خانه و خانواده در عصر طلایی یونان باستان

خانواده یونانی، چون خانواده های هند و اروپایی، کلیتا، از پدر، مادر (و گاه زن دوم)، دختران شوهر نکرده، پسران، غلامان، و زنان و فرزندان و غلامان آن پسران تشکیل می شود. خانواده پایدارترین و تواناترین تشکیلات تمدن یونان است. زیرا، چه در فلاحت و چه در صنعت، دستگاه واحد تولید است. در آتیک، قدرت پدر وسیع است، لکن بدان وسعت که در روم است، نیست. پدر می تواند نوزاد خود را بکشد، دسترنج پسران خردسال و دختران شوی ناکرده ی خویش را بفروشد، دخترش را به شوهر دهد، و در پاره ای موارد، برای زن مطلقه ی خود، شوهر دیگری انتخاب کند. ولی، بنابر قوانین آتن، پدر حق فروش فرزندان خود را ندارد. هر پسری پس از ازدواج از زیر نفوذ پدر می گریزد، برای خود خانه ای ترتیب می دهد، و عضو مستقل عشیره ی خود می گردد.

شکل ظاهری خانه یونانی
خانه یونانی، ظاهری آراسته ندارد؛ قسمت خارجی آن، از دیوار بلند ساده و مدخلی تنگ تشکیل شده، و این شاهد گنگی است که از عدم امنیت در زندگی آن مردم حکایت می کند. مصالح بنایی معمولا خاک و خشت و گاهی گچ است. در شهر، خانه ها اطراف کوچه ها تنگ را فرا می گیرند. ولی تقریبا هر شارمندی برای خود خانه ای دارد. در آتن پیش از زمان آلکیبیادس خانه ها کوچکند، لکن وی زندگی مجلل و پر تجمل را بنا می گذارد. روح دموکراسی جلوه فروشی و تظاهر را تحریم می کند، و احتیاط و محافظه کاری اشرافی نیز این تحریم را شدیدتر می سازد. مردم آتن بیشتر عمر خود را در هوای آزاد به سر می برند، و از این رو، بر خلاف مردمی که در مناطق سردتر زندگی می کنند، به آرایش خانه چندان توجهی ندارند. لکن این وضع کاملا استثنایی و غیر معمول است. پنجره ها بیشتر جنبه ی تزیینی دارند و به اشکوب فوقانی منحصرند، شیشه ندارند، لکن به وسیله ی دریچه های کوچکتر بسته می شوند، و برای جلوگیری از تابش نور خورشید شبکه ای در پشت آن نصب شده است. درب ورودی خانه ها معمولا دولختی است و به روی پاشنه هایی که در آستانه و سر در جای دارند، می گردد. بر روی در خانه های اغنیا چکشی آهنین نصب شده که غالبا به صورت حلقه ای است که در دهان شیری باشد. دالان ورودی، جز در خانه های محقر، به محوطه ای سرباز منتهی می شود که معمولا سنگفرش است. ممکن است که گرداگرد این محوطه را ایوانی مسقف فرا گرفته باشد، و مذبح یا حوض، و یا هر دو، در میان آن واقع شود؛ نیز ممکن است ستونهایی آن را زینت دهند و کف آن با موزاییک پوشیده شود. نور و هوا بیشتر از این محوطه به داخل اطاقها می رسد، زیرا در و پنجره ی اطاقها رو به آن باز می شوند. برای رفتن از اطاقی به اطاق دیگر باید از حیاط یا ایوان عبور کرد. اهل خانه در این محل کار می کنند و بیشتر عمر خود را در آن می گذرانند.

طبیعت از نظر مردم آتن
باغ در شهر کم و منحصر به باغچه های کوچکی است که در حیاط ها و خانه ها وجود دارد، ولی در دهکده ها باغ فراوان تر و وسیع تر است. قلت باران تابستانی و گرانی قیمت آن موجب شده است که در آتیک باغ جزو تجملات زندگی در آید. مردم آتن نسبت به طبیعت مانند روسو دلبسته نیستند. کوههایشان هنوز زحمت افزاتر از آن است که زیبا باشد؛ ولی دریاهاشان، با وجود آنکه خطرناک است، در سرودهای بسیاری مورد ستایش شاعران واقع شده، تخیل آنان در برابر طبیعت بیشتر از عواطفشان تحریک می شود؛ از این رو، طبیعت را صاحب روح و شخصیت می بینند. جنگلها و رودهای کشور خود را پر از ارواح و خدایان می دانند. طبیعت در نظرشان منظره ای زیبا نیست، بلکه جایگاهی است که ارواح کشتگان و پهلوانان جنگ در آن به سر می برند. کوهها و رودها را به نام خدایانی که در آنها مسکن دارند می خوانند؛ به جای آنکه طبیعت را مستقیما نقاشی کنند، از خدایانی که بر طبق خداشناسی شاعرانه شان مظاهر طبیعتند تصویر و نقوشی پدید می آورند. یونانیان تنها زمانی برای خود «باغ بهشت» می سازند که سپاهیان اسکندر آداب و رسوم و طلای ایرانی را با خود به یونان می آورند. ولی با این همه، یونانیان به همان اندازه گل را دوست می دارند که مردمان کشورهای دیگر، در طول سال، باغها و گل فروشان برای آنان گل فراهم می سازند. دخترکان گل فروش دسته هایی از گل سرخ، بنقشه، زنبق، نرگس، سوسن، مورد، لاله، و شقایق را خانه به خانه می برند. زنان گیسوان خود را با گل آرایش می دهند؛ جوانان جلوه فروش آن را در پشت گوش قرار می دهند؛ در جشنهای رسمی، زنان و مردان حلقه هایی از گل برگردن خویش می افکنند.

