ارزش حیات از دیدگاه دین اسلام (قتل)

سقط جنین از دیدگاه دین اسلام

اسلام سقط جنین را ممنوع می داند، مگر وضعیتی استثنایی وجود داشته باشد که شارع به عنوان شر کمتر آن را مجاز بداند. سقط جنین به ویژه پس از دمیده شدن روح، گونه ای نسل کشی است و این که قرآن کشتن کودکان را محکوم کرده است نیز آن را شامل می شود. قرآن می گوید: «و لا تقتلوا أولادکم خشیة إملاق نحن نرزقهم و إیاکم إن قتلهم کان خطا کبیرا؛ فرزندان خود را از بیم ناداری نکشید. ما به شما و آنها رزق می دهیم. کشتن آنان اشتباهی بزرگ است.» (اسراء/ 31)
«و لا تقتلوا أولادکم من إملاق نحن نرزقکم و إیاهم و لا تقربوا الفواحش ما ظهر منها و ما بطن و لا تقتلوا النفس التى حرم الله إلا بالحق ذالکم وصئکم به لعلکم تعقلون؛ فرزندان خود را از بیم فقر نکشید. ما شما و آنها را روزی می دهیم. و دیگر به کارهای زشت، آشکار و پنهان، نزدیک نشوید و جانی را که خداوند حرام دانسته، جز به حق نکشید. این سفارش خداوند به شماست. باشد که تعقل کنید.» (انعام/ 151) اسلام به شدت عمل کافران را که کودکان خود را از فقر یا شرمساری ولادت دختر می کشند، محکوم می کند. متأسفانه امروز نیز می بینیم که هر سال میلیون ها سقط جنین صورت می گیرد. بیشتر این سقط ها به این خاطر انجام می شود که مردمان «آزاد» عصرما می خواهند از آزادی جنسی در زندگی لذت ببرند. اینان مردمانیند که «الذین اتخذوا دینهم لهوا و لعبا و غرتهم الحیوة الدنیا؛ دین خود را افسوس و بازیچه گرفته اند و کالای دنیا آنان را مغرور و غافل ساخته است.» (اعراف/ 51)

پایان زندگی از دیدگاه اسلام

اسلام بر تقدس حیات و همزمان بر واقعیت مرگ تأکید فراوان می کند. در واقع، برای داشتن درک بهتر از زندگی، آدمی نیازمند است که مرگ را به یاد داشته باشد و بداند که راهی برای گزیر از آن نیست. تنها آن هنگام است که آدمی در می یابد که باید از حیات خود بیشترین بهره را ببرد. از این رو، برخلاف آنچه بیشتر مردم امروزه احساس می کنند، اسلام یادآوری و تذکر مرگ را منبع نشاط و شادابی و نیروی روحی قلمداد می کند. یک سوم قرآن راجع به رستاخیز، مرگ و زندگی پس از آن است. مثلا در قرآن می خوانیم: «کل نفس ذائقة الموت؛ هر جانی طعم مرگ را خواهد چشید.» (آل عمران/ 185) «هیچ نفسی جز به اذن خدوند نمی میرد.» (بقره/ 35)
می تواند میان نجات جان محترم (که در اسلام اجباری است) از طریق درمان های طبی یا حمایت های مالی، و افزودن مصنوعی مدت زندگی تفاوت نهد. به طور مثال، اگر فردی از سرطان پیش رونده بمیرد و درمانی برای او وجود نداشته باشد، تنها کاری که می توان کرد این است که به یاری برخی از داروها او را چند روزی بیشتر زنده نگاه داشت. اما ارزش این دارو چنان است که همه خانواده را به زحمت و دشواری خواهد افکند. حال آیا بیمار یا نزدیکان یا دیگران می توانند چنین سنجش هایی را به کار گیرند؟ یا اگر این کار با عملی دردناک انجام می شود. آیا ضروری است که بیمار چنین عملی را پذیرا شود، در حالی که امکان درمان وجود ندارد؟ ظاهرا معقول است که بگوییم: «طبیب و خانواده باید محدودیت های خویش را دریابند و به خود قهرمان بینی برای بیمار یا طولانی کردن زندگی (یا رنج) او دچار نشوند. انجام این گونه اقدامات قهرمانانه در آغاز زندگی بسیار عارفانه و منصفانه تر از انجام آن در پایان مدت عمر است.»

