تعالیم و آموزه های دینی آیین جین (ماهیت آجیوا)

ادراک هستی متعال یا خداشناسی در دین جاینی
دین جاینی با انکار هستی متعال در عالم آغاز شد. مهاویرا کل اعتقاد شرک آمیز رایج دین هندویی درباره قدرتهای طبیعی و مافوق طبیعی را به عنوان امری کاملا زاید انکار کرد. وی پرستش هرگونه الهه، و یا حتی صحبت کردن درباره آن را، محکوم می کرد: «یک راهب مرد یا زن نباید بگوید «خدای آسمان!»، «خدای طوفان»، «خدایی که بارش باران را آغاز می کند»، «خدایا باران را بباران»، «خدایا زمین را بارور ساز»، «خدایا پادشاه را پیروز گردان». آنها نباید چنین سخن هایی بگویند. بلکه باید با شناخت طبیعت اشیا بگویند: «هوا»، «ابر جمع شده و به زمین آمد»، یا «ابر باریده است» این وظیفه آنهاست». مهاویرای پر عزم، این بهانه را که هر کس به کمک یک دوست در آسمان ها احتیاج دارد خوار می شمرد.
«انسان! تو خودت دوست خود هستی! چرا آروزی دوست دیگری ورای خودداری؟». استدلال جهان شناسی معمول درباره وجود یک «خدای خالق» در متون مقدس جاینی به عنوان نشانه جهالت محض محکوم شده است. «کسانی که بر پایه استدلال خود فکر می کنند دنیا خلق شده است، حقیقت را نمی دانند». لیکن بعدها این طرز تفکر با عکس العمل مواجه شد. خود مهاویرا تا درجه الوهیت ستایش شد و تعداد زیادی ناجی دیگر که جملگی کامل بودند، و خدایان پیروز مورد اعتقاد قرار گرفتند. این همه به رغم انکار هرگونه اعتقاد به خدا توسط بنیانگذار این دین بود».
در دین جاینی راز عجیبی نهفته است. زیرا با وجودی که این دین منکر هرگونه خدای متشخص است، چه به عنوان خالق، پدر و یا دوست، هرگز اجازه نمی دهد آن را به عنوان یک دین ضد الهی معرفی کنند. در حقیقت توهینی مرگبارتر از این برای یک نفر جاینی نیست که وی را کافر یا ناستیکا بخوانند. مهاویرا آیین کارما و یا قانون عمل را که مسئول اجرای مکافات اخلاقی در زندگی آتی است تعلیم می داد. کارما یک قدرت جهان شمول غیر شخصی است که فعال، دانا و غیر قابل گریز است. تصوری که پیروان دین جاینی از هستی متعال دارند کاملا با نظریه دین هندویی درباره این هستی متعال (برهما)، که غیر قابل شناخت، غیر اخلاقی، و صرفا متافیزیکی است فرق دارد. اما اگر واقعا هیچ خدای متشخص و متعالی ای وجود ندارد، موجوداتی وجود دارند که هر چند به زبان فنی خدا نیستند، در میان معتقدین به دین جاینی و به ویژه در سطح عامیانه، جای خدایان را گرفته اند. اینها تیرتانکاراها و یا «راه یافتگان» هستند که جمعا بیست و چهار نفرند و آخرین آنها هم شخص مهاویراست. اینها کسانی هستند که به آزادی نهایی یا موکشا دست یافته اند. اینان قادر نیستند به هیچ کس دیگری کمک کنند، زیرا همان گونه که مهاویرا تعلیم می داد هر کس باید خود با عمل خویش به رستگاری برسد. پیروان دین جاینی در سرتاسر هند معابد بی شماری بنا کرده اند که بعضی از آنها در نوع خود بسیار مجلل است و در آنها جمع شده به پوجا و یا پرستش در مقابل تیرتانکاراها می پردازند. آدمهای تعلیم یافته (اساتید) می گویند درست است که تیرتانکاراها نمی توانند بدانند که پرستندگانشان چه می گویند و قادر به جواب دادن هم نیستند، لیکن در جنین عبادتی ارزش باطنی (دهنی) زیادی وجود دارد. نفس وجود تیرتانکاراها به معنی آن است که انسان می تواند به موکشا برسد. لذا بدین ترتیب افراد در ادامه کوششهای خود ترغیب می شوند. انسان احتمال می دهد که افراد عامی چنین تمایزی را درک نکنند. اینها از تیرتانکاراها همان کمکی را می طلبند که انسانهای معمولی همه جا از خدایان خود طلب می کنند.

