هویت و ماهیت آیین و فرد هندو (آیا هندوئیسم یک دین است؟)

هندو در لغت
واژه «هندو» از واژه سانسکریت «سند» و یا «سندو» (Sindhu) گرفته شده است. «سند» نام رودخانه ای در دیار هند است. ایرانیان در پنج قرن پیش از میلاد، هندوها را به واسطه زندگی در کنار رودخانه سند، «سندو» خواندند که به تدریج، این نام به «هندو» تغییر شکل یافت،تا آنجا که هندوان نیز خود را با این نام می خوانند. البته اهالی هند سرزمین خود را «بهارته» می نامند.

هندو کیست؟
روشن است که محل تولد نمی تواند به تنهایی تعیین کننده دین انسان باشد. اما در واقع تولد در خانواده ای خاص، در این جهت حائز اهمیت است. و این امری است که ظاهرا در همه ادیان یکسان است. در جوامع سنتی، کودکان ضمن رشد، نظام ارزشی خانواده خود را کم و بیش به طور کامل فرا می گیرند، و بدین ترتیب تقریبا خود به خود پیرو دین نیاکان، بزرگترها و همسانان خود می شوند. برای هندوان، هیچ نقطه رسمی برای پیوستن به جمع "مومنان" وجود ندارد. هندوی جوان هیچگاه نیازی ندارد رسما متعهد شود که از هندوئیسم پیروی خواهد کرد. بنابراین برای پیروان عادی این دین، اینکه بگویند "چون هندو به دنیا آمدم" پاسخی است کاملا کافی برای این سوال که "چرا هندو هستید؟". اگر چه برای کسانی که مایلند به هندوئیسم بگروند، یک "مراسم گروش" وجود دارد، ولی باز هم کافی است خود را با شیوه زندگی هندوان منطبق سازید، تا به عنوان هندو به رسمیت شناخته شوید. به همین ترتیب، شخص با اعلام اینکه لامذهب یا "بی دین" است، نمی تواند به هندو بودن خود خاتمه دهد. بعض مردم پوشیدن لباسهای غربی، عدم رعایت دستورات غذایی، غفلت از پرستش خدایان هندو و یا ترک آن را به مثابه نشانه های "درخطر بودن هندوئیسم" تلقی می کنند. اما هیچ یک از این کارها بدان معنی نیست که شخص دیگر هندو نیست. در هند، مادام که انسان پیروی خود را از دین دیگری اعلام نکرده، یعنی مثلا به اسلام، مسیحیت و یا دین دیگری نگرویده است، همچنان در زمره هندوان به حساب می آید. در کشورهای دیگر نیز همین رویه جاری است. از آنجا که نیازی نیست پای بندی به این دین دائما ذکر شود، براساس هندوئیسم، هندو ماندن نسبتا آسان است. برای غیر هندوان، پذیرش شیوه زندگی هندوان بسادگی باعث می شود که شخص به عنوان هندو به رسمیت شناخته شود، بخصوص هنگامی که شخص مورد نظر، مثلا در نتیجه ازدواج، به عنون عضوی از یک گروه خاص پذیرفته و شناخته شده باشد.

آیا هندوئیسم یک دین است؟
هندوئیسم را به چند دلیل نمی توان یک دین خواند:

