مراسم های مختلف بودائى
مراسم بودائى بر خلاف مراسم پیچیده ودائى؛ بسیار سهل و ساده است. این مراسم به تعلیم خود بودا به یادگار مانده است:
1- تراشیدن سر و صورت که خود نوعى ریاضت و رنج در جهان مادى است.
2- لباس زرد پوشیدن که مبین اضطراب درونى یک بودائى مذهب بشمار مى رود.
3- آرامش و تامل درونى، که هر بودائى در هر روز پس از فراغت از کارهاى روزانه، چند ساعتى در خویش فرو رفته و خود را از جهان مادى بیرون کند.
4- انداختن کشکول بر دوش یا دست؛ بر هر بودائى لازم است که کشکول گدائى بر دوش یا در دست داشته باشد تا اگر روح نخوت و غرور در او طغیان کند، این عمل وى را تسلیم و آرام سازد.
مراسم احترام به بودا
در بودیسم مفهومی به نام احترام به بودا وجود دارد. بوداییان این وظیفه را با رفتن مقابل مجسمه بودا یا درخت بودا یا محلی گنبد مانند در معابد که خاکستر مردگان در آن دفن می شود یا پاگودا انجام می دهند. آنان در مقابل آن مجسمه بودا، حال عبادت و دعا به خود می گیرند. بوداییان دائما هشدار می دهند که عبادت این اشیا مورد نظر نیست. احترام به مجسمه بودا، تنها تلاش برای یادآوری عظمت و آموزه های صاحب مجسمه است. بوداییان با احترام به مجسمه چیزی از او نمی خواهند، فقط به او احترام می گذارند و از او تشکر می کنند که راه حقیقت را کشف کرده و به آنها نشان داده است. به نظر بوداییان در این شیوه، احترام گذاشتن احترام گذارنده است که سود حاصل می کند، افکار و گفتار او با اندیشیدن به بودا پاکیزه می شود و قدرت معنوی برای گام نهادن به راه بودا را پیدا می کند. این کار همانند احترام به بنای یادبود کشتگان جنگ است. به عقیده بوداییان افرادی که در زمینه فکری و روحی به پیشرفت رسیده اند، ممکن است جهت تمرکز دیگر نیازی به مجسمه نداشته باشند، اما این کار برای کسانی که فکر خود را توسعه و رشد نداده اند، ضروری است.
مراسم اهدای گل
در کشورهای طرفدار آیین بودا، بوداییان پیر و جوان و حتی کودک، به مجسمه بودا یا به اماکن مقدس بودایی گل هدیه می کنند یا چراغی در آنجا روشن می نمایند یا عود می سوزانند. کودکان از اینکه گلها را بچینند و دسته دسته کنند تا برای هدیه به بودا آماده شود، لذت می برند. آنها در این برنامه ضمن آشنایی با مفهوم زیبایی، یاد می گیرند بخشنده باشند، تحرک داشته باشند و بالاتر از همه به بودا و گوداما و سانگا احترام بگذارند. آنها بعد از اهدای گل به مجسمه بودا، با ظرف کوچکی چندبار به سر مجسمه آب می ریزند.
ازدواج و نحوه مراسم آن در بودیسم
آنچه به عنوان مراسم ازدواج در سایر ادیان وجود دارد و روحانیان نقش ویژه ای در آن دارند، در بودیسم دیده نمی شود. مانکهای بودایی برخلاف کشیش های مسیحی در مراسم عروسی شرکت نمی کنند و برای متبرک شدن جشن، نیازی به وجود آنها نیست. راهبان بودائی در ازدواج ها مراسم نیایش برپا نمی کنند. ازدواج از نظر بودائیان یک کار تشریفاتی خصوصی است که به امور اجتماعی مربوط است. اما امروزه با دخالت برخی از عناصر و عوامل بودایی به مراسم رنگ و روی مذهبی داده می شود به این صورت که گروهی از دختران یا پسران خردسال پاره ای از آیات مقدس خاص دعا را قرائت می کنند. خود راهبان به خصوص در سرزمین های مهد مکتب قدیم، هرگز در مراسم ازدواج شرکت نمی کنند ولی یکی دو روز پیش یا پس از ازدواج برای صرف غذا به خانه دعوت می شوند. بدین مناسبت یکی از راهبان به موعظه می پردازد که در آن موعظه، همسران را به گذراندن یک زناشویی توأم با خوشبختی و هماهنگی بر طبق تعالیم بودا دعوت می کند. و البته این مراسم بعدها و آن هم تنها در برخی کشورها رواج یافته و ربطی به آیین بودا ندارد.