جهان شناسی و انسان شناسی در دین جاینی
آیین جینی این مطلب را می آموزد که انسان می تواند با تمرین و ممارستی و غایت سخت و زاهدانه، حدود و ثغور و ممحدودیت های وجود فیزیکی (مادی) خویش را در نوردد و پیروزمندانه به خلود و جاودانگی دست پیدا کند.

تقسیم بنیادین همه موجودات
آیین جینی پایه تعالیم خویش را بر مبنای تقسیم بنیادین همه موجودات به دو طبقه زیر قرار می دهد: «جیوا»، به معنای هر چیز دراک و جاندار و اجیوا، به معنای هر چیز غیرجاندار. هر موجود زنده شامل یک جیوا (که غالبا به صورت «روح» یا «روان» ترجمه می شود، لیکن به عنوان «جوهر ادراک کننده» بهتر شناخته می شود) و یک اجیواست. یعنی یک بعد غیر مدرک و یا مادی که همراه جیوا قرار داده شده است. این همراهی با اجیوا مانع دست یابی و حصول جیوا به سرشت واقعی خویش، که امری جاودانی، دانای همه چیز و در ذات خویش مطلقا کامل است، می شود. تعداد بی شماری از جیواها وجود دارند که هر کدام از آن ها یک هستی ابدی و متمایز است که به هیچ صورتی با بقیه جیواها اتصال و پیوند ندارد. جیواها نه از یک سرمنشأ واحد صادر می شند و نه این که پس از خلاص و رهایی از قید و بند تن ماده، اجیوا به هیچ صورت در هم دیگر ادغام می شوند.

عدم وجود الوهیت متعالی خالق
هیچ «جیوای برین و متعالی» و یا الوهیت متعالی خالقی وجود ندارد، و «جیناها» هم به مثابه خدایان خالق در نظر گرفته نمی شوند. آنان به عنوان موجوداتی الهی (و یا الوهیت های مختلف) تکریم و پرستش می شوند، اما این صرفا به جهت مقام و منزلت رفیع ایشان به عنوان موجوداتی است که به آزادی معنوی و کمال دست یافته اند و نه این که خلقت آغازین آنان چنین بوده است. در هر صورت، جین ها به هیچ وجه ملحد نیستند، و مکررا از خدا صحبت به میان می آورند که البته منظورشان جمع کلی جیناها و سایر جیواهای آزاد شده است. از آن جایی که این ذوات و هستی های آزاد شده و رهایی یافته از یک دیگر جدایی پذیر نیستند، در ادراک دینی جین ها احساسی وجود دارد که در آن همه آن ها به صورت یک هستی واحد، یک جینای واحد، ادغام می شوند.

مصاحبت جیوا با اجیوا از ازل
جینی ها هم چنین معتقدند که هر جیوایی از ازل با یک اجیوا مصاحب شده است. بدین معنا که هیچ گونه هبوط و یا سقوط جیوا به دامن ناپاکی و یا حالت ناخالصی وجود نداشته است. همراهی و مصاحبت جیوا با اجیوا نیز، مثل کاینات، سرآغازی ندارد. اما با وجود این ثابت و تغییر ناپذیر هم نیست. چنین استنباط می شود که همراهی و همگامی این دو حاصل «کارما»ی آدمی است، مفهومی که جینی ها در آن با سنت بزرگ تر هندویی سهیم هستند، اما آن را به شیوه منحصر به فردی درک می کنند. از دید جینی ها، کارما شکل لطیفی از ماده است که به جیوا وصل می شود و ظرفیت های درونی جیوا را تیره و تار می سازد، اما واقعا آن را تغییر نمی دهد. این پوشاندن قوا و ملکات جیوا باعث می شود که جیوا در سلسله نامحدودی از وجودهای مادی (فیزیکی) زایش مجدد پیدا کند. این نیز یکی دیگر از آموزه های اساسی است که آیین جینی در باور به آن با سنت هندویی در کل سهیم است.

