برخی از ویژگیها و خصوصیات قوم بنی اسرائیل

بنی اسرائیل به روایت قرآن

در قرآن به آداب و اوصاف و اعمال و به طور خلاصه سرگذشت «یهود» یا «بنی اسرائیل» به نسبت بیش از دیگر اقوام و امتها اشاره شده است. به طوری که نوشته اند در قرآن کریم 420 آیه درباره ی حضرت موسی و 480 آیه درباره ی انبیاء بنی اسراییل و برخورد و رفتار این قوم با پیامبران خود آمده است و 157 آیه و به قولی دیگر 153 آیه اشاره مستقیم به یهود دارد. همچنین «نام حضرت موسی بیش از دیگر انبیاء الهی در 166 جای قرآن ذکر شده که در 36 سوره قرآن به گوشه هایی از داستانهای آن حضرت به طور اجمال یا تفصیل اشاره شده است.»
مرحوم علامه طباطبایی درباره ی علت کثرت اشاره به یهود و بنی اسرائیل در قرآن، نوشته است: «بنی اسرائیل از تمام امتها لجوج تر و کینه توزتر بودند و در برابر حق، سرکشی بیشتری داشتند؛ چنانکه کفار عرب که پیغمبر (ص) مبتلا به آنها بود، نیز چنین اوصافی را دارا بودند.»
خصایص و ویژگی های قوم یهود، آنچنان که در قرآن کریم اشاره شده، در ردیف بدترین و زشت ترین رفتار و صفاتی است که ممکن است انسان یا قومی در زندگی دنیایی خویش داشته باشد.
ابراز علاقه و گرایش به بت پرستی، به عنوان ویژگی بارز یهود در قرآن بیان شده است: «و جاوزنا ببنی إسرائیل البحر فأتوا علی قوم یعکفون علی أصنام لهم قالوا یا موسی اجعل لنا إلها کما لهم آلهة قال إنکم قوم تجهلون؛ و بنی اسرائیل را از دریا (سالم) عبور دادیم در مسیر خود به جمعیتی رسیدند که اطراف بتهایشان با تواضع و خضوع گرد آمده بودند (در این هنگام بنی اسرائیل) به موسی گفتند تو، هم برای ما معبودی قرار ده همانگونه که آنها معبودان (و خدایان) دارند! گفت: شما جمعیتی جاهل و نادان هستید.» (اعراف/ 138)

پیمان شکنی

یکی از صفات زشت و اقدامات ناپسند بنی اسرائیل و یهود که با تاریخ پیوند خورده و گویا از لوازم ذاتی آنها گشته است، پیمان شکنی و بی اعتنایی به قراردادها و حتی قسم هایی است که خود انشا کننده آن بوده اند. چه بنی اسرائیل زمان حضرت موسی (ع) و انبیای بعد از او و چه یهودیان زمان پیامبر اکرم (ص) بارها و بارها اقدام به پیمان شکنی کردند که قرآن به مواردی از آنها اشاره کرده است. برخی از پیمان هایی که به وسیله بنی اسرائیل شکسته شد و قرآن به آنها اشاره دارد از این قرارند.
1- پیمانی که در کوه طور بستند و سپس آن را نقض کردند که در سوره بقره آیه 83 تا 85 بیان شده است و مفاد این پیمان بر اساس آیات ذکر شده از این قرار است.
2- بنی اسرائیل با این که با موسی پیمان بسته بودند که او را همراهی و یاری کنند وقتی حضرت موسی از آنها خواست وارد سرزمین مقدس (فلسطین) شده و با طاغوت ها جهاد کنند مخالفت کرده و پیمان خود را شکستند و با گستاخی گفتند تو و خدایت بروید جنگ کنید ما اینجا نشسته ایم!