قسمت داخلی خانه ها
قسمت داخلی خانه در نهایت سادگی است. مردمان فقیر کف خانه های خود را از خاک سخت شده می پوشانند، ولی چون مقدار عایداتشان افزایش یابد می توانند نوعی گچ به روی آن بکشند، یا با تخته سنگ فرشش کنند، یا، چنان که از زمانهای بسیار قدیم در خاور نزدیک معمول بوده است، آن را با مخلوطی از ساروج و قلوه سنگ بپوشانند؛ فرش معمولی خانه ها بوریا یا قالی است. دیوارهای آجری را با گچ سفید می کنند. خانه ها را فقط سه ماه در سال باید گرم کرد؛ برای این کار در اطاقها منقلی می گذارند که دود آن از روزنه های در خارج می شود و به حیاط می رود. تزیینات خانه ها بسیار کم است. ولی در اواخر قرن پنجم، در خانه های اغنیا تالارهای بزرگ ستون دار، دیوارهای مرمرین یا مرمرنما، نقش و نگارهای دیواری، فرشینه ها، و تصاویر خیال انگیز بر سقف ها فراوان می توان یافت. وسایل زندگی خانواده های معمولی کم و ناچیز است و از چند صندلی، چند صندوق، دو سه عدد میز، و یک تختخواب تجاوز نمی کند. در صندلی ها، به جای نشیمنگاه فنری، بالش قرار می دهند؛ ولی در خانه های دولتمندان صندلی ها را گاه به صورتی زیبا می تراشند و با نقره ی و صدف و عاج آن را ترصیع می کنند. صندوق ها را هم به جای صندلی به کار می برند و هم اشیای خود را در آن می گذارند. میزها معمولا کوچکند، و سه پایه دارند، از این رو، به زبان یونانی «تراپوزا» (سه پایه) خوانده می شوند. این میزها را فقط در موقع غذا خوردن به داخل اطاق می آورند، و پس از آن، دوباره بیرون می برند؛ می توان گفت که برای آن مورد استعمال دیگری نیست. در وقت نوشتن صفحه را برروی زانو قرار می دهند. تختخواب و نیمکت از اشیای تزیینی مورد پسند به شمار می روند و غالبا تراشی زیبا دارند و با نقره و عاج و امثال آن ترصیع می شوند. تسمه های چرمی را در تختخوابها به جای فنر به کار می برند. بستر خوابشان را از یک تشک و چند بالش و ملحفه های گلدوزی شده تشکیل می شود، و معمولا در وقت خواب زیر سر خود را بلند می کنند. چراغ گاهی از سقف آویخته است، گاهی روی پایه ای قرار می گیرد، و گاه به صورت مشعلی خوش ساخت در می آید.

ظروف آشپزخانه
در آشپزخانه، انواع مختلف ظروف آهنی و برنزی و سفالی موجود است؛ شیشه از اشیای نادر و تجملی است و در خارج از یونان ساخته می شود. غذا را روی آتشی آزاد و بدون محفظه می پزند؛ اجاق از ابداعات مردم یونان است. آتنیان، چون اسپارتیان و برخلاف مردم بئوسی و کورنت و سیسیل، غذاهایی ساده دارند؛ ولی هرگاه که مهمانی محترم را منتظر باشند معمولا از آشپزان حرفه ای که همگی مردند کمک می طلبند. آشپزی هنری است که تکامل بسیار یافته، کتب فراوان درباره اش نوشته شده، و قهرمانانی پدید آورده است. بعضی از آشپزان یونانی، چون آخرین قهرمان مسابقات اولمپی، مشهور و نامدارند. به تنهایی طعام خوردن عملی وحشیانه محسوب می شود؛ آداب غذاخوری نشانه ی تکامل و ترقی تمدن است. زنان و پسران در وقت غذا خوردن کنار میزهای کوچکی می نشینند، ولی مردان، هر دو نفر بر یک نیمکت تکیه می زنند. هرگاه که مهمانی در خانه باشد، زنان در حرمسرا گرد می آیند. خدمتکاران کفش مهمانان را بیرون می آورند، یا پاهای آنان را، پیش از آنکه بر نیمکت ها تکیه زنند، می شویند، یا آب بر دستشان می ریزند؛ گاه نیز سر و موی آنان را با روغنهای معطر چرب می کنند. کارد و چنگال در میان نیست، لکن قاشق به کار می برند و غذاهای غیر مایع را با انگشت تناول می کنند. در اثنای خوراک، انگشتان خود را با پاره های نان پاک می کنند، و پس از پایان طعام دستها را با آب می شویند. قبل از «دسر»، خدمتکاران از قدحی که آمیزه ی آب و شراب در آن است جامه ای مهمانان را پر می کنند. بشقابها را از سفال می سازند، لکن در پایان قرن پنجم، بشقابهای نقره ای نیز به میان می آید. در قرن چهارم، بر تعداد کسانی که لذت زندگی را در خوردن و نوشیدن می دانند افزوده می شود. کسی به نام پیتولوس برای زبان و انگشتان خود پوششی می سازد تا غذاها را، آن چنان که می خواهد، گرم و سوزان تناول کند. چند تن گیاه خوار نیز هستند که بر حسب معمول وسیله ی مزاح و شکایت مهمانان خود قرار می گیرند. یکی از سورچرانان از ضیافتی که در خانه ی مردی گیاه خوار بر پا شده بود، گریخت، زیرا بیم داشت که به جای «دسر» علف خشک به خوردش دهند.

