تفاوتها و شباهتهای دین‌ زرتشت‌ با اسلام‌ (موعود زرتشت)

مسئله ظهور منجی در آخرالزمان از آموزه های دینی است که تقریبا در همه ادیان با کیفیت های متفاوت مطرح می شود. بنابر عقیده مشترک همه ادیان، در پایان دوران، فردی از طرف خداوند خواهد آمد تا آنان را از ظلم و فسادی که به آن مبتلا شده اند، آزاد سازد. این موعود، اسامی متفاوتی در ادیان مختلف دارد؛ در اسلام هم نام با پیامبر اکرم (ص) و لقبش مهدی و در دین زرتشت سوشیانت نامیده شده است.

موعود در دین زرتشت

در آئین مزدیسنا طول جهان ۱۲۰۰۰ سال داشته شده که به ۴ دوره ۳ هزار سالی تقسیم گردیده است. پیش از آن که اهورامزدا جهان مادی بیافریند، عالم روحانی را که آن را عالم فروهر گویند، آفرید. یعنی آن چه بایستی هیئت مادی به خود بگیرد. از پیش صورت معنوی یا فروهر آن آفریده شده است واز روی صور عالم فروهر ترکیب جسمانی پذیرفته، به جهان در آمدند. (۳۰۰۰ سال دوام عالم معنوی) در هنگام ۳ هزار سال، جهان مادی، دور از هرگونه کژند و آسیب به سر برد. ولی پس از گذشتن این روزگار اهریمن خروج کرده و آفرینش ناپاک خویش آلوده ساخت و جهان را دچار تیرگی و مرگ و جانوران زیان آور کرده و به تباه کردن مخلوقات ایزدی پرداخت.
این دوره نیز ۳ هزار سال به طول انجامید تا آن که اهورامزدا از برای نجات و رستگاری جهان زردشت را به رسالت و پیامبری خویش برگزید و او را راهنما و رهاننده جهان نادانی گردانید. این دوره ۳ هزار ساله دوره زردشتی و عهد سلطنت روحانی پیغمبر ایران شمرده می شود. در آغاز هر یک از این ۳ هزاره اخیر، یک تن از رهانندگان سه گانه که هر سه آن ها از نطفه خود پیامبر دانسته شده اند، به فاصله یک هزار سال از یکدیگر پدیدار می شوند و قیامت برانگیخته و مردگان برخیزانند و جهان تازه سازند و آفرینش اهورامزدا را به کمال خواهند رساند.
در اعتقادات زرتشتیان و به طور مشخص در متون پهلوی، جهان به نه هزار یا دوازده هزار سال کیهانی تقسیم می شود. در سه هزار سال پایان جهان، چندین منجی از نسل زرتشت ظهور می کنند که پس از آمدن «سوشیانس»، منجی موعود سوم، ظهور خواهد کرد. واژۀ فراشگرد (فروش گرد) و فرشوکرتی از ریشۀ فراشا (frasa) به معنای جان تازه بخشیدن است، و از این روی به روز رستاخیز یا آخرالزمان فراشگرد می گویند که در آن زمان، حیات جدیدی به جهان داده می شود. طبق اعتقادات زرتشتیان درباره آفرینش جهان، پس از این که اهوارمزدا موجودات دنیوی را آفریده، اهریمن (خدای شر) نیز دست به خلقت مشابه زده و در کنار هر یک از مخلوقات اهورامزدا که سراسر نیکی بوده اند، آفریده ای سراسر بدی را همراه می کند.