عصیان و سرپیچی در مقابل پیامبران و دستورات الهی

عصیان و سرپیچی در مقابل پیامبران و دستورات الهی، رفتار بسیار ناپسند و مذمومی است که به اعتقاد مفسرین و دانشمندان معارف دینی مختص قوم یهود است. داستان «گاو بنی اسرائیل» (آیات 67 تا 72 سوره بقره) در قرآن نمونه ی بسیار روشن و آشکاری است که این گفته را تائید می کند. نکته حائز اهمیت و بسیار حیرت انگیز در این آیات، نه فقط قصه گاو بنی اسرائیل و معجزه الهی مبنی بر زنده کردن مقتول و مشخص کردن قاتل یهودی و نیز سرکشی و لجبازی و ناسازگاری بنی اسرائیل در مقابل اوامر الهی، بلکه بیش از همه سخت سری و سنگدلی و قساوت قلبی یهود است که در قرآن با صریح ترین بیان و عبارت در آیه 74 سوره بقره آمده است: «پس [از دیدن این معجزه ی بزرگ نیز] سخت دل شدید که دلهایتان چون سنگ بلکه سخت تر از آن شد. زیرا بسا سنگها می شکافد و آب از آن بیرون می ریزد و بعضی از آنها از ترس خدا فرو می ریزد و خدا از آنچه انجام می دهید غافل نیست.»
تکذیب رسالت انبیاء و حتی کشتن پیغمبران الهی از دیگر افعال و ویژگی های مذموم یهود است که در آیات متعددی به آنها اشاره شده است. خداوند در سوره مائده می فرماید: «لعن الذین کفروا من بنی اسرائیل علی لسان داود و عیسی ابن مریم ذالک بما عصوا و کانوا یعتدون؛ کافران بنی اسرائیل، بر زبان داود و عیسی بن مریم، لعن (و نفرین) شدند این به خاطر آن بود که گناه کردند و تجاوز می نمودند.» (مائده/ 78)
بعضی از مفسران می گویند، از آنجا که بسیاری از اهل کتاب افتخار می کردند که فرزندان داوند، قرآن با این جمله اعلام می کند که داود از کسانی که راه کفر و طغیان پیش گرفتند، متنفر بود و بعض مفسرین می گویند این آیه اشاره دارد به واقعه تاریخی که خشم این دو پیامبر بزرگ را برانگیخت که جمعی از بنی اسرائیل را نفرین کردند. اما داود (ع) در مورد ساکنان شهر ساحلی ایله که به اصحاب سبت معروفند و حضرت عیسی در مورد جمعی از پیروان خود که بعد از نزول مائده آسمانی باز هم راه انکار و مخالفت را پیش گرفتند لعن و نفرین نمودند. بالاخره آیه شریفه نشان می دهد که این دو پیامبر بزرگ الهی آنقدر از عصیانگران قوم خود متنفر بودند که آنها را نفرین نمودند.
خداوند در قرآن می فرماید: «افکلما جاءکم رسول بما لا تهوی انفسکم استکبرتم ففریقا کذبتم و فریقا تقتلون؛ آیا چنین نیست که هر زمان، پیامبری چیزی بر خلاف هوای نفس شما آورد، در برابر او تکبر کردید (و از ایمان آوردن به او خودداری نمودید) پس عده ای را تکذیب کرده و جمعی را به قتل رساندید؟!» (بقره/ 78)
هدف از ارسال رسل و انزال کتب آسمانی هدایت انسان به جایگاه واقعی و مقصدی است که برای آن آفریده شده است و هوی و هوس و گرایشهای مادی و تعلقات دنیوی، نخستین مانع حرکت و استمرار و استقامت در مسیرهدایت و صراط مستقیم است و نسبت به بنی اسرائیل نیز مهم ترین عامل سرپیچی و بلکه مقابله و درگیری آنها با انبیا هوی پرستی آنها است و لذا هرگاه پیامبری حکمی بر خلاف میل و هوای آنها بیان می کرد یا او را ترور شخصیت کرده و تکذیب می کردند یا او را ترور فیزیکی کرده و به قتل می رساندند.