مراسم ازدواج بوداییان
ازدواج در آیین بودایی ساده است و رسم و رسوم خاصی ندارد. در واقع در بین پیروان بودایی ازدواج یک آیین اجتماعی است. تنها نکته ای که از زبان بودا در مورد ازدواج شنیده شده است همانا لزوم برابری زن و مرد و احترام دو طرفه زوجین در زندگی زنا شویی است. همین یک عبارت کوتاه در دورانی که زن ها در هندوستان از نابرابری و ناملایمت های بسیاری رنج می بردند نکته بسیار برجسته و قابل توجهی ست. مانعی برای ازدواج یک بودایی با پیروان سایر مذاهب وجود ندارد و از آنجایی که رسم خاصی نیز مقرر نشده، این مراسم بسته به کشور و آیین رایج در آن به اشکال مختلف اجرا می شود. در کشور میانمار در مراسم ازدواج، دسته ای از دختران که لباس سنتی سفید بر تن دارند، با هم آیاتی مقدس را به زبان پالی قرائت می کنند که «جایامانگالاگاتا» نام دارد و برترین فضایل بودا را برمی شمارد. گاهی در مراسم ازدواج خطبه سنگالا نیز برای زوج جوان قرائت می شود که بیان وظایف زن و شوهر درباره یکدیگر از دیدگاه بوداست. هیچ روز و ساعتی برای عدم برگزاری مراسم ازدواج یک بودایی وجود ندارد و در واقع آن ها می توانند هر ساعتی و هر روزی در سال ازدواج خود را به ثبت برسانند. بعضی از زوج ها بعد از ثبت رسمی در دفاتر مربوطه به منظور تبرک و عبادت به معبد می روند. زوج ها بعد از اتمام دعا، از کاسه ی آبی که در طول مدت نیایش رو به روی مجسمه بودا قرار داشت کمی می نوشیدند و مابقی را راهبی به گلبرگ های گل آغشته می کرد و بر سر آنها و مهمان هایشان می پاشید. در پایان، عروس و داماد به پند و اندرز های راهب دیگری در باب ازدواج و لزوم مسئولیت پذیری، پاکدامنی و ایمان گوش فرا می دادند و دیگر هیچ.
آداب و مراسم اموات
برای بوداییان تشییع جنازه مانند مراسم ازدواج ساده و آسان است. اگر یک بودایی از دنیا برود، خویشاوندان نزدیک وی تعدادی مانک را به خانه نو گذشته یا به قبرستان دعوت می کنند تا مراسم را اجرا کنند. مانکها ابتدا تعویذات سه گانه و سپس مفاهیم پنج گانه را قرائت می کنند. سپس فرزندان یا خویشاوندان نزدیک متوفا، لباسهای سفید به مانک ها هدیه می کنند که ثواب این کار به در گذشته هدیه می شود. بودایی ها مرده را سه روز نگهداری می کنند.
خاکسپاری یا سوزاندن
در تمدن بودیستی فقط در یک مورد در خصوص تعیین تکلیف برای اجساد مردگان اظهار نظر شده و آن هم خطبه مرگ بودا به نام «ماها پارینی» است. در آن خطبه آمده است که آناندا از بودای در حال مرگ پرسید، تکلیف ما در قبال جسد انسان کامل که همان بودا باشد، چیست؟ بودا جواب داد که او را همانند شاه بزرگ (کاکاواتی راجا) بسوزانند. غیر از این جمله، در متون بودیستی چیزی در خصوص اجساد ذکر نشده است. امروز نیز بوداییان می توانند مردگان را بسوازنند یا به خاک بسپارند. در صورت سوزاندن جسد، بعضی خاکسترهای باقی مانده را در یک ظرف نگهداری می کنند یا در ستونی که به یادبود مرده بنا شده قرار می دهند. محل خاکستر بودا و بعضی از مقدسان به صورت زیارتگاه درآمده است. بوداییان معتقدند مشاهده چنین اماکنی به انسان آرامش و اطمینان می دهد و یاد و خاطره آن بزرگان، او را برای پیمودن راه آنها تشویق می کند. این معنا در خطبه مرگ بودا نیز آمده است.