باده گساری از نظر یونانیان
در نظر یونانیان باده گساری از طعام خواری کم ارج تر نیست. پس از شام، مجمع باده گساری تشکیل می شود. در اسپارت نیز، چون آتن، انجمنهای باده گساری فراوان است، و اعضای آن چنان دلبسته ی یکدیگر می شوند که اجتماعاتشان به صورت یکی از سازمانهای نیرومند سیاسی در می آید. آداب مربوط به این انجمن ها چنان پیچیده و در هم است که کسنوکراتس (فیلسوف یونانی، قرن چهارم ق م. مدت 5 سال ریاست آکادمی را عهده دار بود.) و ارسطو صلاح در آن می بینند که قوانینی برای آن وضع شود. پس از صرف غذا، کف اطاق را، که بازمانده ی خوراک بر آن ریخته شده است، می روبند؛ سپس عطر و گلاب، و باده ی بسیار، دست به دست می گردد. چون نشاط بالا گرفت، مهمانان به رقص در می آیند، نه یک یک و دو دو (زیرا زنان را بدین مجالس نمی خوانند)، بلکه جملگی با هم؛ نیز ممکن است که به بازیهایی چون کونابوس بپردازند، یا مشاعره کنند، یا بذله و معما بگویند، و یا به تماشای بازیگران حرفه ای چون زن بندبازی که در ضیافت گزنوفون شرحش آمده سرگرم شوند؛ این زن در یک لحظه دوازده حلقه را به هوا می افکند و در فضا معلق زنان از میان آنها می گذرد، و در این حال از میان حلقه ای که گرداگرد آن شمشیرهای آخته قرار داده اند، عبور می کند. دخترکان نی نواز نیز گاهی با قرار قبلی حضور می یابند و با رقص و آواز و بازی و طنازی و عشق ورزیهای خود مهمانان را مشغول می دارند. گاهی آتنیان تحصیل کرده و دانش دوست ترجیح می دهند که این ضیافتها را به گفتگو و مباحثه بگذرانند، و در این مواقع معمولا از میان خود کسی را به حکم مهره ی نرد بر می گزینند تا نظم انجمن و ترتیب امور را عهده دار شود. مهمانان سعی دارند که جدا جدا و دسته دسته به بحث و مناظره نپردازند. زیرا معمولا در این صورت گفتگو فردی و خصوصی خواهد بود، بلکه مباحثه را عمومیت می دهند و در هنگامی که کسی به نوبت خود سخن می گوید دیگران با خوش خلقی و ادبی که شایسته ی روح زنده و پرنشاط آنان است، گوش فرا می دهند. شک نیست که گفتگویی که افلاطون بدان لطف و ظرافت شرح می دهد زاییده ی تخیل سرشار و تابناک خود اوست. لکن، بعید نیست که در آتن مباحثاتی با همان روح و لطافت، و شاید عمیق تر و دقیق تر، در گرفته باشد. به هر حال، اجتماع آتن است که زمینه ی پیدایش این گونه فعالیتهای ذهنی را فراهم آورده است؛ در چنین محیطی، که از آزادی اندیشه برخوردار است، فکر و روح مردم آتن شکل می پذیرد و پرورش می یابد.


منابع :

  1. ویل‌ دورانت‌- تاریخ‌ تمدن- جلد دوم‌- یونان‌ باستان‌- تهران‌، انتشارات‌ علمی‌ و فرهنگی‌- 1359

  2. پایگاه اطلاع رسانی کانون ایرانی پژوهشگران فلسفه و حکمت- بخش فلسفه یونانیان

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/113959