دنیاگرایی و دلبستگی مفرط و شدید به دنیا

دنیاگرایی و دلبستگی مفرط و شدید به دنیا و مطامع دنیوی و عدم اعتقاد و توجه به سرای آخرت و روز قیات، دیگر ویژگی اختصاصی و لاینفک «بنی اسرائیل و یهود» شمرده شده است؛ به طوری که در این زمینه نوشته اند یهود به جهان پس از مرگ معتقد نیست و پاداش و کیفر را منحصر به زندگی دنیا می داند.
بر اساس همین عقیده، یهود ثروت و لذائذ جسمی را هدف اساسی در زندگی خود می داند و برای جمع آوری ثروت می کوشد. البته یهودیان نه تنها موضوع دنیاپرستی و عدم توجه به آخرت را به عنوان اتهام نسبت به خویش قلمداد کرده، بلکه مدعی شده اند که سرای آخرت مختص آنهاست. لذا خداوند متعال در پاسخ به آنها در قرآن کریم فرموده است: «بگو اگر سرای آخرت نزد خدا مخصوص شماست نه سایر مردم، اگر راستگو هستید، پس تقاضای مرگ کنید و هرگز آرزوی مرگ نخواهند کرد، زیرا به خاطر کردار بد، عذاب سختی برای خود مهیا کرده اند و خداوند بر همه ستمکاران آگاه است.» (بقره/ 94- 95)
در قرآن کریم همچنین در این باره آمده است: «و لتجدنهم أحرص الناس علی حیاة و من الذین أشرکوا یود أحدهم لو یعمر ألف سنة و ماهو بمزحزحه من العذاب أن یعمر والله بصیر بما یعملون؛ یهودیان را از همه مردم، حتی مشرکان [که ایمان به قیامت ندارند] حریص تر بر زندگی مادی می یابی، هر یک از آنها دوست دارند هزار سال عمر کنند، در حالی که طول عمر نمی تواند آنان را از عذاب دور سازد و خدا نسبت به آنچه می کنند بیناست.» (بقره/ 96)
علامه طباطبایی در تفسیر این آیه نوشته است: «دلیل روشن بر این مطلب این است که آنها [بنی اسرائیل] را از همه مردم حریص تر بر زندگی دنیا می بینی، با اینکه یگانه حاجب و مانع از توجه به آخرت همین حرص بر دنیا و دلبستگی آن است [...] یعنی آنها را از مشرکین هم حریص تر به دنیا می یابی... آنها هرگز تمنای مرگ نخواهند کرد و سوگند یاد می کنم که آنها را از تمام مردم حریص تر بر این زندگی پست و دور کننده از آن زندگی پاک و پاکیزه ی عالم آخرت می یابی، بلکه می بینی از مشرکین هم که عقیده به قیامت ندارند حریص ترند، به طوری که هر کدام دوست می دارند طولانی ترین عمر را داشته باشند، با اینکه چنین عمری نمی تواند آنها را از عذاب دور سازد، چه اینکه عمر هر چه باشد، بالاخره محدود است و پایان خواهد پذیرفت.»
علامه طباطبایی در ارتباط با دنیاگرایی افراطی یهود، در شرح آیات 211 و 212 سوره بقره آمده است: «می گوید: هان! این قوم بنی اسرائیل در جلو چشم شمایند؛ اینان همان مردمی هستند که خدا به ایشان کتاب و آئین و پیامبری و سلطنت عطا فرموده و از ارزاق خوب و پاکیزه به آن ها روزی داده و بر عالمیان برتری بخشید. از ایشان بپرس که خدا چه آیات روشنی به ایشان داد؟ و در کارشان دقت کن که آغاز از کجا بود و به کجا انجامید؟ کلمات را تحریف کردند و از جای خودش تغییر دادند و در قبال خدا و کتابش اموری را از پیش خود وضع کردند و با اینکه وظایفشان را می دانستند از حدود خودشان تجاوز نمودند، خدا هم به سخت ترین عقوبتها گرفتارشان کرد. جمعیتشان پراکنده شد؛ آقایی شان زوال پذیرفت، خوشبختی و سعادتشان به باد فنا رفت؛ در دنیا به خواری و گدایی افتادند و رسوایی و عذاب آخرتشان بسی بالاتر است. امروز نیز یهودیان، دنیاگرایی و مطامع دنیوی خود را تحت پوشش به اصطلاح دین (آئین یهود) تفسیر، توجیه و تبلیغ می کنند، در حالی که به اعتقاد عالمان و مفسران علوم قرآنی، یهود نه تنها به ماوراءالطبیعه و ماوراء حس و اصول وحی و معاد بی اعتقاد است، بلکه علت اساسی و منشاء ضلالت و انحراف «یهود»، «ماده پرستی» و «حس گرایی» بوده است.»

