند [اين] به عنوان وعده حقى در تورات و انجيل و قرآن بر عهده اوست.» (توبه/ 111؛ اعراف/ 59؛ شعراء/ 135؛ طه/ 14؛ مریم/ 31) در آیه شریفه فوق خداوند اسلام می دارد کسانی که در راه خدا پیکار کنند بهشت برای آنان است و این وعده ای است که در تورات و انجیل و قرآن داده شده است. قرآن در چندین مورداز حضرت موسی (ع) نقل می کند که مردم را به پرستش خدا و ایمان به آخرت دعوت کرده است. درباره یهودیان زمان ظهور پیامبر اسلام (ص) می فرماید: «قالوا لن یدخل الجنه الا من کان هودااو نصاری تلک امانیهم قل فاتوا برهانکم ان کنتم صادقین؛ و گفتند: هیچ کس به بهشت در نیاید مگر کسی که یهودی یا مسیحی گشت. آن تمناهای ایشان است. بگو: اگر راست می گویید برهان خویش ارائه دهید.» (بقره/ 111) و یا می گویند: هیچ گاه پیروان یهود به جهنم نمی روند جز چند روزی. (بقره/ 80) بدین ترتیب معلوم می شود که عقیده به بهشت و جهنم در میان آنان بوده است.

تورات موجود
در پنج صفر تورات به صراحت از عقیده به معاد و بهشت و جهنم سخنی به میان نیامده است تورات موجود ثواب و عقاب حساب و کتاب را مخصوص این جهان دانسته و به بنی اسرائیل وعده داده که در صورت ایمان و اطاعت از دستورات خدا محصولشان پرخیر و برکت و بر دشمنان چیره خواهند شد و در صورت عصیان نعمت و برکت از آنان سلب شده و نکبت و بلا بر آنان نازل خواهد گردید. و حتی تهدیدات و انذاراتی که از موسی (ع) نسبت به دشمنان در تورات فعلی موجود است محدود به همین جهان است. در دیگر آثار یهودیان که برخی از آنها در عهد قدیم نیز موجود است کلمات و اصطلاحاتی دراین زمینه به کار برده شده است مانند: [هاویه] که گاهی آن را به معنای محل اموات و گاهی به معنای محل امن و استراحت و پیروزی و در برخی موارد آن را مکانی برای شریران و خطاکاران تفسیر کرده اند. ولی با توجه به قبل و بعد این موارد مشخص می شود که [هاویه] در این موارد موضعی در عالم بعد نیست بلکه در همین جهان است که مردم را از آن می ترسانند البته بعدا این کلمه را محل عذاب ابدی دانستند. در کتاب امثال سلیمان آمده است: «همانطور که هاویه و جهنم محل گناهکاران است مکانهای رفیع نیز مخصوص عاقلان است.» اما کتابهایی که علمای یهود به عنوان شرح و تفسیر بر تورات نگاشته اند از معاد و بهشت و جهنم به تفصیل سخن گفته اند و بهشت و جهنم را شبیه آنچه مسلمانان بدان معتقدند معرفی کرده اند.

انجیل
در اناجیل موجود و کتابهای دینی مسیحیان مکرر از بهشت و دوزخ و برزخ و وارد شدن در ملکوت خدا حکم به عدالت بین مردگان سخن به میان آمده است. در انجیل متی، لوقا و یوحنا آمده است: «خداوند برای مومنین حیات جودانی مقرر داشته است.» در جای دیگر آمده است: «و مغضوبین و منفورین درگاه او مردمانی هستند که همواره در جهنم غفلت و بی خبری به سر می برند. غذاب و هلاکت مخصوص گناهکاران است.» در موارد مختلف به توصیف جهنم، قیامت و قیام مردم از قبرها پرداخته است.