الف. این آیین یک چارچوب اعتقادی و آیینی مشخصی ندارد
در این آیین، تنوع و تکثر حیرت انگیزی از عقاید و شرایع مشاهده می شود و به لحاظ عقاید و آداب و رسوم، طیف گسترده ای را تشکیل می دهد که گاه اطراف آن طیف، نه تنها هیچ شباهتی به هم ندارند، بلکه اساسا با یکدیگر متناقضند؛ مثلا، هندوها زمانی از نظر رفتاری، اخلاقی محض، و زمانی دیگر از نظر رفتاری، بی مبالات ترین افراد عالم هستند؛ و یا اینکه آدمی در این آیین، می تواند به هیچ خدایی اعتقاد نداشته باشد و یا تعداد زیادی از خدایان را بپذیرد و به عبادت آنها مشغول گردد. در این مذهب، هیچ کس ناگزیر به قبول اندیشه و عقیده واحد و غیرقابل تغییر نیست. دو قاعده یا ضابطه کلی هندویی، تنوع و اثرپذیری این کیش را روشن و نمایان می سازد. این دو ضابطه، یکی «ادهیکر» (Adhikara)، یعنی استعداد و صلاحیت و قوه تشخیص یا قابلیت معنوی است، و دو دیگر «ایشته دوه» (Ista-deva) یا «ایشته دوته» (Ista-devata) یعنی انتخاب معبود یا برگزیدن خدای شخصی. قاعده «ادهیکر» با استعداد معنوی ارتباط دارد و ایجاب می کند که تکلیف مذهبی هر هندویی با استعداد روحی و خواست قلبی او سازگار باشد. هندویی که دلش برای پیکره ای از سنگ یا چوب یا فلز آکنده است از شناخت خدای نادیده واحد بی بهره خواهد بود. مفهوم «ایشته دوه» یعنی انتخاب خدای شخصی این است که در نوشته های هندوان، خدای مطلق به اشکال گوناگون تجسم یافته و هر هندویی اختیار دارد از میان خدایان (هندو و غیر هندو)، یکی را که آرام بخش خاطر و مورد عشق و علاقه و احترامش باشد، برگزیند، خواه خدایی را که برگزیده از خدایان هندو باشد یا خدای قبیله ای یا خانوادگی یا پیکره ویژه ای از سنگ یا چوب یا فلز. دو قاعده مزبور موجب شده است که در میان هندوها، مذاهب و مکاتب فراوانی به وجود آید و در میان هریک از این مذاهب، فرقه های مختلفی پا به عرصه وجود بگذارند. بر این اساس، در این آیین، وجود یک نظام اعتقادی واحد، که مورد پذیرش همگان و یا حتی جمع کثیری از هندوان باشد، متوقع نیست.

ب. در این آیین خبری از بنیانگذار نیست و کسی به عنوان پایه گذار این دین معرفی نشده است
تقریبا هر یک از ادیان جهان با شخصی معین ارتباط دارد که ادعا می شود پایه گذار نخستین یا مؤسس آن بوده و کتاب مقدس مشخصی دارد که متن دینی آن شناخته می شود، اما دین هندوئی هیچ یک از اینها را دارا نیست. بیشتر می توان آن را پدیده ای خودرو به حساب آورد که در دوره های متفاوت تمدن عوامل متعددی به رشد و تکامل آن یاری رسانده اند. همان طور که سر چارلز الیوت در این مورد اشاره می کند: «دین هندو ساخته و پرداخته شخصی معینی نیست و مانند جنگل است تا یک ساختمان». همین طور کی ام سن این نکات را در کتاب هندوئیسم عنوان می کند: «هندوئیسم بیشتر شبیه به درختی است که بتدریج رشد کرده تا به ساختمانی که معماری بزرگ در زمانی خاص آن را بنا کرده باشد. این دین در درون خود نفوذ فرهنگ های بسیاری را به نمایش می گذارد. از این رو بخش اعظم تفکر هندوئی به اندازه خود ملت هند نشان دهنده تنوع است». اسامی گروه زیادی از حکیمان و قدیسان البته با دین هندوئی ارتباط دارد، اما هیچ کدام ادعا نمی کنند که بنیانگذار آنند، بلکه همه آنان (یا هر یک از آنان)، صرفا به شیوه خاص خود به رشد و تکامل آن کمک کرده اند. تنها در برخی اسنادی که بسیاری از آنها در قرن بیستم یافت شده اند، اشاره هایی اجمالی راجع به زمان شروع این آیین دیده می شود که آن هم بسیار مهمل و ناکافی است.