مخالفت با احکام الهی (عدم تعبد)

خداوند می فرماید: «قالوا یا موسی إنا لن ندخلها أبدا ما داموا فیها فاذهب أنت وربک فقاتلا إنا هیهنا قاعدون؛ (بنی اسرائیل) گفتند ای موسی تا آنها در آنجا هستند ما هرگز وارد نخواهیم شد تو و پروردگارت بروید و (با آنان) بجنگید، ما همین جا نشسته ایم!» (مائده/ 24)
یکی از لغزش های بزرگ بنی اسرائیل و یهود این بود که با وجود بهره مندی از عنایت خدا و علم به دستورات الهی، از فرمان پیامبر خدا نافرمانی می کردند و با انواع بهانه جویی ها و مطرح کردن شبهات واهی، از تسلیم شدن در برابراحکامی که می دانستند بر اساس مصالح و منافع آنها تشریع شده، امتناع می ورزیدند. و یکی از نمونه های چنین تمردی در این آیه بیان شده است: بعد از پیروزی بر فرعون وقتی حضرت موسی به آنها امر کرد که وارد سرزمین مقدس (فلسطین) بشوند، گفتند در آن سرزمین افراد ستمگر و زورگو وجود دارند (و ما از آنها ترسیده) هرگز وارد آن نمی شویم! تو و خدایت بروید با آنها بجنگید وقتی با پیروزی آنها را از آن شهر خارج کردید ما هم وارد شهر می شویم.تعبیر انت و ربک (تو و پروردگارت) نشان دهنده این است که گویا خدای حضرت موسی را پروردگار خود نمی دانستند. موارد دیگر از تمرد بنی اسرائیل و عدم تعبد آنها در جریان تعطیلی روز شنبه و یا تمرد از طالوت و یا داستان بنی اسرائیل و همین طور حکم زنای محصنه دو نفر از اشراف خیبر مشاهده می شود.

اعتقاد به «اصالت ماده و حس»

خداوند در قرآن می فرماید: «و إذ قلتم یا موسی لن نؤمن لک حتی نری الله جهرة فأخذتکم الصاعقة و أنتم تنظرون؛ و (نیز به یاد آورید) هنگامی را که گفتید ای موسی، ما هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد مگر اینکه خدا را آشکارا (با چشم خود) ببینیم. پس صاعقه شما را گرفت در حالی که تماشا می کردید.» (بقره/ 55)
به قرینه آیه 155 سوره اعراف، این درخواست کنندگان همان کسانی بودند که موسی آنها را انتخاب کرده و همراه خود به کوه طور برده بود و وقتی حضرت موسی الواح را به آنها عرضه کرد، گفتند ما نمی پذیریم و ایمان نمی آوریم مگر اینکه خدا را ببینیم! وقتی خواص و همراهان موسی ایمان خود را به دیدن خدا مشروط کنند از عوام جزاین نباید انتظار داشت که در غیاب او به گوساله پرستی روی آورند! منشأ هر دو انحراف روحیه حس گرایی است. و سامری هم از همین اندیشه مادی و گرایش آنها به معبود محسوس استفاده کرد و گوساله ای را به عنوان خدا و معبود به آنها ارائه کرد. یک نمود دیگر حس گرایی بنی اسرائیل این بود که بعد از پیروزی بر فرعون در مسیر خود به قومی برخورد کردند که با خضوع و تواضع اطراف بت های خود را گرفته بودند. بنی اسرائیل با مشاهده آنها همه چیز را فراموش کرده و خطاب به موسی گفتند: «ای موسی تو هم برای ما معبودی قرار ده همان