از این روست که جهان دچار آمیزشی میان خوب و بد شده است. به هنگام فرشوکرتی (آخرالزمان) سوشیانت، یا همان منجی موعود، شرایط را برای شکست کامل اهریمن و نابودی او فراهم می کند. دنیا مرحله «جدایش» را تجربه می کند و دست اهریمن بار دیگر از این جهان کوتاه می شود. بنابر متون پهلوی، در آن روز و پس از به ثمر نشستن تلاش سوشیانت پیکرهای بی جان زنده می گردند و جهان نو می شود؛ بدی از بین می رود و نیکی سراسر جهان را فرا می گیرد؛ دیگر اهریمنی وجود ندارد و اهورامزدا بر همه چیز سلطه می یابد و قوانین او بر جهان حکم فرما می شود. این حالت در طبیعت نیز اثر می گذارد. دیگر مردم از قحطی و فقر نمی هراسند، زیرا به مرحله ای از کمال می رسند که خوراکشان معنوی خواهد شد. طبق اعتقادات زرتشت، فرشوکرتی نه تنها پایان خوب این جهان بلکه همان رستاخیز است، زیرا در آن روز جهان با ویژگی های کنونی اش از بین خواهد رفت و جهانی دیگر پدید می آید. در واقع معاد و رستاخیز در عالمی دیگر به پا نخواهد شد، بلکه همین جهان است که با نابودی اهریمن صحنه رستاخیز و بهشت موعود می شود. در آیین زرتشت، جهنم و عذاب برزخ ابدی نیست، به هنگام فرشوکرتی پروردگار، دسته ای از گناهکاران را از دوزخ رهایی می بخشد و آنان که بخشی از نیروهای اهریمنی را در وجود خود دارند با نابودی اهریمن نابود می شوند و جهان، سراسر بهشت خواهد شد. مطابق این اسطوره، آخرالزمان و رستاخیز هر دو یک چیز هستند و رسالت موعود، فراهم کردن زمینه چنین رویدادی است. آغاز این بستر در سه دوره هزار ساله زمانی با آمدن زرتشت فراهم می گردد و پایان آن با ظهور سوشیانت انجام می پذیرد.
بنابراین باور، زرتشت، پیامبر بزرگ ایرانی در آغاز هزاره دهم پا به عرصه گیتی گذاشت و به دینی الهام یافت. در پایان این هزاره منجی اول از نسل زرتشت، ظهور می کند. نام او هوشیدر است. با تولد او خورشید ده روز در وسط آسمان خواهد ماند و او در سی سالگی به مقام دیدار اهورامزدا می رسد. جهان برای مدتی از زشتی پاک خواهد شد، اما دوباره اهریمن چیره می شود. هوشیدر ماه، نام دومین منجی است که در پایان هزارۀ یازدهم از عمر جهان به دنیا می آید، او نیز رسالت خود را انجام می دهد (تا در پایان این دوره با برگشت ضحاک و کمک دیو آشموغ، حاکم ستمگر ایرانی بار دیگر عالم به تباهی کشیده می شود). منجی سوم، سوشیانت مهم ترین منجی موعود آیین زرتشت، در پایان هزاره دوازدهم و آخر عمر جهان ظهور می کند. او نیز از نسل زرتشت است و چهره ای نورانی دارد و برخوردار از فره ایزدی است. او دیو آشموغ را که جلوه دروغ و گمراهی است، از بین می برد و به کمک یارانش مظاهر اهریمن را یک به یک نابود می سازد. دیوان و تمام نیروهای اهریمنی شکست می خورند و به جای اولیه خود برمی گردند و با مجاهدت او تمام مردم و همۀ گیتی به کمال می رسند و رسالت زرتشت را به پایان می رساند. بنابر متون پهلوی زرتشتی، پیوند عمیقی میان سه مفهوم آخرالزمان، رستاخیز و منجی موعود وجود دارد.