عقیده به وجود منجی

اندیشه نجات بخشی و عقیده به موعودی که در پایان جهان خواهد آمد و نظام منطبق با قوانین الهی و آسمانی خواهد ساخت به طور کلی در ادیان آسمانی وجود دارد. اما این که ویژگیهای این موعود چیست؟ کی و کجا ظهور خواهد کرد؟ در همه ادیان یکسان نیست. اما همه ادیان معترفند که موعود آخرالزمان از طرف خداوند مامور به ساختن جهانی خالی از اندوه و درد می شود. این نجات بخش به خودی پسندیده تقوا دانش و همه صفات نیکو آراسته و از بدیها و زشتیها مبراست. در همه ادیان نوعی اعجاز یا فوق عادت در مسائل مربوط به موعود آخرالزمان دیده می شود. در عهدین ظهور مجدد عیسی به عنوان موعود جهانی و نجات بخش پایانی و در اسلام حضرت مهدی (ع) موعود جهانی است. عهدین و اسلام برای ظهور موعود وقتی معین نکرده اند بلکه ظهور را ناگهانی دانسته اند و تعیین کنندگان وقت نفرین شده اند. به هرحال علاماتی برای ظهور یاد شده است. به عقیده تمام ادیان آسمانی جامعه ای که پس از ظهور موعود تشکیل می شود مجموعه ای به تمام معنی هماهنگ و زیباست. جهانی که بر بنیاد دین که از رهبری الهی برخوردار است. حکومتی که در آن نادرستی و ناراستی وجود ندارد. جهانی که در آن دانش به اوج خود رسیده و فرهنگ عمومی بدان حد رشد یافته است که نزاعها و کشمکش های ردی وجود ندارد. عدل و قسط بر همه ارکان جامعه حاکم است. فراوانی در همه مظاهر طبیعت به چشم می خورد. آسایش و آرامش بر همه ارکان جامعه حاکم است. قانون مسلط در این جامعه همان قانون خدایی است که در کتابش بر مردم فرستاده است. این جهان بی رنج ادامه می یابد تا بدان جا که به رستاخیز بپیوندد و به سعات ابدی و جاوید منتهی شود.

وحی از منابع معرفت

برخی از مکاتب حس گرا هستند یعنی فقط حس را از منابع معرف می شناسند و بس. برخی در جهت عکس عقل گرا هستند و برای حس و تجربه هیچ ارزشی قائل نیستند. ولی ادیان الهی افزون بر حس و عقل و... وحی را از منابع معرفت دانسته و معتقدند که خداوند پدیده وحی را به کمک عقل انسان فرستاده است و انسان باید همواره با دو چراغ عقل و هدایت وحی راه سعادت را بپیماید و وحی بهترین منبع معرفت است زیرا از علم بی پایان خداوند سرچشمه می گیرد. در حالی که سایر منابع مربوط به انسانهاست و در برابر علم خداوندی محدود و ناچیز است. آیات بسیاری در قرآن کریم به مساله وحی به عنوان یک منبع عظیم معرفت و شناخت اشاره می کنند. این آیات گاهی با عنوان وحی گاهی به عنوان تنزیل و انزال، گاهی با عنوان تبیین آیات الهی، گاهی با عنوان تکلم خداوند با پیامبران و... آمده است.
آیاتی که وحی را از منابع معرف همه ادیان الهی می دانند بسیار است به عنوان نمونه: «و لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط؛ ما رسولان خود را با دلائل روشن فرستادیم و با آنها کتاب و میزان (شناسائی حق از باطل) نازل کردیم تا مردم به عدالت قیام کنند.» (حدید/ 25) منظور از کتاب کتب آسمانی است که جامع معارف الهی احکام و قوانین سیاسی و... بوده است. این کتب از منابع معرفت در نزد ادیان الهی به شمار می آیند. و در جای دیگر می فرماید: «و ما ارسلنا من قبلک الا رجالا نوحی الیهم؛ و ما پیش از تو جز مردانی که به آنها وحی می کردیم نفرستادیم.» (نحل/ 43)

