مهاجرت و نقش آن در تغییرات فرهنگی در دین سیک (سیک ها در هند)

تغییر در شیوه عمل دین سیک

سیک ها احساس همبستگی نیرومندی دارند. گوروها مکررا از سنگات سخن می گفتند اجتماع مومنان و معتقدان به آیین سیک، که برای تحول و تکامل معنوی و اخلاقی ضروری بود. گورو رام داس می گفت: «درست همان طور که بوته روغن کوچک، عطر چوب صندل کنار خود را استشمام می کند، آدم های فاسد و بدکار نیز از طریق مصاحبت با مومنان حقیقی به آزادی و رهایی می رسند». هرچند این مطلب، در ایالت پنجاب، به معنی اجتماع مرتب مومنان در جماعات سیک، آن گونه که مسیحیان در روزهای مقدس (تعطیل) یک شنبه گردهم می آیند، نیست. سیک ها چنین تعطیل هفتگی ندارند. آنان باید مرتبا به گورودوارا بروند و با تعظیم و تکریم کتاب گورو گرانت صاحب، خداوند را یاد کنند. لیکن امروزه بخش اعظمی از نیایش روزانه آن ها در محیط خانه و خانواده انجام می شود. یعنی هر صبح و شب در کناری می نشینند و ادعیه خاص را از روی کتاب مقدس سیک تلاوت می کنند. تنها در گورپورب ها (سال گرد تولد و یا درگذشت یکی از گوروها) و یا فستیوال های ویساکی یا دیوالی و یا مناسبت های مرتب تری، مثل سانگراندها (اولین روزهای ماه) است که احتمال دارد سیک ها در یک اجتماع (گردهمایی)، دینی دور هم جمع شوند. در بیرون از هندوستان، گوردوارا به صورت کانون حیات سیک در آمده است. در سال های اولیه اقامت مهاجران در خارج، برای این منظور از اتاق هایی در خانه های خصوصی استفاده می کردند. امروزه، بعضی انبارهای قدیمی، کلیساهای متروک و یا مدارس قبلی به صورت گوردوارا در آورده شده اند. ساختمان های چند منظوره جدیدی هم ساخته شده اند. جشن های عروسی، که در هند در فضای باز و یا زیر خیمه های بزرگ برگزار می شوند، در تعطیلات آخر هفته در گوردوارا انجام می شوند. نقش آموزش رسمی گوردوارا، حتی از اهمیت آن به عنوان یک مرکز اجتماعی که روزها بخش اعظمی از بزرگ تر ها در آن جا جمع می شوند و قسمتی از روز خود را این گونه سپری می کنند، بیشتر است، برای جوانان، برگزاری کلاس های زبان پنجابی، تعلیم آلات موسیقی، که در مراسم عبادی به کار می روند، آموزش رسمی دین، همه این چیزهایی که در پنجاب غیر لازم به نظر می رسند. از فعالیت های اساسی خیلی از گرودواراهای بیرون از هند می باشند.
تاسیس گرودواراهای طبقاتی (کاست) در بعضی از کشورها انجام شده است. در مورد دلایل این کار فقط می توان به نظرپردازی دست زد. یکی از این دلایل می تواند اقامت گروه های متعددی در یک منطقه باشد، در حالی که در هندوستان اهالی یک دهکده ممکن است از یک «ذات» (جنس، طبقه) واحد باشند. رفاه نسبی و تعداد زیاد سیک های ساکن یک منطقه نیز می توانند از جمله دلایل دیگر باشند. وجود تعدادی مکفی از «رامگرهیا» یا «جات سیک ها» در یک شهر، امکان دخل و خرج گوردواراهای جداگانه را فراهم می سازد.