موعود در سروده های گاهانى

در سروده هاى گاهانى از ابرمردانى پارسا و دانشمند و اصلاحگر به نام سوشیانت یاد مى شود که یاور آیین راستى اند و جامعه را از پلیدیها و ستم های رهانیده و به راستى و درستى و یکتاپرستى رهنمون مى شوند. «سوشیانت» در لغت، «رهاننده»، «سودرسان» و «بانى خیر» معنا شده است. از این واژه در گاهان به دو صورت جمع و مفرد یاد شده است. مفسران و دین پژوهان گاهان، واژه مفرد را در سه موردى که یادشده غیر مستقیم، اشاره به خود زرتشت مى دانند؛ و نیز واژه چهار مورد در سروده هاى گاهانى به صورت جمع آمده است.
براى نمونه در یسنا آمده است: «کى گشتاسپ هوادار "زرتشت سپیتمان" و "فرشوشتر"، راه راست دینى را بر گزیده اند که اهوره به رهاننده (سوشیانت) فرو فرستاد.» «اى مزدا اهوره!.... آن راه "منش نیک" که به من نمودى، همان راه آموزش رهانندگان (سوشیانتها) است که تنها کردار نیک درپرتو "اشه" مایه شادمانى خواهد شد راهى که نیک آگاهان را بر نهادى. اى مزدا! چنین خواهند بود رهانندگان (سوشیانتهاى) سرزمینها که با "منش نیک" خویشکارى مى ورزند و کردارشان بر پایه اشه و آموزشهاى توست.» با توجه به دو سروده یاد شده از گاهان، مى توان دو برداشت را به شرح زیر داشت:
1. راه زرتشت و راه رهایى دهندگان و نجات دهندگان یکى است و در واقع نجات دهندگان همان آیین کردار و منش نیک در پرتو «اشه» را تبلیغ مى کنند که زرتشت بیان مى داشت.
2. تحقق اندیشه یاد شده دینى، به وسیله نجات دهندگانى است که در آینده خواهند آمد. چنان که در یسناهات 46 مى گوید: «کى سپیده دم آن روز فرا خواهد رسید که با آموزشهایى فزایش بخش خردمندانه رهانندگان، اشه به نگاهدارى جهان بدرخشد؟» عموم دین پژوهان بر این باورند که اعتقاد به نجات دهندگان نهایى، در آیین زرتشت ریشه دارد اما برخى از موبدان آن را رد مى کنند و این تفکر را نتیجه نفوذ اندیشه هاى یهودى در آیین زرتشت مى دانند. چنان که موبد موبدان رستم شهزادى چنین معتقد است.
او اندیشه اعتقاد به نجات دهندگان نهایى در دین زرتشت را ثمره نفوذ تعالیم دینى یهودیان درباره منجى آخرالزمان مى داند و آن را در دین زرتشت بى پایه مى خواند. و مقصود از واژه سوشیانت در گاتها و حتى در اوستا را که به صورت جمع آمده است، رؤساى نخست دین زرتشت مى شمرد که تنها مى بایست در راه گسترش و پیشرفت آیین زرتشتى تلاش و کوشش مى کردند. اما بر خلاف تفسیر و دیدگاه موبد شهزادى، موبد آذر گشسب معتقد است واژه سوشیانتها به افرادى اطلاق مى شود که بدون توجه به نژاد و مذهب و ملیت براى پیشرفت و آسایش همنوعان، ایثار و فداکارى مى کنند. او مى نویسد: «اینکه بخواهیم سوشیانت را منحصر به شخص معینى نموده و تصور کنیم که در آینده و در زمان ویژه اى ظهور خواهد کرد و تنها به ملت زرتشتى کمک خواهد نمود فکرى کاملا اشتباه است. سوشیانت به کسانى اطلاق مى شود که در راه خدمت به همنوعان از جان و مال دریغ نورزد و همواره در راه بهبودى و پیشرفت بشر از هر لحاظ کوشا باشد، و به عبارت دیگر براى خوشبختى و رستگارى دیگران بدون توجه به ملیت، نژاد و مذهب فداکارى نماید.»

