امامت در آیه صادقین

آیه صادقین

«یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و کونوا مع الصادقین؛ اى کسانى که ایمان آورده اید تقواى الهى داشته باشید و با صادقین باشید.» (توبه/ 119) آیه شریفه فوق که به آیه "صادقین" معروف است، یکی از ادله نقلی اثبات امامت اهل بیت (ع) است که در این نوشتار به بررسی این آیه و نحوه استدلال شیعه به آن می پردازیم.

استعمال لغوی

در این بخش واژه ای که نیاز به بحث و تحقیق دارد واژه "صدق" و "صادقین" است. در این زمینه نخست کاربردهای لغوی این کلمه را مرور می کنیم، و آنگاه به بیان چند مورد از کاربردهای قرآنی آن می پردازیم. در این مورد سخنان دو تن از لغویون را یاد آور می شویم:
1. ابن منظور در لسان العرب کاربردهای مختلف کلمه "صدق" را این گونه بیان می کند:
«الصدق: نقیض الکذب، راست نقیض دروغ است. رجل صدق: نقیض رجل سوء، مرد خوب نقیض مرد بد است، یعنی صفت صدق و سوء نقیض یکدیگر هستند.»
2. راغب در مفردات القرآن می گوید: «و یعبر عن کل فعل فاضل ظاهرا و باطنا بالصدق، فیضاف الیه ذلک الفعل الذی یوصف به نحو قوله؛ از هر کار پسندیده ای که در ظاهر و باطن خوب و پسندیده باشد به صدق تعبیر می شود و موصوف آن به صدق اضافه می شود.» و مواردی را که در استعمالات قرآنی خواهیم آورد شاهد می آورد.

استعمالات قرآنی واژه صدق

در قرآن کریم آیات متعددی را می یابیم که "صدق" صفت چیزهایی قرار گرفته است که از مقوله سخن و کلام نیستند. به عنوان مثال: «و بشر الذین آمنوا أن لهم قدم صدق عند ربهم؛ و به کسانی که ایمان آورده اند بشارت بده که در درگاه الهی سابقه نیک و راست دارند.» (یونس/ 2) در این آیه "صدق" صفت "قدم" قرار گرفته است.
«و لقد بوأنا بنی اسرائیل مبوأ صدق؛ و به راستى ما بنی اسرائیل را در جایگاه نیکو منزل دادیم.» (یونس/ 93) در این آیه "صدق" صفت "جایگاه" قرار گرفته است.
«و قل رب أدخلنی مدخل صدق و أخرجنی مخرج صدق؛ بگو پروردگارا! مرا (در هرکار) با صدق و نیکی وارد کن و با صدق و نیکی خارج ساز.» (اسراء/ 80) در این آیه "مدخل" و "مخرج" که یا اسم مکان (محل وارد ساختن و خارج ساختن) و یا مصدر (خود را وارد ساختن و خارج ساختن) هستند. در هر حال چیزی از مقوله "سخن" نیست. و مواردی از این قبیل...
با ملاحظه این موارد استعمال از لغت و آیات کریمه قرآن روشن می شود که "صدق" مفهوم گسترده ای دارد که قلمرو آن تنها مقوله سخن و کلام و وعده و خبر نیست، بلکه در موارد اندیشه و باور و خوی انسانی و رفتار آدمی و دیگر چیزها نیز قابل اطلاق است و استعمال آن استعمال حقیقی است.

ارتباط آیه با آیات قبل

آیه قبل از این آیه (چنانکه در کتابهای تفسیر و حدیث آمده است) درباره مؤمنانی است که از رفتن به جنگ تبوک همراه پیامبر (ص) تخلف کردند و پس از آن گرفتار ندامت و پشیمانی شدند و توبه کردند؛ و مسلمانان به دستور پیامبر (ص) با آنان قطع رابطه کردند. حتی همسران آنان از سخن گفتن با آنان خودداری می کردند. پس از اینکه آنان از شهر خارج شدند و به تضرع و زاری در پیشگاه خداوند پرداختند و توبه و إنابه را افزایش دادند خداوند متعال توبه آنان را پذیرفت و آنان به آغوش مردم و خانواده های خود بازگشتند.
در آیه بعد هم خداوند می فرماید: اهل مدینه و اطراف آن نباید از پیامبر خدا (ص) تخلف کنند و از آن حضرت رویگردان شوند. آنگاه ارزش سختی ها و تشنگی ها و گرسنگی هایی را که در راه خدا متحمل می شوند یادآور می شود. در این آیه کریمه (آیه مورد بحث) مومنان را مخاطب ساخته و آنان را به تقوا و خودداری (از مخالفت خدا) فرمان داده است، و به آنان امر می کند که با صادقان باشند. اکنون باید دید منظور از "صادقین" در آیه کریمه چه کسانی هستند.

