ریشه های دروغگویی و راه های درمان آن

ریشه های دروغگویی
دروغ مانند سایر صفات رذیله سرچشمه هاى مختلفى دارد که مهم ترین آنها به شرح زیر است:
1- ضعف ایمان و اعتقاد. خداوند در قرآن کریم می فرماید: «انما یفترى الکذب الذین لا یؤمنون بایات الله و اولئک هم الکاذبون؛ تنها کسانى مطالب دروغ را به خدا مى بندند که ایمان به آیات خدا ندارند و دروغگویان واقعى آنها هستند.» (نحل/ 105) همچنین در روایتى از امام باقر (ع) مى خوانیم: «جانبوا الکذب فان الکذب مجانب الایمان؛ از دروغ کناره گیرى کنید، چرا که دروغ از ایمان جدا است». اما چرا ضعف ایمان موجب دروغ گفتن است؟ براى پاسخ به این سؤال، مناسب است به انگیزه هاى دروغ گفتن توجه کنیم. دروغگو یا براى جلب سود و لذت و یا براى دفع ضرر و خطر دروغ مى گوید. اگر کسى به خداوند ایمان داشته باشد و دیگران را در رساندن سود و زیان مستقل نداند، براى جلب توجه و رضایت دیگران، مرتکب دروغ نمى شود. بنابراین کسى که به انگیزه گریختن از زیانى و یا رسیدن به سودى به دیگرى دروغ مى گوید، گویى آن دیگرى را در رساندن سود و دور کردن زیان مستقل دانسته است و اراده و قدرت او را در کنار اراده و قدرت خداوند قرار داده است. ولى مؤمن به علم و قدرت خداوند و وعده هاى او اعتماد کافى داشته باشد هرگز براى رسیدن به اموال دنیا یا تحصیل جاه و مقام، دروغ نمى گوید و موفقیت خود را در دروغ گویى نمى بیند. از فقر نمى ترسد، از پراکنده شدن مردم و بر باد رفتن نفوذ اجتماعى خود هراس ندارد و مقام و قدرت را از سوى خدا مى داند و براى حفظ آن به دروغ متوسل نمى شود و کارى را که پروردگارش گناه دانسته است مرتکب نمى شود. مؤمن هیچ سودى را به قیمت مخالفت با خدا نمى خواهد و از هیچ زیانى به شیوه اى که خدا نمى پسندد نمى گریزد و رضایت خدا را بر سود و زیان خود مقدم مى دارد. امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: «الایمان ان تؤثر الصدق حیث یضرک على الکذب حیث ینفعک؛ ایمان آن است که راستى زیان آور را بر دروغ سودآور برگزینى.»
2- ضعف شخصیت و عقده حقارت. افرادى که گرفتار این ضعف ها هستند، براى پوشاندن ضعف خود متوسل به دروغ مى شوند. دروغگو خود را در جلب سود و زیان ناتوان مى داند و براى جبران ناتوانى خود دروغ مى گوید. دروغگو توانایی هاى خداداد را براى رسیدن به منافع خود ناکافى مى داند و راه هایى را که خداوند مجاز کرده است براى رسیدن به اهداف خود مناسب نمى شناسد. چنین فردى یا هدفى درست دارد و یا هدفى نادرست؛ اگر هدف او درست باشد، در واقع خود را ناتوان و حقیر مى شناسد؛ زیرا همه اهداف درست را مى توان از راه هاى شرعى به دست آورد. و