موعود در متون غیر گاهانى

آیین زرتشت بر اساس متون غیر گاهانى همانند بسیارى از اندیشه هاى دیگر ادیان، بر این باور است که آینده جهان روشن و همراه با عدل و داد و صلح و صفاست، و این امر به وسیله موعودهایى به نام سوشیانتها تحقق مى یابد البته این دیدگاه، نجات دهندگان را داراى دو ویژگى و خویشکارى مى داند: یکى از جهت تولد و دیگرى از جهت جاودان و نامیرا سازى انسانها و موجودات. بر پایه این نوشته ها، نجات دهندگان از نطفه زرتشت به وجود مى آیند. این نطفه چنان که پیشتر یاد شده، در دریاچه هامون به جاى مانده و 99999 فروشى از آن نگهبانى مى کنند.
نطفه همچنان محفوظ مانده است. درباره چگونگى تولد سوشیانتها گزارش شده که در آخرالزمان دوشیزگان، دختران باکره اى به نامهاى ردت فذرى Eredat - fedhri و شروتت فذرى (Shrutat fedhrt) و ونگهو فذرى Vamghu - fedhri. هر سه از نطفه یا فره زرتشت در دریاچه هامون آبستن مى شوند و در پایان کار جهان هر کدام با فاصله زمانى یک هزاره از دیگرى، فرزند خود را به جهان مى آورند. اسامى این سوشیانتها در بندهاى 128 و 129 فروردین یشت چنین آمده است: فروهر اوخیشت ارته (کسى که قانون مقدس را مى پروراند) و فروهر اوخیشت نمنگه (کسى که فزاینده یا پروراننده نماز و ستایش است) و استوت ارته (کسى که مظهر و پیکر قانون مقدس است) ولى امروزه این سه رهاننده را به ترتیب با نامهاى اوشیدر (هوشیدر) و اوشیدر ماه (هوشیدر ماه) و سومى را سوشیانس مى خوانند. بر پایه گزارش منابع اوستایى، پس از تولد آخرین منجى (سوشیانس)، رستاخیز عالم برپا مى شود و آنچه در جهان داراى جسم و جان است از پرتو او به یک زندگانى فنا ناپذیر مى رسد: جهانى نو بنیان کنند. جهانى همیشه تازه و جوان که پیرى و بیمارى و فساد را در آن راه نباشد و همیشه جاودان باقى ماند، پس از آنکه مردگان رستاخیز کنند و زندگانى بى مرگ شوند و آن سوشیانت به آرمان خویش، جهانى نو بنیان کند.

مادران موعود

بر طبق اوستا مادران موعود عبارتند از:
سروتت فذری، ونگهو فذری، ارت فذری که معنای لفظی این سه دختر چنین است:
سروتت فذری: یعنی کسی که پدرش نامی و مشهور است. وی مادر هوشیدر بامی خواهد بود.
ونگهو فذری: یعنی کسی که از پدر شریف و نیک و ستوده و بزرگ است. او مادر هوشیدر ماه خواهد بود.
ارت فذری: یعنی کسی که مایه آبروی پدر است و یا کسی که پدرش برومند است. او مادر سوشیانت (استوت) خواهدبود. دومین نام این دختر «ویسپ تئوروئیری» به معنای شکست دهنده می باشد. این مادران دارای خصوصیات مشترکی هستند که از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد:
۱) مادران موعود نه پیش از بارگرفتن و نه پی از آن به مردی پیوسته اند. با این که سن وی ۱۵ ساله است، پیش از آن هرگز همبستر نشده است. پس از آن نیز هنگامی که حامله می شود با هیچ کس نزدیکی نکرده است.
۲) در سنین جوانی یعنی ۱۵ سالگی به موعود آبستن شده اند.
۳) مادران سوشیانت ها دوشیزگانی از خاندان وهوروچ بهروز پسر فریان اند که سلسله شان به ایسترو استر (پسر زرتشت) می رسد.

یاران سوشیانس

در مندرجات اوستا، از یاران سوشیانت هم نام برده شده است که آنها در نو نمودن جهان با او همراهی خواهند کرد. بندهش در فصل ۳۰ فقره ۱۷، از ۱۵ مزد و ۱۵ زن که معاونین او در نو نمودن جهان به شمار می روند، سخن گفته است. اسامی برخی از این معاونین در بندهش و سایر کتب ضبط شده است. مانند: کی خسرو، نرسی، طوس، پشوتن، اشاوزد، اغریرث، گرشاسب، نریمان و...
اسامی زنان در جایی ثبت نشده است.