زندگی مرتاضانه و زاهدانه تنها راه نجات از ارتباط کارمایی و زایش های مجدد
تنها یک راه وجود دارد که از آن طریق جیوا می تواند از قید و بند این پیوند و ارتباط کارمایی و زایش های مجدد حاصل از آن خلاص شود و آن راه مشتمل بر تبعیت از یک زندگی مرتاضانه و زاهدانه است. هدف از «انضباط مرتاضانه» متوقف ساختن هر گونه مصاحبت و همراهی جیوا با کارما در آینده است و نیز تسریع در زایل ساختن چین کارمایی که تا به حال موجب تیرگی و پوشاندن جیوا شده بوده است. وقتی که جیوا سرانجام از هر گونه تداعی و ارتباط با کارما خلاص شود، در آن حالت است که به اعتقاد جین ها از گردونه زایش مجدد رهایی می یابد و تا بالاترین کرانه عالم وجود «سیدا لوکا» بالا می رود تا در آن جا در کمال درونی خویش، در حالت معرفت همه جانبه و استقلال قائم به ذات و خود سامان، برای ابد سکنا گزیند.

سیستم تحلیل فلسفی انه کانتاوادا
یکی از ابعاد جالب شیوه ملاحظه جیوا و آجیوا از سوی جینی ها سیستم تحلیل فلسفی است که به نام «انه کانتاوادا»، یا آموزش، «عدم یک جانبه بودن» شناخته می شود از سوی فلاسفه جینی به عنوان طریقه ای برای مواجهه با ابعاد چندگانه واقعیت ایجاد شده است. مابعدالطبیعه (متافیزیک) جینی روح را اساسا ثابت و تغییرناپذیر و در عین حال مستعد اصلاحات کیفی گوناگون می داند، و سعی می کند تا تجزیه و تحلیل آنالیزهای متصاد از واقعیت (نظیر این که آیا واقعیت امری ثابت و پابرجا و یا در حال تغییر دایمی است) را نوعی درهم ترکیب کند. از نگاه جینی ها، هر سیستم فلسفی که معتقد باشد واقعیت را می توان در نهایت به یک بعد هستی شناسانه یا انتولوژیک واحد (مثل ثبوت یا بقا و یا تغییر دایمی) تقلیل داد یک «اکانتاوادا» یا «نگاه یک جانبه» است که به سبب این که ابعاد و یا وجوه مختلف هستی را برابر در نظر نمی گیرد محکوم به شکست و اشتباه است. از این رو جین ها روی «عدم یک جانبه نگری» و یا چند بعدی دیدن تاکید می کند.