احیاء ارزشهای انسانی و فضائل اخلاقی
تشکیل جامعه ای که معیارهای معنوی و انسانی بر آن حاکم باشد رسیدن به جامعه ای که در آن از ظلم و ستم اثری نباشد فساد و رذائل اخلاقی جای خود را به فضائل داده باشد از خواسته های ادیان آسمانی است. هر یک از پیامبران الهی در زمان خویش مردم را به ارزشهای معنوی و انسانی دعوت کرده و آنان را از ضد ارزشها و رذائل اخلاقی بر حذر می داشته اند. قرآن کریم این حقیقت را از سیره انبیای گذشته این گونه بیان می کند: «لقد ارسلنا ریلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط؛ به راستى [ما] پيامبران خود را با دلايل آشكار روانه كرديم و با آنها كتاب و ترازو را فرود آورديم تا مردم به انصاف برخيزند.» (حدید/ 25) آیه شریفه فوق با صراحت اقامه عدل و قسط را هدف رسالت و بعثت پیامبران الهی معرفی کرده است
در جای دیگر با تفصیل بیشتری برخی از ارزشها و ضد ارزشها را برشمرده است. «بگو: بیایید آنچه را پرودگارتان بر شما حرام کرده است برایتان بخوانم. این که به خدا شرک نورزید. و به پدر و مادر نیکی کنید. و از بیم فقر فرزندان خود را نکشید. ما به شما ایشان روزی می دهیم. و به کارهای زشت چه آشکارا و چه پنهان نزدیک نشوید. و کسی که خدا کشتنش را حرام کرده است نکشید اینهاست آنچه خدا شما را بدان سفارش می کند تا شاید تعقل کنید. به اموال ایتام نزدیک نشوید مگر به نیکوترین وجهی که به صلاح او باشد. و پیمانه و وزن را از روی عدل تمام کنید. ما به کسی جز اندازه توانش تکلیف نمی کنیم. و هرگاه سخن گوئید عادلانه گوئید هر چند درباره خویشاوندان باشد. و به عهد خدا وفا کنید. اینهاست آنچه خدا شما را بدان سفارش می کند باشد که پند گیرید.» (انعام/ 151)
علامه طباطبائی در ذیل آیات فوق می نویسد: «آیات فوق محرماتی را بیان می کند که اختصاص به شریعت خاصی ندارد... انبیای پیشین: نوح، لوط، صالح، ابراهیم، هود، شعیب، موسی، عیسی و دیگر پیامبران نیز مردم را به این دستورات سفارش و توصیه می کرده اند. بنابراین می توان گفت که همه ادیان آسمانی به ارزشهای انسانی و معنوی همچون راستی، درستی، عفت و پاکدامنی، عدالت و قسط، زهد و پارسائی و... دعوت کرده اند. و همگان نیزانسان را از ضدارزشها و رذائل اخلاقی همچون فساد، وابستگی به دنیا، ظلم و ستم و... برحذر داشته اند.»

ظلم ستیزی

پیامبران الهی همواره با مستکبران و ظاغوتیان درگیر بوده اند. قرآن صحنه های گوناگونی را از تقابل و جبهه بندی مستکبران در مقابل انبیاء و مستضعفان در امتهای گذشته و امت اسلام بیان کرده تا روشن شود که روحیه استکباری طبعا و ذاتا با دعوت نجات بخش پیامبران الهی ناسازگار و در تضاد بوده است. تقابل موسی و فرعون و فرعونیان با بنی اسرائیل نمونه واضح و آشکار مواجهه مستکبران با مستضعفان است. قرآن با تعبیرات رسا این حقیقت را بیان کرده است: «قال الملاء من قوم فرعون ان هذا لساحر علیم یریدان یخرجکم من ارضکم؛ مهتران قوم فرعون گفتند: این جادوگری هست دانا که می خواهد شما را از سرزمینتان بیرون کند.» (اعراف/ 109) «ثم بعثنا من بعده مرسی و هارون الی فرعون و ملائه با یاتنا فاستکبروا و کانوا قوما مجرمین؛ پس از آنها موسی و هارون را همراه آیات بر فرعون و مهتران قومش مبعوث کردیم. آنان سرکشی کردند و مردمی تبهکار بودند.» (یونس/ 75؛ هود/ 97- 98)
عیسی (ع) نیز همین مواجهه و مقابله با مستکبران زمان خویش را داشته است: «و اذا قال عیسی ابن مریم یا بنی اسرائیل انی رسول الله الیکم مصدقا لما بین یدی من التوراه و میشرا برسول یاتی من بعدی اسمه احمد فلما جائهم بالبینات قالوا هذا سحر مبین؛ یاد کن هنگامی را که عیسی بن مریم گفت: ای بنی اسرائیل من فرستاده خدا به سوی شمایم که آنچه از تورات پیش از من آمده است تصدیق می کنم و به پیامبری بشارت می دهم که پس از من بیاید و نامش احمد باشد. پس چون وی با معجزات آمد گفتند: این جادویی نمایان است.» (صف/ 6)
اناجیل موجود نیز بارها از ظلم ستیزی عیسی (ع) سخن گفته است به عنوان نمونه: «اگر کسی نزد من آید و پدر و مادر و اولاد و برادران و خواهران حتی جان خود را دشمن ندارد شاگرد من نمی تواند بود. و هر که صلیب خود را برندارد و از عقب من نیاید نمی تواند شاگرد من باشد.» (انجیل لوقا باب 14) و در جای دیگر آمده است: «هر که کیسه دارد آن را بردارد. و همچنین توشه دانها و کسی که شمشیر ندارد جامه خود فروخته آن را بخرد.»
عیسی (ع) مردان شهادت طلب و صلیب به دوش و شمشیر به دست را برای چه می خواهد؟ روشن است با اعلام رسالت خویش ستمگران و طواغیت علیه او شوریدند و او که از جانب خدا مامور بود به ایستادگی در مقابل آنان باید چنان یارانی داشته باشد. و اما مقابله پیامبر گرامی اسلام (ص) با مستکبران و توقعات آنان که پیامبر هم باید همانند آنان ثروتمند باشد و فقراء را از اطراف خود براند و انتقاد آن حضرت از طواغیت و ملاء و مترف بخش وسیعی از قرآن را فرا گرفته که فعلا مجال ذکر آن نیست.