اگر هدف او نادرست باشد، قدر و منزلت خویش را کمتر از آنچه خدا خواسته است مى داند، که این نیز نوعى حقارت است. در حدیثى از رسول خدا (ص) مى خوانیم: «لایکذب الکاذب الا من مهانة نفسه علیه؛ کسى دروغ نمى گوید مگر به خاطر بى ارزش بودن خودش در نظر خویش». دروغ گو چنین مى پندارد که بى ارزش بودن خود را مى تواند به وسیله سخن دروغ جبران کند! دانا احتیاج به دروغ گویى ندارد، چون داراى دانش است. شایستگان، احتیاج به دروغ گویى ندارند، چون شایستگى دارند. ثروتمند نیازى به دروغ گویى ندارد، چون مال و منال دارد. دارندگان فضیلت، دارندگان قدرت، احتیاجى به دروغ گفتن ندارند، چون فضیلت دارند، قدرت دارند. عطر خودش مى بوید، نیازى به ستودن عطار نیست، وقتى به ستودن عطار، نیازمند مى باشد که فاقد بوى خوش باشد. دروغ گو، چون فاقد دانش است مى خواهد نقص خود را به وسیله ادعاى دروغ جبران کند، چون فاقد شایستگى است به دروغ مى خواهد خود را شایسته بنمایاند، چون فاقد ثروت است، چون فاقد فضیلت است، چون فاقد قدرت است، مى خواهد این خلأ خود را به وسیله دروغ پر کند. لاف زدن، نشانه دست خالى بودن است. اگر دیده اید که قدرتمندان، گردن کلفتان، زمامداران، دروغ مى گویند، دروغ آن ها از آن جهتى است که فاقدند و چیزى در دست ندارند.
اى برادر گرت خطایى رفت متمسک مشو به عذر دروغ
کان دروغت بود خطاى دگر که برد بار دیگر از تو فروغ
کسى که گناهى نکرده، نیازى به دروغ ندارد، ولى گناه کار مى خواهد سیاه رویى گناه را به وسیله دروغ از خویش بشوید و خود را بى گناه و پاکباز معرفى کند!
3- بسیار مى شود که حسد و بخل و تکبر و خودبرتر بینى و عداوت نسبت به افراد سرچشمه دروغ گفتن و تهمت زدن نسبت به آنها مى شود و یا دروغ گفتن درباره خویش به خاطر کبر و غرور و تا این سرچشمه ها گرفته نشود، دروغ هم ادامه خواهد یافت. منافقان نیز براى پوشاندن چهره واقعى خود به دروغ متوسل مى شوند.
4- بیمارى هاى اخلاقى جامعه و انحراف از مسیر حق و آلودگى به انواع گناهان سبب تشویق عده اى به دروغ مى شود، تا آنجا که مى گویند اگر به دروغ متوسل نشویم زندگى کردن در این اجتماع براى ما مشکل است و یا کسب و تجارت ما مى خوابد.
5- علاقه شدید به دنیا و حفظ مقامات آن نیز یکى دیگر از عوامل مهم شیوع دروغ، حتى دروغ بر خدا و پیامبر مى گردد. در نهج البلاغه مى خوانیم که على (ع) فرمود: «و انه سیأتى علیکم من بعدى زمان لیس فیه شىء اخفى من الحق و لا اظهر من الباطل و لا اکثر من الکذب على الله و رسوله؛ بعد از من زمانى براى شما فرا مى رسد که چیزى پنهان تر از حق و آشکارتر از باطل و فراوان تر از دروغ به خدا و پیامبرش نیست».