نقش سانت ها یا آموزگاران معنوی در آیین سیک

«سانت ها» یا آموزگاران معنوی در آیین سیک نقش مهمی دارند، جایی که در غیاب یک کشیش (روحانی) حرفه ای، تنها مرجع عملی اعتبار و اقتدار دینی کتاب گوروگرانت صاحب است. این سانت ها زمینه رهبری شخصی افراد را فراهم ساخته و ممکن است مورد توجه و سرسپردگی آن ها قرار گیرند. هرچند مراقب هستند هرگز به صورت رقیب اعتبار و حجیت شرعی کتاب مقدس تلقی نشوند و یا به چشم «گورو» در معنای هندی کلمه ملاحظه نشوند. در هندوستان یک نفر سیک به «درا» (دیر؟) یا خیمه موقت یک سانت، که معادل یک آشرام هندو است، می رود. در بیرون از سرزمین هند و پراکندگی قوم سیک «گوردواراهای سانت» پاگرفته اند. امروزه بعضی از سانت ها بخش زیادی از وقت خود را به مسافرت در جهان و رسیدگی به نیازهای پیروان خویش می گذرانند. آنان غالبا تفسیر خاص خویش از آیین سیک، شاید اهمیت ورود به آیین خالصه مراسم نوشیدن از شربت آمریت، مطالعه مستمر کتاب گور و گرانت صاحب که به نام آخندپاتها، معروف است و یا اهمیت گیاه خواری را تعلیم می دادند؟ و یا شاید هم این که ماموریت معالجه و مداوای بیماران را داشتند.

برخوردهای فرهنگی در پراکندگی قوم سیک

تمام مردان سیک باید عمامه خاص سیک ها را بر سر بگذارند. برای کسانی که به نظام خالصه پذیرفته شده اند این کار لازم است، همان طور که در برداشتن شمشیری چاقوگونه که حدود دوازده سانتیمتر طول آن است و کیرپان خوانده می شود الزامی است. بعضی از سیک ها، هنگام مهاجرت به غرب دچار این اشتباه شدند که موهای خود را کوتاه کردند و عمامه خویش را از سر برداشتند؛ چون که جامعه سیک های مقیم کشور مقصد به آن ها اطمینان داده بود که اگر این کار را نکنند جایی استخدام نخواهند شد. در حالی که، برعکس، گاهی از مواقع سیک های عمامه به سر نزد کسانی که این سیک ها در کنار آن ها در ایتالیا یا آسیا جنگیده بودند احترام بسیار بالایی داشتند و کنار گذاشتن این عمامه، که نشانه برجسته ای از سیک بودن بود، به طور خودکار علامت هویتی را که احترام مزبور بدان متعلق بود کنار می گذاشت. آن چه برای استخدام و تهیه امکانات زندگی مانع واقعی بود رنگ پوست افراد بود و نه نژاد و قومیت آن ها. به هر تقدیر، سیک ها به تدریج احساس اطمینان بیشتری کردند و غالبا وقتی پی بردند آن مشورت اولیه ای که به آن ها داده شده بی پایه بوده است، به شیوه عمامه بر سر گذاشتن و کوتاه نکردن موی سر بازگشتند. بعضی از مدارس، مقامات حمل و نقل، و سایر کارفرمایان از به رسمیت شناختن حق عمامه بر سر گذاشتن سیک ها خودداری کردند. اما این گونه مجادلات به سرعت حل و فصل می شدند. هرچه باشد، سیک ها در زمان خدمت در ارتش انگلستان پوشش عمامه خویش را حفظ کرده بودند.

اولین برخورد سیک ها با مقامات دولتی انگلستان

اولین برخورد سیک ها با مقامات دولتی انگلستان وقتی بود که، در سال 1972، پارلمان انگلیس تصویب کرد که موتور سیکلت سواران باید از کلاه ایمنی استفاده کنند. در سال 1976 پارلمان، قانون «کلاه ایمنی موتور سواران (به استثنای موارد مذهبی)» را از تصویت نهایی گذراند و بدین ترتیب به پیروان عمامه به سر دین سیک اجازه داد تا هنگام موتور سیکلت سواری از بر سر گذاشتن کلاه ایمنی خوددداری کنند. از آن زمان به بعد، حق عمامه بر سر گذاشتن سیک ها تقریبا از جانت عموم مظاهر زندگی انگلیس به رسمیت شناخته شده است. به عنوان مثال همین عمامه از طرف قضات دادگاه عالی انگلستان، به جای کلاه گیس معروف و یا از طرف کارگران ساختمانی به جای کلاه های ایمنی بر سر گذاشته می شود. در کانادا و آمریکا هم مشاجراتی پیرامون حق عمامه بر سر گذاشتن سیک ها وجود داشته است.