ج: منبع و مرجع منحصر به فرد نبودن متون مذهبی مهم هندوئی
به همین ترتیب، مجموعه عظیمی از آثار مکتوب مقدس مربوط به دین هندوئی وجود دارد که افراد می توانند برای داشتن تصوری از عقاید و اعمال اصلی به آنها مراجعه کنند؛ اما درباره هیچ یک نمی توان ادعا کرد که منبع و مرجع منحصر به فرد است. برخی از متون مذهبی مهم هندوئی عبارتند از: وداها، اوپانیشادها، پوراناها، دارما سوتراها، ودارماشاستراها، رامایانا، مهابهاراتا، بهگودگیتا، اما این فهرست نیز کامل و جامع نیست. از میان آنها، وداها از همه کهنتر و بنابر سنت هندوئی بدون آغاز (آنادی) و بانفوذ ترینند. با این همه، قداست متون دیگر کمتر از آنها نیست.

ج: عدم اصول جزوی ایمانی و یا اعمال مذهبی ثابت
دین هندوئی نه تنها بنیانگذاری مشخص و کتابی معین به منزله متن منحصر به فرد ندارد، بلکه همچنین از هیچ گونه اصول جزوی ایمانی و یا اعمال مذهبی ثابت و دارای تعریف روشن برخوردار نیست. عقاید و اعمال گوناگونی در میان کسانی که خود را هندو می نامند، یافت می شود. مشرک به همان میزان هندوست که یکتاپرست یا وحدت وجودی و یا حتی ملحد و منکر خدا.

د. رنگارنگی باورها و اعمال هندوها در دوران های گوناگون
هندوئیسم حقیقتا مجموعه دینی گسترده، ظاهرا متناقض و ناهمگون است. و براستی مانند جنگلی وسیع است که تشخیص انواع فراوان درخت ها و گیاهان که در آن می رویند بسیار دشوار است. در واقع خلاصه کردن اصول اساسی اعتقادات و اعمال هر دینی کاری است بسیار دشوار، اما در مورد دین هندوئی این امر غیر ممکن می نماید. گوناگونی و پیچیدگی عقاید و اعمال هندوئی را می توان در فلسفه بنیادینی مشاهده کرد که هندوئیسم به آن ایمان دارد و بر آن تأکید می ورزد. تنها یک حقیقت اساسی در بطن هر چیزی وجود دارد که در هر دین با نامی متفاوت به آن اشاره می شود. همه ادیان گوناگون راههای متفاوتی هستند که به هدف واحد و یگانه ای می انجامند. بنابراین به هیچ وجه نیازی به مجموعه ای از اصول خشک و سخت گیرانه وجود ندارد و هر کسی حق دارد راه خود را دنبال کند و به روش خویش به «خدا» تقرب جوید. دین هندوئی هرگز ادعا نمی کند که پیامبری خاص پیامبر واقعی و دینی خاص تنها دین حقیقی است و در عین حال معتقد به تحمیل قوانین سخت برای عبادت و نیایش نیست. در واقع راه عبارت یا نیایش و دعا و یا هر راه دیگری، تنها روش شناخت خدا یا نیل به رستگاری و نجات نیست. راههای گوناگونی وجود دارد که از میان آنها هندوئیسم اغلب از سه راه سخن به میان می آورد راه معرفت (جنانا مارگه)، راه عمل (کارما مارگه) و راه پرستش و عبادت (بهکتی مارگه). هر که بر طبق طبیعی خویش می تواند یکی از این راهها را برگزیند و به نجات و رستگاری دست یابد. بنابراین دین هندوئی در سرشت خود مخالف هر نوع قانون سخت و دشوار است و در رویکرد و شیوه نگرش خود بسیار آزاداندیش و دارای سعه صدر است. رنگارنگی باورها و اعمال هندوها در دوران های گوناگون نیز یکی از عوامل و دلایلی است که این نکته را روشن می کند که این رویکرد یک دین نیست؛ مثلا، هندوها در دوره ای از تاریخ خود، برای راضی کردن خدا یا خدایان، هر کاری انجام می دهند و اعمال و شعایر خاصی را به دقیق ترین وجه ممکن انجام می دهند، و حال آنکه در دوره ای دیگر، مسئله اخلاص عمل و عمل بدون امل، اهمیت می یابد و دیگر حتی راضی کردن خدا یا خدایان برایشان اهمیتی ندارد. یا اینکه در یک زمان، بت و بت پرستی در آیین هندوها وجود ندارد؛ ولی در دورانی دیگر، بت پرستی رواج پیدا می کند و در بت خانه های آنان، بت های فراوانی خودنمایی می کند و پرستش بت نزد آنان در اوج رونق است. بر اساس ادله ای که مطرح گردید، هندوئیسم را نمی توان یک دین، همانند ادیان ابراهیمی به شمار آورد. البته این نکته را نیز باید در نظر داشت که ممکن است در آغاز، این آیین ویژگی های دین بودن را واجد بوده است، ولی به سبب تحریفات به وجود آمده به این صورت درآمده باشد. ولی به نظر می رسد این احتمال دلیل موجه و قانع کننده ای نیافته است.
تعریف «هندوئیسم» خود عرضه گاه مشکل دیگری است. هندوئیسم بیشتر به درختی می ماند که اندک اندک بالیده باشد تا به بنایی که چند معمار بزرگ آن را در زمان معینی بر پا داشته باشند. هندوئیسم همان گونه که خواهیم دید از فرهنگ های بسیاری متأثر شده است، و کالبد اندیشه هندو چون خود ملت هند گوناگونی بسیار دارد. پس شگفت آور نیست که بوکه، نویسنده «دین تطبیقی»، می نویسد: «هند، بخصوص در حد خود نمونه هایی از هرگونه کوششی که به تصور درآید، در حل مشکل تعریف دین پدید می آورد».