مکان ظهور سوشیانت
خود اوستا مکان ظهور موعودان را معین نموده است. در فرگرد ۱۹ وندیداد آمده: «زرتشت گفت ای اهریمن ناپاک، من مخلوقات آفریده دیو را خواهم برانداخت، من "خن تائیتی پری" را خواهم برانداخت. من عفریت نسا (اشه و مردار) آفریده دیو را خواهم برانداخت تا آن که سوشیانت پیروزمند از "آب کالن اوایه" از طرف مشرق، از طرف مشرق متولد شود.» هووی دختر فرشوشتر وزیر کی گشتاسب پادشاه مشرق زمین بوده است بنابراین بسیار منطقی است که موعودهای آخرالزمان مزدیسنا در مشرق پا به عرصه وجود گذارند. در زامیاد یشت فقره ۶۶ آمده:«فر توانا را می ستائیم که در آینده به آن کسی مختص خواهد شد که از ناحیه کانس اوایه سلطنت خواهد برانگیخت.» «روز هئوتومنت» کلمه ای اوستایی برای رود هیرمند است که در شاهنامه از آن به هیرمند یاد شده است.
هیرمند لفظن به معنی سد و بند است. در آن می ریزد و کوه اوشیدا (شاید همان کوهی باشد که در کتب متاخرین کوه خدا نامیده شده و مسکن پارسایان و پرهیزکاران قرار داده شده است.) در کنار آن واقع است و از آن آب فراوان به دریاچه کانس اوایه می ریزد. نام این دریاچه در پهلوی «کیانسه» یا «کیانسو» آمده است. بندهش در فصل ۱۳ فقره ۱۶ می نویسد: کیانسه در سکستان واقع است. اصلن مخلوقات موذی مانند مارها و وزغ ها در آن دریا نبود و آبش بسیار شیرین بود. بعدها شور شد و دگرباره پس از نو شدن جهان نیز شیرین خواهد شد.
در این باره در کتاب سوشیانت موعود مزدیسنا آمده است: «بی شک کیانسه همان دریاچه ای ست که در سیستان در سرحد ایران و افغانستان واقع است و آن را امروزه دریاچه "هامون" گویند. آب این دریاچه امروزه شور نیست ولی بسیار بدمزه است.» در اسطوره سوشیانت نیز می خوانیم: «سیستان را همین افتخار بس که موعودهای نجات بخش ایران در آینده از آن سرزمین برخواهند خاست و دوشیزگان باکره سیستانی، مادران آینده نجات بخشان ایران خواهند گردید و در یک کلمه "سیستان سرزمین موعود" و انتظار است. به همین سبب هنوز هم دختران سیستانی به امید به دست آوردن نطفه مقدس زردشت از آب دریاچه هامون، در ایام نوروز خود را به زیارتگاه های کوه خدا که امروزه کوه خواجه نامیده می شود رسانده، پس از به جای آوردن مراسم نیایش، در آن تن می شویند تا مگر باشد که در شمار باکرگانی باشند که موعودهای سه گانه ایران خواهند زایید.»


منابع :

  1. سید فضل‌الله میردهقان- مقاله تطبیق دو موعود در اسلام و زرتشت- کمیته علمی همایش بین المللی دکترین مهدویت

  2. علی اصغر مصطفوی- سوشیانت یا سیر اندیشه ایرانیان درباره موعود آخرالزمان- تهران ۱۳۶۱

  3. محمد تقی راشد محصل- نجات بخشی در ادیان

  4. مهدی متوسلیان- سوشیانت ها یا موعودان نجات بخش دین زرتشت- پایان نامه کارشناسی ارشد- دانشگاه تهران- ۱۳۷۵

  5. مهدیه رضوی و فاطمه سیارپور- مقاله سوشیانت موعود زرتشت و مقایسه آن با موعود سایر ادیان بزرگ (یهود- مسیحیت – اسلام)

  6. علی اصغر منجزی- پژوهشی در کیش زرتشت- انتشارات زمزم هدایت سال انتشار- 1384

  7. سیدحسن رحمانی- مقاله موعود پژوهی - موعود زرتشتیان- هفت اقلیم- پیش شماره 2

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/113518