کیرپان (خنجر) وسیله ای تشریفاتی

کیرپان (خنجر) وسیله ای تشریفاتی و برای مقاصد دفاعی تشخیص داده می شود که از اجزای اساسی پوشش سیک می باشد. احساس مسئولیت سیک ها به گونه ای بوده است که تنها معدودی از افراد، حق حمل آن توسط سیک ها را مورد سوال قرار داده اند. چند سال قبل، دولت انگلستان علایمی دال بر نیت خود در تحریم حل هر گونه چاقو به نمایش گذاشت. اما بلافاصله وزارت کشور انگلستان به جامعه سیک ها و اسکاتلندی های مقیم آن کشور اطمینان داد که حق و حقوق آن ها مبنی بر حمل کیرپان و «اسکین دو» محفوظ خواهد ماند. مطلبی که شاید ارزش خبری کمتری داشته باشد، تحول در به کار بردن اسم های «سیک» است. مدت ها طول کشید تا روی فرم های درخواست کار و یا استخدام، واژه «نام مسیحی» را با کلمه «اسم کوچک» یا «اسم اعطا شده به نوزاد» عوض کردند. اما برای بعضی از کارفرمایان، به ویژه شورای پرستاری بریتانیا، پذیرش این مطلب که نام فامیل یا خانوادگی یک خانم سیک باید «کائور» باشد، هر چند نام خانوداگی پدرش که در ورقه تولد این خانم ذکر شده بود «سینگ» عنوان شده بود، از زمان تعویض فرم های استخدام و یا درخواست کار نیز بیشتر طول کشید.

خالصتان

خالصتان نام یک مفهوم و اشتیاق ذهنی است که بعضی از سیک ها امیدوارند با تاسیس یک کشور مستقل سیک در سرزمین تاریخی و جغرافیایی وسیع پنجاب، و نه ایالت کوچکی که امروزه به همین نام در شمال غربی هند وجود دارد، تحقق پیدا کند. اصل این ایده به سال های پیش از تقسیم سرزمین هند در سال 1947 میلادی بر می گردد. در سال 1945، یکی از احزاب سیاسی سیک به نام «شرومانی آکالی دال»، وقتی معلوم شد دولت انگلستان اصل تقسیم سرزمین هند را پذیرفته است، طرح «کشمیر آزاد» را مطرح ساخت. این استان (ولایت) در اتحاد هندوستان باقی می ماند وقتی مسلمانان به سیک ها حمله کردند، مذاکرات بین سیک ها و محمدعلی جناح برای ادغام مناطق عمدتا سیک نشین پنجاب در کشور پاکستان به هیچ جایی نرسید.

سیک ها در جامعه امروزی هند

امروزه سیک ها از دید خود این وقایع را به طور مختصر چنین بیان می کنند که: «مسلمانان پاکستان را به دست آوردند و هندوها هم هند را، سیک ها چه به دست آوردند؟» سیک ها می گویند، وقتی با حق انتخاب ملحق شدن به پاکستان و یا هند روبه رو شدند آن ها هند را برگزیدند؛ چون که نهرو تقریبا نوعی خودمختاری عملی را به آن ها پیشنهاد کرد. در حالی که محمدعلی جناح، آزادی مذهبی ای را پیشنهاد می کرد که خود وی نیز نمی توانست آن را ضمانت کند. هر چند که وعده نهرو نیز هرگز جامه عمل نپوشیده است. کشور فدرال هندوستان که نهرو و گاندی پیش بینی می کردند، و نیز «آمبدکار» که پیش نویس قانون اساسی آن را تهیه کرد، هرگز با آرمان ایشان تطبیق نداشته است. قرار بود هندوستان کشور سکولاری باشد که در آن، تمام ادیان از احترامی مساوی برخوردار باشید و هیچ کدام از مزیتی انحصاری نداشته باشند. نهرو برای حفظ آرمان سکولار بودن حکومت در برابر خطر بزرگی که از فرقه گرایی داشت اجابت درخواست سیک ها در مورد ایالت پنجاب را که بر پایه خطوط زبانی تعریف می شد و در چارچوب قانون اساسی هند درخواست کاملا شایسته ای هم بود به تاخیر انداخت. دختر او، ایندیرا گاندی، در سال 1966، به عنوان پاداشی به سیک ها به خاطر وفاداری آن ها در طور جنگ سال 1965 هند و پاکستان، در مقام نخست وزیر هند، خواسته سیک ها را به صورت «پنجابی سوبا» اجابت کرد. هرچند این اقدام آرزوهای کسانی را که در طلب یک کشور (ایالت) مستقل سیک بودند ارضا نکرد، و بنابراین مخالفت ها ادامه پیدا کرد.
«سانت جارنیل سنگ بهیند رانوال» کسی بود که حزب کنگره هند امیدوار بود برای جلوگیری از «سیک آکالی دال» مسلط مورد استفاده قرار دهد. ولی وی ثابت کرد که نمی توان او را بازیچه قرار داد و سرانجام نیز در ژوئن 1984 هنگام حمله ارتش هند به مجموعه معبد طلایی سیک ها که نامبرده حداقل به مدت شش ماه به تقویت بنیه دفاعی آن جا مشغول بود به قتل رسید. در 31 اکتبر همان سال خانم گاندی توسط یکی از محافظان سیک خود به قتل رسید و در نتیجه در دهلی و جاهای دیگر سیک ها خود مورد حمله قرار گرفتند و بسیاری از آن ها کشته شدند. راجیو گاندی، که به عنوان نخست وزیر جدید هند جای مادر را گرفته بود تلاش کرد تا در ژوئیه 1985، با امضای «موافقت نامه پنجاب» با یکی از رهبران سیک به نام «سانت هارچند سینگ لانگاوال» بحران پنجاب را حل و فصل کند. لیکن وی اقتدار لازم برای اجرای موافقت نامه مزبور را نداشت.

