گواهی دورغ، سوگند دروغ

یکی از بدترین انواع دروغ، شهادت دروغ و قسم دروغ است. خداوند اجتناب از گواهی دروغ را یکی از صفات مومنان می شمارد: «و الذین لا یشهدون الزور و اذا مروا باللغو مروا کراما؛ و کسانى که گواهى دروغ نمی دهند و چون بر بیهوده و ناپسند بگذرند بزرگوارانه مى گذرند» (فرقان/ 72)
واژه «زور» در اصل به معنی انحراف از حق است، و این معنی دارای مصادیق متعددی مانند: باطل، دروغ، موسیقی حرام، ظلم و تعدی می باشد، اما بر اساس روایات، این واژه بیشتر در مورد دروغ، تهمت و مجالس بیهوده و غناء و باطل استعمال شده است. در مورد معنی «شهادت زور» که در آیه بالا از آن نهی شده و ترک آن از ویژگی های بندگان ممتاز خداوند شمرده شده است، مفسران دو معنی ذکر کرده اند که هیچ مانعی ندارد که منظور از آیه فوق، هر دو معنی باشد: 1- آنان گواهی به دروغ نمی دهند، امضای ناحق نمی کنند، امور باطل را تأیید نمی نمایند 2- آنها در مجالس عیاشی و ساز و آواز باطل شرکت نمی کنند، و با حضور خود، مجالس لغو و بیهوده و پدید آورندگان آنان را تأیید نمی نمایند. گواهی دروغ یا امضای ناحق، همان تهمت است که از گناهان کبیره و حق الناس بوده، و در زبان آیات و روایات به عنوان بهتان مطرح است که گناه مضاعف می باشد، زیرا هم دروغ است و هم با گواهی به آن حقی را باطل و باطلی را حق جلوه می دهد و موجب پایمال شدن حقوق دیگران می شود. بزرگی گناه بهتان و تهمت که همان گواهی به دروغ است آن چنان در نابودی ایمان اثر دارد که امام صادق (ع) فرمود: «اذا اتهم المؤمن أخاه، انمات الایمان فی قلبه، کما ینمات الملح فی الماء؛ کسی که به برادر دینی اش تهمت بزند، ایمان در قلب او چنان ذوب می شود که نمک در میان آب ذوب می گردد.»
به همین نسبت، مجازات الهی و کیفر اخروی تهمت زننده، بسیار سخت و کمر شکن است، ابی یعفور نقل می کند؛ امام صادق (ع) فرمود: «کسی که به مرد یا زن با ایمانی تهمـت بزنـد و صفتی که در او نیست به او نسبت دهد، خداوند در قیامت او را از میان آبی بسیار متعفن بیرون می آورد.» و معلوم است که چنین کسی در قیامت در پیش روی مردم چهره بسیار پلید و بوی کریه و تنفرآمیزی خواهد داشت.
در حدیث دیگر آمده: رسول اکرم (ص) فرمود: «من بهت مؤمنا أو مؤمنة او قال فیه ما لیس فیه، اقامه الله یوم القیامة علی تل من نار حتی یخرج مما قال فیه؛ کسی که به مرد یا زن با ایمانی تهمت بزند، یا چیزی به آنها نسبت دهد که در آنها نیست، خداوند او را در قیامت بر روی تلی از آتش، متوقف می کند، تا از بند آن تهمت (با راضی شدن متهم) آزاد گردد». روزی پیامبر (ص) جان کندن سخت کافران را هنگام مرگ، برای حضرت علی (ع) بیان می کرد و می فرمود: «عزرائیل سیخی آتشین نزد کافر بیاورد، و به وسیله آن روح کافر را از کالبدش خارج سازدو در این هنگام جهنم صیحه می کشد.» حضرت علی (ع) پرسید: آیا از امت تو کسی هست که این گونه به سختی قبض روح گردد؟ پیامبر (ص) در پاسخ فرمود: «نعم، حاکم جائر، و آکل مال الیتیم ظلما و شاهد زور؛ آری (سه کس این گونه قبض روح می شوند) حاکم ستمگر و خورنده مال یتیم از روی ظلم و کسی که گواهی دروغ بدهد.»
باید توجه داشت که گواهی به دروغ، دارای انواع گوناگونی است مانند: تهمت های سیاسی، تهمت های ناموسی، تهمت های مالی و اقتصادی و... در میان این تهمت ها و گواهی های دروغین، تهمت های سیاسی و ترور شخصیت، گناه نابخشودنی و بسیار بزرگی است، زیرا دارای بازتاب ویرانگر و شومی است، موجب آسیب رسانی به موقعیت اشخاص محترم شده و پیامدهای شومی را برای اشخاص و جامعه خواهد داشت، این گونه تهمت ها در بعضی از موارد مانند ایام انتخابات رواج بیشتری می یابد، کمترین مکافات آن این است که تهمت زننده، باید کاری کند که ذهن همه کسانی را که آن تهمت را شنیده اند، پاک کند و آشکارا اعلام کند که من دروغ گفته ام و آن کس منزه از این نسبت های ناروا است.