ماهیت جیوا
این تعالیم محوری، حاوی بعضی عناصر خاص مرتبط با ارزش های بنیادین جینی هستند. اولین موضوع این چنینی خود ماهیت جیواست. جینی ها وجود جیوا را از عملکرد آن به عنوان «داننده» و نیز عامل فعالیت در موجودات زنده استنباط، و استدلال می کنند که فطرت (ماهیت درونی) جیوا باید جامع و کامل باشد؛ زیرا در غیر این صورت، در اصل وجود آن نوعی ناسازگاری وجود خواهد داشت، ولو این که تا ابد (دایم) باکارما همراه شده است. از همین بابت جین ها معتقدند «جیوا» دانا و جاودانه است. همین ظرفیت جامع علوم بودن است که تعالیم و آموزش های آیین جینی را اعتبار و اقتدار می بخشد؛ زیرا فکر می شود تیرتانکاراها هم به خاطر انفصال زاهدانه خویش از کلیه تعلقات مادی (دنیوی) به همین مقام دانای مطلق بودن دست پیدا کرده اند. وقتی هیچ عامل (کارگزار) ماوراء الطبیعی وجود نداشته باشد، طبیعتا هیچ پیام و حیاتی نیز وجود نخواهد داشت. بنابراین، حقانیت تعالیم تیر تانکارا در نهایت امر بدین اعتقاد جینی متکی است که تمام جیواها مستعد دانش کامل می باشد، کار یک تیر تانکارا فقط نشان دادن راه است، و یا این که بر پایه حصول کمال و معرفت خویش، «ایجاد کردن گذرگاهی» برای عبور از اجیوا به اجیوا. دستآوردی اگر بخواهیم درست سخن گفته باشیم کشف ماهیت واقعی جیوای خود آن تیر تانکاراست، نه کشف یک چیز جدید.

ماهیت آجیوا و شیوه عملکرد کارما
یکی دیگر از عناصر عمده تعالیم جینی عبارت از ماهیت آجیوا و شیوه عملکرد «کارما» است تمام موجودات بی جان در طبقه آجیوا قرار می گیرند که از آن جمله به ویژه مکان، زمان و ماده است که این آخری را بر حسب ذرات اتم ها تصور می کنند. توجه به این نکته دارای اهمیت است که وجود واقعی آجیوا از سوی پیروان دین جینی انکار نمی شود. از این رو ماده هم امری واقعی و ابدی است. بنابراین، کارما، به عنوان شکل لطیف و نامحسوسی از ماده، یک توهم و تخیل صرف یا حاصل یک خطای قوه دراکه آدمی نیست. بلکه امری واقعی (حقیقی) است که باید، مثل سایر اجزا و عناصر وجود دنیوی، به شیوه ای فیزیکی (مادی) با آن مواجه شد. بنابراین، فسخ و انحلال ملازمت جیوا با کارما مستلزم پرورش جدایی و گسستگی واقعی و غایی از تمام آن چیزهایی است که «غیر جیوا» (مادون جیوا و یا ماسوای جیوا) هستند و هیچ تمرین و ممارست «روحی» و یا «دماغی» صرف کافی نیست. فیلسوف دیگامبارایی، «کونداکوندا» چنین تعلیم می داد که پیوند و ارتباط کارمایی یک توهم ذهنی است و نه یک حقیقت (واقعیت) فیزیکی و لذا تحقق معنوی درونی را به جای ریاضت فیزیک تشویق می کرد. در حالی که آموزه های کونداکوندا که در طول قرن ها و عصرهای پی درپی با نفوذ باقی بوده اند، همواره نمایشگر یک دیگاه اقلیت بوده اند و نوعا از طرف بیشتر علما و نویسندگان سیک به شدت مورد انتقاد قرار گرفته اند. حیات رهبانی و مرتاضانه هند همواره از نوعی کیفیت استحکام و اسنجام و شدت واقعی فیزیکی برخوردار بوده است.