بحران پنجاب

امروزه هنوز هم بحران پنجاب حل نشده باقی مانده است. غالب سیک ها به خوبی تشخیص می دهند که آینده آن ها در «اتحادیه هند» قرار دارد. اما در فدراسیون تحول یافته ای که در آن قدرت حکومت مرکزی محدود باشد و نتواند خواست های خود را بر مناطق دیگر تحمیل کند. لیکن امروزه تعداد روز افزونی از سیک ها به این باور رسیده اند که دولت هند هرگز حاضر نیست از قدرت دولت مرکزی و مایملک تحت کنترل آن بکاهد. در حال حاضر به نظر می رسد که جلو مبارزان مسلح سیک در پنجاب گرفته شده است، لیکن آنان هنوز هم فعال هستند. در بیرون از هندوستان، شورای خالصتان سیک ها مستقر در واشنگتن، تحت ریاست «دکتر گورمیت سینگ اولاک»، تلاش دارد تا بر سیاست های دولت آمریکا و دولت های دیگر تاثیر بگذارد و توجه آنان را از طریق سازمان هایی چون «عفو بین الملل» و «ملل متحده» به آن چه به زعم ایشان سرکوب مستمر ملت سیک است جلب کند. در سال 1991، «حزب بهاراتیا جاناتا»، بر پایه شعاری کاملا دینی که از هندوها می خواست تلاش کنند تا هندوستان را به کشوری یک پارچه هندو مبدل سازند، تعداد زیادی از کرسی های پارلمان هند را به دست آورد. سیک ها از افزایش روحیه نظامی گری هندوی به دو دلیل می ترسند. چنان که هندوها به این ها بگویند که شماها در واقع هندو هستید، همان طور که، به عنوان مثال، «وشنو هندو پریشاد» ناسیونالیست ادعا نمی کند و آن ها را «هندوهای کشاداری» می خواند، هویت متمایز سیک ها، که به مراتب فراتر از تلاش برای کوتاه نکردن موی سر و این قبیل علایم ظاهری است، به خطر می افتد. اگر امروزه به کلیساها و مساجد حمله می شود، سیک ها می ترسند که هدف انتخاب شده بعدی گوردواراها باشند. بعضی از سیک ها، برای کمک به جلوگیری از این خطر، از مناطق دیگر هند به پنجاب نقل مکان کرده اند. حملات گاه و بی گاه سیک ها به هندوها در ایالت پنجاب را نیز باید در چارچوب ایجاد یک ایالت انحصاری سیک به صورت بالفعل دید، ایالتی که دولت موجود هند، از منظر ایشان، آن را به طیب خاطر نخواه داد. راه حل مسئله پنجاب ممکن است در بازنویسی رادیکال قانون اساسی هند به شکلی باشد که فدراسیونی را ایجاد کند که در آن استقلال منطقه ای بیشتری پیش بینی شده باشد.

 


منابع :

  1. جان ر. هینلز- راهنمای ادیان زنده- ترجمه عبدالرحیم گواهی- جلد 1- صفحه 627-610

  2. ماهنامه مکتب اسلام- شماره 2- اردیبهشت 84- مقاله پژوهشى در دین سیک

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/113940