گونه که آنها معبودانی (و خدایانی) دارند!» گرایش به مادیات و دلبستگی به محسوسات سبب می شود که استدلال و منطق و معجزات و آیات الهی تأثیرگذاری نداشته باشند و اندیشه ها و دلهای مهرشده بیدار نگردند. نتیجه غفلت از خدا و آیات آشکار و لجاجت بر موضع غلط، سبب شد که خدا با صاعقه و عذاب آنها را متنبه سازد. البته در حقیقت صاعقه ای که سبب تنبه و بیداری آنها گردد خود نعمت است نه نقمت.
مرحوم علامه طباطبایی درباره این حس بنی اسرائیل نوشته است: «بنی اسرائیل معتقد به اصالت ماده بودند. احکام ماده را در مورد خدا نیز اجرا می کردند و گمان می کردند که خداوند نیز یک موجود مادی است، منتها با این تفاوت که او یک موجود قوی است که بر ماده حکومت می کند، عینا مانند علل مادی که بر معلولات مادی حکومت دارند. چنانچه در داستانهایی که از بنی اسرائیل در قرآن نقل شده دقت کنیم و اسرار اخلاقی آنهارا که در آنها منعکس شده است مورد بررسی قرار دهیم، خواهیم دید که آنها مردمی غرق در مادیات و دلباخته ی لذائذ حسی این زندگی صوری بوده اند، لذا در مقابل حقایق ماوراء حس خضوع نمی کردند و جز در برابر لذات و کمالات مادی تسلیم نمی شدند، امروز هم عینا همان طورند،؛ همین روحیه است که عقل و اراده ی آنها را تحت انقیاد حس و ماده قرار داده، به طوری که جز آنچه این دو اجازه می دهند درک نمی کنند و اراده نمی نمایند. با توجه به آنچه ذکر شد، این نتیجه به دست می آید که: اعتقاد به «اصالت ماده و حس» و تسلیم و انقیاد عقلی، فکری و اخلاقی در برابر این دو و بالعکس عدم اعتقاد به باور قلبی نسبت به حقایق ماوراءالطبیعه و ماوراء حس، «عصاره ی اصول و فروع یهود است»؛ که برخی آن را «سیره و سنت یهودی» نامگذاری کرده اند.»
خداوند می فرماید: «ثم قست قلوبکم من بعد ذلک فهی کالحجارة أو أشد قسوة؛ سپس دلهای شما بعد از این واقعه سخت شد همچون سنگ یا سخت تر!» (بقره/ 74) قرآن مجید بعد از بیان داستان گاو بنی اسرائیل، آن قوم را سنگ دل و قلوب آنها را دارای قساوت معرفی می کند به گونه ای که هیچ گونه انعطاف پذیری ندارند، چرا که با آن همه نشانه ها، معجزات و امدادهای غیبی دلهای آنها نرم نشده و به سوی خدا روی نیاورده بود، بلکه هر چه زمان می گذشت و آیات الهی بیشتر تجلی و ظهور می کرد مخالفت و عناد آنها بیشتر می گشت و کوچک ترین عبرت و تأثیری نمی گرفتند. زمینه ها و عوامل به وجود آورنده سنگ دلی و قساوت قلب که در روایات ما آمده اند فراوان است و قابل توجه اینکه بنی اسرائیل و یهود به همه یا اکثر آنها مبتلا بودند. برخی از این عوامل از این قرارند: کثرت گناه، آرزوها و امیال دست نیافتنی و خیالی، فراموشی مرگ و حوادث بعد از آن، سخنان و رفتار لغو و بیهوده، ترک عبادت و بندگی خدا، تبعیت از سلاطین و طاغوت ها، ثروت اندوزی....