ارتباط این آیه کریمه با امامت امامان معصوم (ع)

در نگرش ابتدایی (چنانکه در تبیین مفهوم صدق یادآوری شد) به نظر می آید منظور از جمله "کونوا مع الصادقین" امر به بودن با راستگویان باشد. اکنون باید توجه داشت که اولا آنچه لازم است راستگویی و پرهیز از دروغگویی است، اما بودن با راستگویان یکی از واجبات شرع نیست؛ در حالی که بودن با صادقین در آیه مورد امر قرار گرفته است و امر برای وجوب است و وقوع جمله "کونوا مع الصادقین" در سیاق "اتقوا الله" که امر به تقوای الهی بوده و بی تردید برای وجوب است، وجوب را بیشتر تاکید می کند.
با توجه به گستره مفهوم صدق (که در انحصار مقوله سخن و کلام نیست و قلمرو آن اندیشه، اخلاق، کردار و رفتار را فرا می گیرد) و با توجه به اینکه بودن با صادقین در آیه کریمه واجب شمرده شده است؛ به این نتیجه می رسیم که منظور از بودن با صادقان همراهی و معیت جسمانی نیست، بلکه همراهی در هر چیزی است که راستی و درستی در آن مطرح است و منظور از صادقین در آیه کسانی است که صدق مطلق را دارا باشند، و صادق مطلق کسی است که از هر جهت راست و درست باشد و در اندیشه و گفتار و کردار و اخلاقش کوچکترین کژی و انحراف وجود نداشته باشد. چنین کسی جز معصوم نخواهد بود و بودن با چنین انسانی به معنای همراهی و همگامی با اندیشه و کردار و اخلاق او و پیروی از وی خواهد بود.
از آنجا که بر عدم عصمت غیر چهارده معصوم میان مسلمانان اجماع وجود دارد، لذا منظور از صادقان، پیامبر (ص) و امامان معصوم (ع) خواهند بود. علامه بهبهانی یکی از علمای شیعه امامیه در کتاب "مصباح الهدایة" در تبیین آیه کریمه چنین می فرماید:
«روایات مستفیض از شیعه و اهل سنت وارد شده است که "صادقین" در آیه کریمه، اهل بیت پیامبر (ص) هستند.» مرحوم بحرانی در کتاب "غایةالمرام" ده حدیث از طرق شیعه و هفت حدیث از طرق اهل سنت آورده است.
دلیل اینکه مقصود از "صادقین" در آیه کریمه چنانکه در احادیث هر دو گروه (شیعه و اهل سنت) آمده امامان معصوم (ع) است، این است که اگر مراد از "صدق" (راستی) هر مرتبه ای از راستی بود و "صادقین" هر کسی را که متصف به صدق در هر مرتبه ای باشد شامل می شد می بایست در آیه کریمه "و کونوا من الصادقین" ذکر می شد و معنای آن این بود که بر هر مسلمانی لازم است از راستگویان باشد و از دروغ اجتناب ورزد.
اینکه "مع الصادقین" ذکر شده است دلالت دارد که منظور از "صدق" مرتبه خاص و ویژه ای است و مقصود از "صادقین" گروهی مخصوص و ممتاز (و معنای بودن با "صادقین" اتباع و پیروی از آنان) است. مرتبه کامل صدق همان عصمت و طهارت است که با وجود آن راستی و درستی در گفتار و کردار به طور کامل تحقق پیدا می کند.
شاهد قطعی بر این مطلب اینکه اگر منظور از "صادقین" غیر از امامان معصوم بود با فرض اینکه در میان امت به نص آیه تطهیر و اتفاق همه مسلمانان معصوم وجود دارد، لازمه اش آن بود که بر تمام انسانها حتی امامان معصوم لازم باشد که از غیر معصوم پیروی کنند، و این عقلا پسندیده نیست. این مرتبه (عصمت و طهارت) جز در خاندان پیامبر (ع) وجود نخواهد داشت.
شاهد دیگر اینکه خداوند تمام مومنان را در اول آیه به تقوا و پرهیز از گناهان امر کرده و آنگاه آنان را به بودن با "صادقین" فرمان داده است و بودن با آنان چیزی جز قرار گرفتن در قید اطاعت آنان و پرهیز از مخالفت با آنان نیست، و امامت چیزی جز واجب بودن طاعت امام بر ماموم نمی باشد. بلکه اگر بخواهیم از امامت تعبیر دقیقی ارائه نماییم بهترین تعبیر این است که بودن با امام و متابعت وی و جدا نشدن از او را مطرح سازیم.