دستورالعملها
تمامی قوانین اجتماعی و سیاسی عبادات و دستورالعملها در ادیان الهی بر پایه توحید و یکتاپرستی عدل و مصلحت فرد و اجتماع استوار است. از این جهت نیز ادیان الهی در اصل شرایع مشترکند. قرآن در این زمینه می فرماید: «شرع لکم من الدین ما وصی به نوحا و الذی اوحینا الیک و ما وصینا به ابراهیم و موسی و عیسی ان اقیموا الدین و لاتنفرقوا فیه؛ آئینی را برای شما تسریع کرد که به نوح توصیه کرده بود و آنچه را بر تو وحی فرستادیم و به ابراهیم و عیسی و موسی سفارش نمودیم که دین را برپا دارید و در آن تفرقه ایجاد نکنید.» (شوری/ 13)
تعبیر: [من الدین] بیانگر این مساله است که اشتراک و هماهنگی ادیان آسمانی تنها در اصول عقائد نیست بلکه مجموعه دین الهی از نظر اساس و ریشه یکی است. هر چند به تناسب حال ملتها و به حسب مقتضیات زمان و مصالح اقوام و ملل در کیفیت عمل و اجراء با هم تفاوت دارند. قرآن در این زمینه می گوید: «و لکل جعلنا منکم شرعه و منهاجا؛ براى هر يك از شما [امتها] شريعت و راه روشنى قرار داده ‏ايم.» (مائده/ 48) «و لکل وجهه هو مولیها؛ براى هر كسى قبله ‏اى است كه وى روى خود را به آن [سوى] مى‏ گرداند.» (بقره/ 148)

اقسام و انواع عبادات
نماز، روزه، جهاد فی سبیل الله، هجرت، شهادت فی سبیل الله، امر به معروف و نهی از منکر، و نیز قوانین سیاسی و اجتماعی و اقسام و انواع معاملات و ازدواج در همه ادیان وجود دارد، اما با کیفیت های گوناگون. برای این مطلب شواهد بسیای از آیات قرآنی و روایات ماثوره از معصومین (ع) داریم.
روزه در همه اقوام پیشین و شرایع قبل ازاسلام بوده است: «کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم؛ روزه بر شما مقرر شده است همان گونه كه بر كسانى كه پيش از شما [بودند] مقرر شده بود.» (بقره/ 183) موسی، و عیسی، و شعیب (ع)از نماز سخن می گویند. (طه/ 14؛ مریم/ 31؛ هود/ 87)
قرآن از قول حضرت عیسی نقل می کند که فرموده است: «و اوصانی بالصلوه و الزکاه مادمت حیا؛ تا زنده ‏ام به نماز و زكات سفارش كرده است.» (مریم/ 31) و در جای دیگر قرآن می گوید: «و اوحیناالیهم فعل الخیرات و اقام الصلوه؛ به تمامی پیامبران انجام کارهای نیک و برپا داشتن نماز را وحی کردیم.» (انبیاء/ 73)


منابع :

  1. مقاله مبانى تفاهم اديان توحيدى- مجله حوزه- شماره 47

  2. عميد زنجانى- حقوق اقليتها- جلد 1 ص 48 و جلد 2 ص 72

  3. محمدجواد باهنر- شهيد باهنر- صفحه 30

  4. سید محمدحسین طباطبايي- تفسير الميزان- جلد 7 صفحه 372

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/111927