بنی اسرائیل قومی نافرمان

خداوند در آیه های 47 تا 96 از سوره بقره، بر نافرمانیهای متعدد قوم بنی اسرائیل در زمان حضرت موسی (ع) اشاره شده است: «ای فرزندان اسرائیل، از نعمتهایم که بر شما ارزانی داشتم، و [از] اینکه من شما را بر جهانیان برتری دادم، یاد کنید. و بترسید از روزی که هیچ کس چیزی [از عذاب خدا] را از کسی دفع نمی کند؛ و نه از او شفاعتی پذیرفته، و نه به جای وی بدلی گرفته می شود؛ و نه یاری خواهند شد. و [به یاد آرید] آنگاه که شما را از [چنگ] فرعونیان رهانیدیم؛ [آنان] شما را سخت شکنجه می کردند؛ پسران شما را سر می بریدند؛ و زنهایتان را زنده می گذاشتند، و در آن [امر، بلا و] آزمایش بزرگی از جانب پروردگارتان بود.و هنگامی که دریا را برای شما شکافتیم و شما را نجات بخشیدیم؛ و فرعونیان را (در حالی که شما نظاره می کردید) غرق کردیم.و آنگاه که با موسی چهل شب قرار گذاشتیم؛ آنگاه در غیاب وی، شما گوساله را [به پرستش] گرفتید، در حالی که ستمکار بودید. و چون گفتید: ای موسی، تا خدا را آشکارا نبینیم، هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد. پس در حالی که می نگریستید صاعقه شما را فرو گرفت. و چون گفتید: ای موسی! هرگز بر یک [نوع] خوراک تاب نیاوریم، از خدای خود برای ما بخواه تا از آنچه زمین می رویاند، از [قبیل] سبزی و خیار و سیر و عدس و پیاز، برای ما برویاند [موسی] گفت: آیا به جای چیز بهتر، خواهان چیز پست ترید؟ پس به شهر فرود آیید، که آنچه را خواسته اید برای شما [در آنجا مهیا]ست.
و [داغ] خواری و ناداری بر [پیشانی] آنان زده شد، و به خشم خدا گرفتار آمدند؛ چرا که آنان به نشانه های خدا کفر ورزیده بودند، و پیامبران را به ناحق می کشتند؛ این، از آن روی بود که سرکشی نموده، و از حد درگذرانیده بودند. و چون از شما پیمان محکم گرفتیم، و [کوه] طور را بر فراز شما افراشتیم، [و فرمودیم:] آنچه را به شما داده ایم به جد و جهد بگیرید، و آنچه را در آن است به خاطر داشته باشید، باشد که به تقوا گرایید.. سپس شما بعد از آن [پیمان] رویگردان شدید، و اگر فضل خدا و رحمت او بر شما نبود، مسلما از زیانکاران بودید. و هنگامی که موسی به قوم خود گفت: خدا به شما فرمان می دهد که: ماده گاوی را سر ببرید، گفتند: آیا ما را به ریشخند می گیری؟ گفت: پناه می برم به خدا که [مبادا] از جاهلان باشم. گفتند: پروردگارت را برای ما بخوان، تا بر ما روشن سازد که آن چگونه [گاوی] است؟ گفت: وی می فرماید: آن ماده گاوی است نه پیر و نه خردسال، [بلکه ] میانسالی است بین این دو. پس آنچه را [بدان] مأمورید به جای آرید. گفتند: از پروردگارت بخواه، تا بر ما روشن کند که رنگش چگونه است؟ گفت: وی می فرماید: آن ماده گاوی است زرد یکدست و خالص، که رنگش بینندگان را شاد می کند. گفتند: از پروردگارت بخواه، تا بر ما روشن گرداند که آن چگونه [گاوی] باشد؟ زیرا [چگونگی] این ماده گاو بر ما مشتبه شده، و[لی با توضیحات بیشتر تو] ما ان شاء الله حتما هدایت خواهیم شد.» و...
خداوند در سوره مائده می فرماید: «کانوا لا یتناهون عن منکر فعلوه لبئس ما کانوا یفعلون؛ آنها از اعمال زشتی که انجام می دادند، یکدیگر را نهی نمی کردند، چه بد کاری انجام می دادند.» (مائده/ 79) لغت تناهی در اینجا دو معنا دارد:
1) آن قوم یکدیگر را از منکر نهی نمی کردند.
2) به معنای اینکه آن قوم از منکر سرپیچی نمی کردند و کارهای زشت را بدون توجه به منع خداوند مرتکب می شدند.
ابن عباس می گوید: «بنی اسرائیل سه دسته و سه فرقه بودند، فرقه ای در روز شنبه مرتکب معصیت می شدند، و فرقه ای آنها را از این کار نهی می کردند ولی از معاشرت با آن ها خودداری نمی کردند، و فرقه ای آنها را نهی کردند و از آنها جدا شدند که دو فرقه اول ملعون شمرده شدند.»
از این رو پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «امر به معروف و نهی از منکر کنید، دست نادان را بگیرید و او را به راه حق بیاورید وگرنه خداوند دلهای شما را به هم مربوط می سازد و همه شما را لعنت می کند.» از آیه شریفه استفاده می شود که یکی از گناهان بزرگ این است که دیگران را نسبت به معصیت نهی نکنند و یا اینکه خود بدون توجه به نهی الهی گناهی را مرتکب شود و اصطلاحا نسبت به گناه بی خیال شود.


منابع :

  1. ابوعلی فضل بن الحسن الطبرسی- مجمع البیان- جلد ‏7 صفحه 140

  2. سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه المیزان- جلد 16 ص 61، جلد 1 ص 280 ـ 278، 309 ـ 308، جلد 2 ص 152ـ 151

  3. مقاله «پژوهه صهیونیت»- مؤسسه فرهنگی پژوهشی ضیاءاندیشه

  4. ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد 5 صفحه 43

  5. عین الله ارشادی- سیمای الگویی پیامبران در قرآن کریم

  6. عبدالله حاجی صادقی- سیمای یهود در قرآن- پژوهشکده تحقیقات اسلامی سپاه

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/113189