راه های درمان دروغ گویی
توجه و تأمل در آیات و روایات وارد شده در مورد نکوهش دروغ و دروغ گویی، می تواند تأثیر مهمی در باز داشتن انسانن دروغگو از این صفت ناپسند داشته باشد. همچنین براى ریشه کن کردن این صفت رذیله (دروغ گویى) باید به سراغ ریشه ها رفت، چرا که تا ریشه ها قطع نشود، این نهال شوم همچنان پابرجاست. اگر انگیزه دروغ گویى ضعف ایمان نسبت به توحید افعالى است، باید پایه هاى ایمان را تقویت کرد، خدا را قادر بر همه چیز دانست، رزق و روزى و موفقیت و عزت و آبرو را به دست او بدانیم، تا ضعف هایى که سبب توسل به دروغ مى شود برطرف گردد و اگر انگیزه آن حسد و بخل و کبر و غرور است باید به درمان آنها پرداخت و به یقین اگر این ریشه ها تدریجا قطع شود، چیزى جز صداقت و راستى باقى نخواهد ماند و از سوى دیگر باید روى پیامدهاى سوء زیانبار دروغ که سبب تیره روزى و بدبختى و رسوایى در دنیا و آخرت مى شود اندیشید و به یقین اندیشیدن در این ها به ویژه در روایات پر محتوایى که در این زمینه وارد شده است، تأثیر بازدارنده مهمى دارد. از جمله به یاد داشته باشد که هر دروغگویى از دل ها و نظرها مى افتد و کسى به سخن او اعتنا نمى کند و چه بسیار که دروغ گفتن باعث رسوایى نزد مردم مى شود و خداوند فراموشى را بر او مسلط مى کند، تا آنجا که اگر چیزى بگوید گفته خود را از یاد مى برد و خلاف گفتار خود مى گوید و رسوا مى گردد و سخن امام صادق (ع) به این معنى اشاره دارد که مى فرماید: «از چیزهایى که خداوند بر دروغگویان گماشته است نسیان است» و اگر اشخاصى که مبتلا به این رذیله اخلاقى هستند از دوستان ناباب و دروغگو و محیط هایى که آنها را به دروغ تشویق مى کند بپرهیزند سریع تر درمان مى شوند، همان گونه که پرهیز از افراد آلوده به بیمارى هاى جسمى و محیط هاى آلوده به میکروب بیمارى ها سبب سرعت بهبود بیمارى خواهد شد.
رهبران جامعه و بزرگ خانواده نیز مى توانند نقش مؤثرى در عادت دادن مردم به راست گویى داشته باشند چرا که وقتى افراد یک جامعه یا اعضاء خانواده چیزى جز صدق و راستى از بزرگترها نبینند به سرعت به صدق و راستى روى مى آورند و به عکس، یک دروغ که از آنان صادر شود زمینه هاى آلودگى جامعه یا خانواده را به این صفت رذیله فراهم مى سازند. ایجاد شخصیت در افراد، یکى دیگر از مؤثرترین طرق درمان دروغ است زیرا یکى از عوامل مهم دروغ گویى احساس حقارت و کمبود شخصیت است و دروغ گو مى خواهد با لاف زدن آن را جبران کند و اگر احساس کند صاحب استعدادها و نیروهایى است که با پرورش آن مى تواند به مقامات عالى در جامعه برسد نیازى به توسل جستن به دروغ براى ایجاد شخصیت کاذب در خود نمى بیند. به ویژه اگر به آنها توجه داده شود که راستگویان و صدیقان در پیشگاه خدا در صف انبیاء و شهیدان هستند و رفیق و همنشین آنان در قیامت خواهند بود به یقین براى ترک دروغ و اقبال به راست گویى تشویق خواهند شد، قرآن کریم مى فرماید: «و من یطع الله و الرسول فاولئک مع الذین انعم الله علیهم من النبیین و الصدیقین و الشهداء و الصالحین و حسن اولئک رفیقا؛ و کسى که خدا و پیامبر را اطاعت کند (در روز رستاخیز) همنشین کسانى خواهد بود که خدا نعمت خود را بر آنان تمام کرده از پیامبران و صدیقان و شهدا و صالحان، و آنها رفیق هاى خوبى هستند» (نساء/ 69)
این نکته نیز قابل توجه است که نفوذ صفت زشت دروغگویى در وجود انسان، مانند سایر صفات زشت از جاهاى ساده و کوچک شروع مى شود و تدریجا انسان را به دروغ هاى خطرناک مى کشاند همان گونه که امام سجاد (ع) فرمود: «اتقوا الکذب فى صغیر و کبیر فى کل جد و هزل فان الرجل اذا کذب فى الصغیر اجترء على الکبیر؛ از دروغ بپرهیز خواه کوچک باشد یا بزرگ، جدى باشد یا شوخى، چرا که انسان هنگامى که در موضوعات کوچک دروغ بگوید جرأت مى کند که دروغ بزرگ هم بگوید».


منابع :

  1. ناصر مکارم شیرازی- اخلاق در قرآن جلد 3- صفحه 216-217 و 234-237

  2. ملا مهدی نراقی- علم ‏اخلاق ‏اسلامى (ترجمه جامع السعادات) جلد 3- صفحه 439-440

  3. سید رضا صدر- دروغ

  4. محمود فتحعلی خانی- آموزه های بنیادین علم اخلاق جلد2- درس 17

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/112386