چرا اساسا آن را یک آیین با نام هندوئیسم معرفی می نمایند؟
اکنون ممکن است این پرسش در ذهن پدید آید که اگر هندوئیسم با این همه اختلاف در عقاید و آراء مواجه است، پس چرا اساسا آن را یک آیین با نام هندوئیسم معرفی می نمایند؟ چند وجه برای این مطلب ذکر شده است:

1. موقعیت جغرافیایی
این آیین از یک منطقه جغرافیایی مشخصی برخاسته و حد و مرزهای مشخصی دارد. هندوئیسم، از هزاران سال پیش، در شبه قاره هند وجود داشته و اکنون نیز بیش از هشتصد میلیون نفر پیرو آن در هند زندگی می کنند. به دیگر سخن، تمام هندوها در تمام تاریخ، خود را وابسته به این سرزمین و دیار می دانند و تمام آنها با وجود اختلافات عمیقی که با یکدیگر دارند، آنجا را مهد آیین خود می خوانند.

2. قومیت
اقوام آریایی که از سیبری کوچ کرده و به این مناطق آمده بودند، با بومیان منطقه، اجتماع واحدی تشکیل دادند و این آیین را قوام بخشیدند. بر این اساس، می توان گفت: «وحدت قومی» یکی از دلایل یکپارچگی آیین هندو است.

3. میراث فرهنگی مشترک
در وحدت هندوها، میراث فرهنگی مشترک دارای شأن و جایگاه خاصی است؛ به این معنا که این افراد تاریخ چهار هزار ساله و فرهنگ و آثار فرهنگی گسترده ای را متعلق به خود می دانند. معابد، کتب مقدس، آیین ها و شعایر مذهبی گوناگون از جمله این میراث مشترک است. همین پذیرش میراث فرهنگی مشترک یکی از عوامل وحدت آن آیین محسوب شده است.

4. آرمان های مشترک
طهارت، تزکیه نفس، ضبط نفس، آزادی، راستی، و عدم تشتت، آرمان های مشترک میان بیشتر فرقه ها و گروه های هندوست، گرچه گاه استثناهایی نیز برای آن مشاهده می گردد. از این رو، نگرش های اخلاقی موجود و اهداف مورد نظر آنان در این مسیر، به وحدت و هماهنگی این فرقه ها می انجامد. (ادامه دارد...).


منابع :

  1. کدارنات تیواری- دین شناسی تطبیقی- ترجمه مرضیه (لوئیز) شنکایی- انتشارات سمت- صفحه 17-12

  2. سیداکبر حسینی- مجله معرفت- شماره 121- مقاله حقیقت غایی در آیین هندو

  3. ورنر منسکی- اخلاق در شش دین جهان- بخش هندوئیسم- ترجمه محمد حسین وقار- انتشارات اطلاعات- صفحه 48-39

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/113851