هم چنین تهمت ناموسی دارای گناه شدیدتر و مجازات سنگین تر است، به طوری که علاوه بر مجازات سخت اخروی در دنیا نیز دارای کیفر سخت است. چنان که در قرآن کریم می خوانیم: «و الذین یرمون المحصنات ثم لم یأتوا باربعة شهداء فاجلدوهم ثمانین جلدة و لا تقبلوا لهم شهادة ابدا و اولئک هم الفاسقون؛ و کسانی که به زنان پاکدامن تهمت می زنند، سپس چهار شاهد (در نزد قاضی) برای مدعای خود نمی آورند، آنها را هشتاد تازیانه بزنید و گواهیشان را هرگز نپذیرید و آنها همان فاسقانند» (نور/ 4)
پیامبر اکرم (ص) نیز فرمودند: «شاهد الزور کعابد الوثن؛ شاهد دروغ مانند بت پرست است.» و ایشان در مورد نکوهش سوگند دروغ فرمودند: «تاجران فاجرند» پرسیدند: یا رسول الله، مگر نه این است که خداوند خرید و فروش را حلال کرده؟ فرمود: «آرى و لیکن سوگند مى خورند و گناهکار مى شوند، و دروغ مى گویند» و همچنین فرمودند: «سه نفرند که در روز قیامت خداوند با آنها سخن نمی گوید و به آنها نمی نگرد (نظر لطف و رحمت خود را از آناه بر می گرداند ) و آنها را پاک نمی کند: کسى که با بخشش خود منت گذارد، و کسى که قسم دروغ می خورد که جنس خود را بیشتر از قیمت واقعى خریده است و کسى که جامه خویش (از روى تکبر) چندان دراز کند که وقتى راه رود به زمین برسد» و فرمودند: «هیچ کس به خدا سوگند نمى خورد که در آن به قدر بال پشه اى (خلاف واقع) داخل کند، مگر آنکه نقطه اى سیاه تا روز قیامت در دلش خواهد بود» و فرمودند: «سه نفرند که خداوند آنان را دشمن می دارد؛ تاجر یا فروشنده اى که بسیار قسم می خورد و فقیر متکبر و بخیل منت گذار».
به داستان زیر در مورد سر انجام سوگند دروغ توجه کنید: شخص دروغ گویى به منصور دوانیقى حاکم مستبد عباسى گزارش داد که امام جعفرصادق (ع) در فکر قیام بر ضد دولت مى باشد و غلامش معلى را به سوى شیعیان فرستاده تا مال و اسلحه جمع کند. منصور خشمگین شده و به امیر مدینه نامه نوشت که امام را به بغداد بفرستد. امام رهسپار عراق شد. هنگامى که نزد منصور رسید، پادشاه عباسى در آغاز به حضرتش احترام نمود، ولى پس از اندى، عتاب آغاز کرد و سخنانى بر خلاف ادب از او سر زد، سپس گفت: شنیده ام که معلى براى تو مال و اسلحه جمع مى کند. امام تکذیب کرده و فرمود: این سخن، افترا و دروغ است. منصور که حال را چنین دید، گزارش دهنده را بخواست. آن مرد از حضور امام شرم نکرد و گفت: هر چه گفته ام واقعیت دارد. امام فرمود: سوگند بخور! آن مرد که آماده سوگند شد، صیغه قسم را چنین اجرا کرد: «والله الذی لا اله الا هو الطالب الغالب الحی القیوم». امام فرمود: صبر کن! هر طور که من گفتم، سوگند بخور! سپس فرمود: بگو! از حول و قوه خدا بیرون باشم و در حول و قوه خودم داخل باشم، اگر آن چه گفته ام دروغ باشد. دروغ گو صیغه قسم را همان طور اجرا کرد و همان دم افتاد و مرد.


منابع :

  1. ملا مهدی نراقی- ترجمه جامع السعادات (علم ‏اخلاق ‏اسلامى) جلد 3- صفحه 438

  2. سید رضا صدر- دروغ

  3. محمد محمدي اشتهاردي- مقاله «ويژگي‏ هاي عباد الرحمن (9)، پرهيز شديد از گواهي دروغ و شركت در مجالس گناه»

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/112387