احادیث شیعه و اهل سنت پیرامون این آیه

حاکم حسکانی از علمای بزرگ اهل سنت در تفسیر "شواهدالتنزیل" احادیثی آورده است که "صادقین" در آیه پیامبر (ص) و علی (ع) و یا خاندان گرامی پیامبر (ص) هستند. از آن احادیث یک حدیث را یادآور می شویم: «حدثنا یعقوب بن سفیان البسوی قال: حدثنا ابن قعنب، عن مالک بن أنس، عن نافع، عن عبدالله بن عمر فی قوله تعالی: "اتقوا الله" قال: أمر الله اصحاب محمد (ص) بأجمعهم أن یخافوا الله، ثم قال لهم: "و کونوا مع الصادقین" یعنی محمدا و اهل بیته؛ یعقوب بن سفیان به سوی از ابن قعنب از مالک بن أنس از نافع از عبدالله بن عمر روایت کرده است در قول خدای تعالی: "اتقوا الله" گفت: خداوند تمامی اصحاب پیامبر (ص) را فرمان داد که از خدا بترسید. سپس به آنان گفت: با صادقین یعنی با پیامبر (ص) و اهل بیت گرامی وی باشید.»
همین حدیث را محدث و عالم بزرگ شیعه ابن شهرآشوب از تفسیر یعقوب بن سفیان از مالک بن انس از نافع از ابن عمر روایت کرده است. کلینی محدث بزرگ شیعه در اصول کافی در این زمینه چنین روایت کرده است: «عن ابن اذینه، عن برید بن معاویة العجلی قال: سألت ابا جعفر (ع) عن قول الله عز  وجل: "اتقوا الله و کونوا مع الصادقین" قال: إیانا عنی؛ از ابن اذینه، از برید بن معاویه عجلی روایت شده است که گفت: از امام باقر (ع) درباره قول خدای عز و جل "اتقوا الله و کونوا مع الصادقین" پرسیدم، حضرت فرمود: خداوند فقط ما (اهل بیت پیامبر) را قصد کرده است.»
جوینی محدث بزرگ اهل سنت در حدیثی چنین روایت کرده است: «ثم قال علی (ع): أنشدکم الله أتعلمون أن الله أنزل "یا أیها الذین آمنوا اتقوا الله و کونوا مع الصادقین" فقال سلمان: یا رسول الله، عامة هذا أم خاصة؟ قال: أما المومنون فعامة المومنین أمروا بذلک، و أما الصادقون فخاصة لأخی علی و أوصیائی من بعده إلی یوم القیامة. قالوا: اللهم نعم؛ سپس علی (ع) فرمود: شما را به خدا سوگند می دهم، آیا می دانید هنگامی که آیه "یا أیها الذین آمنوا اتقوا الله و کونوا مع الصادقین" نازل شد، سلمان گفت: یا رسول الله، آیا این آیه دارای عمومیت است؟ همه مومنان را شامل می شود یا ویژه برخی است؟ پیامبر (ص) فرمود: کسانی که این ماموریت را یافتند عامه مومنین بودند، ولی صادقین مخصوص برادرم علی (ع) و اوصیای دیگر من پس از وی تا روز قیامت است. گفتند: بار خدایا، آری.»
البته در برخی کتب حدیثی و تفسیری اهل سنت احادیث دیگری وارد شده است که در آنها "صادقین" به ابوبکر و عمر یا پیامبر (ص) و اصحاب وی تفسیر شده است، که از نظر سند قابل اعتماد نیست. برخی از آنها را یادآور می شویم:
1. ابن عساکر از ضحاک روایت کرده است: «"یا أیها الذین آمنوا اتقوا الله و کونوا مع الصادقین" قال: مع ابی بکر و عمر و اصحابهما؛ که در آیه کریمه "صادقین" را ابوبکر و عمر و اصحاب آنان دانسته است.»
2. طبری حدیث دیگری از سعید بن جبیر روایت کرده است که صادقین ابوبکر و عمر هستند.

پاسخ به این احادیث:
در سند حدیث اول جویبر بن سعید ازدی است که ابن حجر در تهذیب التهذیب از افراد بسیاری از بزرگان علم رجال مانند ابن معین و ابی داود و ابن عدی و نسائی تضعیف وی را نقل کرده است، و طبری همین حدیث را از ضحاک نقل کرده که جویبر نیز در سند آن است.
در سند حدیث دوم اسحاق بن بشر کاهلی است که ذهبی در میزان الإعتدال به روایت ابن ابی شیبه و موسی بن هارون و ابوزرعه و دارقطنی وی را دروغگو و واضع حدیث دانسته است.
ثانیا: از خود آیه و شواهد آن دانستیم که "صادقین" در آیه، "معصومانی" هستند که به بودن با آنان امر شده است. بنابراین شکی نیست که افرادی مانند ابوبکر و عمر و اصحاب آنان که بنا به اجماع شیعه و اهل سنت از عصمت بی بهره اند، نمی توانند مشمول لفظ "صادقین" شوند.


منابع :

  1. رضا کاردان- امامت و عصمت امامان در قرآن- قم- مجمع جهانی اهل بیت(ع) 1385- صفحه 214- 195

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/112677