نثار ثواب به درگذشتگان
بوداییان معتقدند که انسان بعد از مرگ دوباره زنده می شود و این مردن و زنده شدن همیشه ادامه می یابد، مگر آنکه کسی به نیروانا برسد که دیگر از چرخه رنج آور مرگ و زندگی نجات می یابد. آنها معتقدند که زنده ها می توانند با نثار ثواب به مرده شادمانی ببخشند. ثواب در بودیسم «پونا» نام دارد. امروزه هنگام ادای جمله انتقال ثواب به مردگان، آب را از کوزه ای پر به ظرفی دیگر می ریزند تا پر شود، اما این در متون بودایی ریشه ندارد. در کشورهای بودایی صدقه به مانک ها یک وظیفه دینی است. آنان پس از دریافت صدقه برای مردگان دعا می کنند. بوداییان زمان خاصی برای ارسال ثواب به مردگان ندارند، اما به صورت سنتی برنامه منظمی برای آن ایجاد شده است. روزهای سوم، هفتم، آخر ماه سوم و سالگرد مرگ، زمانهایی است که به یاد گذشتگان می افتند. همچنین بوداییان به وجود جن و پری اعتقاد دارند و برای آنها قدرتی محدود قائل اند و معتقدند که آنها می توانند انسانها را در رسیدن به نیروانا کمک کنند. بودایی ها جن و پری را نیز در ثواب کارهای خود شریک می کنند.
علائم و نشانه های بودائى
نیروانا
در سخنان بودا نیروانه بسیار بکار رفته است. نیروانه روح کلام و ایده آل بودا است. نیروانه چون ذات بی مرگى است ارهت مى کوشد تا از آنچه جاوید نیست، آزادى بیابد و به ذات بیمرگى برسد. نیروانه چون ذات بیمرگى، جاوید و خواستنى است؛ نیکبختى است. رهرو به بیمرگى رسیده، به چنان یقینى آراسته است که استوارى آن چون استوارى زمین و پایدارى آن چون پایدارى آستانه در است. او چون دریاچه اى است که از گل و لاى آزاد است؛ بى آلایش و پاک است. او در این حالت آرامش جاوید چهره اى درخشان دارد؛ از این جاویدى جائى است که در آن نه زمینى است، نه آبى، نه فروغى، نه هوائى، نه نامحدودى مکان، نه محدودى دانستگى، نه ادراک، نه ایستادن، نه رفتن، نه ماندن، نه مرگ، بى پایدارى بى پیشرفت و بى پایگاه است؛ این پایان رنج است. مسیر نیروانه؛ بودا مى گوید: همه چیز جهان در آتش است و از آتش مى سوزد. چیزها از چه در آتش اند؟ از آتش شهوت، کینه و فریب. من مى گویم که از زاییده شدن، مرگ، پیرى، اندوه و زارى، رنج و غم و نومیدى است که چیزها در آتش اند. رهروى که راه هشتگانه عالى را پیموده و به فرونشاندن این سه آتش توفیق یافته، سردى و آرامش آن را مى شناسد. رهرو اگر در سیر عوالم درونى خود به نیروانه برسد و زیست او همچنان برقرار باشد، نیروانه او ذات نیروانه با در کار بودن بنیاد خوانده مى شود. مراد از بنیاد همان پنج بخش هستى ساز است و از آنجا که ندانستن و تشنگى (دو علت دوباره زائیده شدن) به آنها مى چسبند، آن را بنیاد خوانده اند. رهرو کامل یا هرهت اگر در مسیر خود به نیروانه دست یابد، و این همزمان با مرگ او باشد، آن را ذات نیروانه با در کار بودن بنیاد مى خوانند که به