اصل اهیمسا یکی از اجزای اصلی گسستگی از اجیوا
عنصر کلیدی سوم شیوه عمل «اهیمسا» یا عدم آزار و زیان رساندن است. با توسعه و تحول آیین جینی، اصل اهیمسا نیز به مثابه یکی از اجزای اصلی گسستگی از اجیوا، از دنیای مادی کارما، بش از پیش مطرح شد. نزد جینی ها، اصل اهیمسا نه تنها مشتمل برکنار کشیدن از هر گونه اعمال خشونت آمیز مثل آزار رساندن به جانداران و یا کشتن آن هاست، بلکه هم چنین شامل تمام مکانیسم و ساز و کار تهاجم و تجاوز به حقوق دیگران، مالکیت و نیز مصرف کردن است که همگی از ویژگی های زندگی در این جهان می باشند. بدین ترتیب، آهیمسا به صورت یکی از نشانه های برجسته عدم وابستگی جینی ها درآمده است. این نه تنها هدفی اخلاقی برای پیروان آیین جینی است، بلکه هم چنین حقیقتی متافیزیکی است که عدم آزار و اذیت موجودات دیگر بخشی از راه وصول به نجات و رهایی است. در مقابل تمایلات نسبی گرایانه ای که در اصل اعتقادی انه کانتاوادا به چشم می خورد، نزد جینیان آهیمسا یک مطلق اخلاقی است. یکی از عبارات بسیار رایج جینی ها این است که «عدم آزار دیگران اصل متعالی اخلاقی است». بدین معنا که از دیدگاه جینیان آهیمسا همچون محک و میزان سنجشی است که همه اعمال و سنت های دیگر با آن قضاوت می شوند. اهمیت محوری که به این آموزه جینی داده شده، نتیجه آداب و رسوم ویژه جین هاست که از آن جمله شیوه زاهدانه حمل یک جاروب یا بادبزن کوچک است تا وقتی یک نفر جین می خواهد در جایی بنشیند و یا دراز بکشد با ملایمت حشرات و موجودات زنده را از آن جا کنار بزند. رسم ماسک به صورت زدن و یا جلوی دهان گذاشتن نزد استاناکاواسی و تراپانتی ها نیز برای جلوگیری از این مطلب است که حشره و یا موجود ریز زنده دیگری به طور تصادفی وارد حلق آدم نشود. توجه و تعلق خاطر به آهیمسا نیز باعث شده تا تمام جماعت جینی ها، اعم از راهبان یا عامه مردم، تاکید خاصی روی مصرف رژیم غذایی گیاه خواری و به طور کلی مخالفت با هر گونه ذبح حیوانات، به عنوان بعد مهم اصل عدم آزار، داشته باشند. به توده مردم جین نیز سفارش اکید شده تا در مشاغلی که هلاک و نابودی موجودات زنده را به کمترین درجه می رساند به کار بپردازند. لذا اکثر جین ها در مشاغل تجاری و یا فنی، حرفه ای سرگرم کار هستند. دست یابی به چنین عدم پیوستگی مطلقی، با تکیه کامل بر ظرفیت های درونی فردی، کاری بی نهایت دشوار و سخت است که در نتیجه تنها از سوی درصد بسیار کمی از جمعیت جینی ها در هر زمان دنبال شده است. عامه مردم جین هیچ انتظار نجات و رهایی غایی ندارند. وقتی کسی بیرون از نظام ها (سلسه های) رهبانی زندگی می کند بدین معنا است که آزادی از وجود مادی تنها می تواند در زندگی آینده به دست آید. علاوه بر این، چنین فهمیده می شود که حتی افراد زاهد و مرتاض نیز باید چندین نوبت زندگی زاهدانه مبتنی بر انکار شئون دنیوی را ادامه دهند تا این که روزی به فتح و پیروزی کامل دست پیدا کنند. جا انداختن این تعلیم سخت و شدید در قالب آداب روزمره جینی ها از عوامل غالب و مسلط در تاریخچه دین جینی و حیات واقعی و ملموس روزمره آن بوده است.
(ادامه دارد...).


منابع :

  1. رابرت ا.. هیوم- ادیان زنده جهان- ترجمه عبدالرحیم گواهی- دفتر نشر فرهنگ اسلامی- چاپ یازدهم 1382- صفحه 96-89

  2. جان هینلر- راهنمای ادیان زنده- ترجمه عبدالرحیم گواهی- جلد 1- صفحه 668-661

  3. عبدالله مبلغى آبادانى- تاریخ ادیان و مذاهب جهان- جلد اول- بخش ادیان و مذاهب هندوستان

  4. حسین توفیقى- آشنایى با ادیان بزرگ- بخش ادیان ملل گذشته- آیین جین

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/113912