پرى نیروانه هم معروف است. باید توجه داشت که این دو مقام نیروانه دو نیروانه جداگانه نیستند، بلکه به اعتبار آن که ارهت آنگاه که زیست او برقرار باشد، یا آن که در مرگ به نیروانه رسیده باشد، یکى از این دو نام به نیروانه او داده مى شود. نیروانه، ذات بیمرگى است. سراسر راه هشتگانه عالى و به طور کلى همه ذمه راه میانه وسیله رسیدن به مقصود، یعنى نیروانه است که آغاز آن آزادى و اوج آن ذات بیمرگى است.. در آئین بودا آگاهى مقام برجسته اى دارد. آگاهى یعنى توجه همراه با هوشیارى و کوشش و همت است و بنیاد هر گونه پیشرفتى در زندگى رهروى است... آگاهى نیز بنیاد همه حالت هاى شایسته است و نیرومندترین این حالت ها به شمار مى آید. آخرین سخن بودا به هنگام مرگ این بود که گفت بیدار و هوشیار کوشش کنید.
شهوت و کینه و فریب
(سه آتش یا سه ریشه) شهوت؛ یعنى اندیشه نادرست، ادراک ناپاکى، کشتن، دزدیدن، کامجوئى، دروغ گوئى، بدگوئى، درشتگوئى، یاوه گوئى، حرض، بدخواهى، و نظرهاى نادرست، اینها چیزهائى هستند که یا از شهوت یا از کینه یا از فریب پیدا مى شوند. یعنى دشمنى و خشم، فریب؛ یعنى دانستن درغین، اندیشه نابجا و نادانى است. ایه سه، ریشه هاى کردارهاى ناشایسته اند. مراد از ریشه یا علت آن شرایطى است که بودنشان تعیین کننده ویژگى اخلاقى یک کردار ارادى است. بی مرگى، راه بی مرگى؛ راه، حالت جنبه منفى نیروانه است که به طور مثبت برترین آزادى معنوى است. بی مرگى به ذات جاوید نیروانه اشاره مى کند.
شریفان
مراد از شریفان، همان آریاهاست، مراد از آریائى در متن هاى بودائى، صفت نجیب، عالى و شریف است نه صفت یک نژاد خاص.
ارهت
ارهت؛ یعنى مرد تمام، مرد ارزنده. و یکى از چهارتن شریف. و این چهار تن انسانهاى ایده آل فلسفه بودا مى باشند:
1- به رود رسیده یا سوته پننه.
2- یک بار باز آمده یا سکد آگامى.
3- بى بازگشت یا آناگامى.
4- ارهت یا مرد تمام.
آزادى از بند (یوگا) به معناى یوغ و بند است و در اصطلاح به چهار آلودگى گفته مى شود که همان کام، وجود، نظرهاى نادرست و نادانى است. یوگاکاهما یعنى آزادى از چهار آلودگى
رهرو
در لغت به معناى گدا و درویش است. ولى در اصطلاح بودائى به کسى گفته مى شود که راه هشتگانه عالى را در انجمن رهروان مى پیماید. در زمان بودا، در هند، مرتاضان دوره گرد بسیار بوده اند که همه را به نام پارى باجاکا مى خوانده اند. نام اینان بارها در متن هاى کهن بودایى آورده شده است. و اغلب نیز به نام عمومى تر سمنه براهمنه نامیده شده اند. اینان گاهى گروه وار و در جرگه هاى گوناگون مى زیستند. در یوزگى مى کردند، زندگانى مرتاضانه در پیش مى گرفتند و بى خانمان بودند، ویژگى برجسته شان بینوائى، بى جفت و بى فرزند بودن و ساده زیستن بود. هم اینان بودند که راه را براى انجمن رهروان بودائى باز کردند. رهرو زن، بکونى، و بکشونى خوانده مى شود.