قتل نجات بخش از دیدگاه اسلام
اسلام با قتل نجات بخش یا کشتن از روی ترحم مخالف است. فقیهان مسلمان، قتل نجات بخش را گونه ای جنایت می شمارند. جنایت می تواند با سلاح یا درنگ، به دست قاتلان یا یک پزشک یا حتی خود مقتول، انجام گیرد. مثلا آیت الله خمینی اعلام کرد که هر اقدامی برای سرعت بخشیدن به مرگ کسی یک جنایت است. آیت الله مکارم شیرازی می گوید: «کشتن یک انسان حتی از سر ترحم (قتل نجات بخش) یا رضایت خود بیمار، مجاز نیست.» وی استدلال می کند که دلیل اساسی چنین ممنوعیتی آیات و احادیثی است که به ممنوعیت قتل دلالت می کنند و در این موارد هم به کار می روند. فلسفه ورای این ممنوعیت ممکن است این واقعیت باشد که مجاز شمردن چنین اعمالی به کاربردهای نادرست بسیاری می انجامد و ممکن است این اعمال به هر دلیل ناچیز و ضعیفی مجاز دانسته شوند. با این حال، داروهای پزشکی اغلب قطعی نیستند و مواردی در کار بوده است که بیمارانی که امید به زندگی نداشته اند، معجزه آسا از مرگ رهایی یافته اند.

خودکشی از دیدگاه اسلام

اگر ما حیات خود را نیافریده ایم و آن را هدیه خداوند می شماریم و باید خود را مسئول آن بدانیم، آشکار نمی توانیم توان مطلق درباره زندگی خود داشته باشیم. زندگی موهبت خداوند است و ما باید به بهترین شکل آن را پاس بداریم. کسی نمی تواند بگوید من دوست می دارم اموال خود را بسوزانم یا سلامت خود را به خطر افکنم یا آبروی خویش را بر باد دهم. موقعیت ما در این جهان همانند میهمانی است که به خانه میزبانی دعوت شده است. میزبان هر چه را در آن جاست برای رفاه میهمان نهاده است. با این حال، میهمان نمی تواند خود را در داخل خانه بسوزاند یا مهمان سرا را ویران کند. این سنجش وقتی جالب تر می شود که بیفزاییم تن ما همانند میهمان سرایی برای روح ماست و ما باید تدابیری برای استفاده از آن (که مصنوع خداوند است) بیندیشیم. باید بکوشیم با پاسداشت حیات و سلامت، افزایش کیفیت حیات و پرهیز از رنج، از خداوند سپاسگزاری کنیم.

خودکشی از دیدگاه فقه جزایی اسلام
هرکس باید ایمان پیدا کند که حیات ودیعه و امانت الهی بوده و نقطه عزیمت اعتلاء و کمال آدمی است. خیانت در این امانت از نظر عقل و مذهب و البته اخلاق، جنایتی غیرقابل بخشش می باشد. خودکشی اهانت به خداوند متعال است و اسلام نیز به این دلیل، چنین اهانتی را نسبت به خالق تحمل نکرده و آن را گناهی نابخشودنی اعلام نموده است. شریعت الهی حقوق افراد را عطیه ای از جانب خداوند متعال درباره بندگان می شمارد و هرگونه تصرف و استفاده از این حقوق را که منافی و مناقص شریعت و مقاصد شارع انجام گیرد، باطل به حساب می آورد. به همین دلیل دین اسلام خودکشی را در عداد گناهان بزرگ قرار داده و مرتکب آن را مستوجب عقاب و کیفر اخروی می داند؛ زیرا حیات از جمله عطایایی است که خداوند در وجود افراد به ودیعه نهاده است و افراد بشر نمی توانند این حق را از خود سلب کنند. ودیعه جانشین کردن در حفظ و نگهداری می باشد (الودیعه هی استنابه فی الحفظ). درباره احترام و حمایت از حق حیات و حرمت دماء، آیات متعددی در قرآن کریم وارد شده است و در تعالیم و ارشادهای پیامبر اکرم (ص) و ائمه معصوم (ع) نیز این موضوع مورد عنایت قرار گرفته است.

خودکشی از دیدگاه قرآن کریم (کتاب)
در قرآن کریم که در علم اصول فقه از آن به کتاب تعبیر می شود، آیاتی وجود دارند که حرمت خودکشی از آنها قابل استنباط هستند. صریح ترین و متقن ترین آیه ای که در زمینه خودکشی می تواند مورد استناد قرار گیرد، ذیل آیه 29 سوره نساء می باشد که خداوند متعال می فرماید: «ولا تقتلوا انفسکم ان الله کان بکم رحیما؛ خودتان را نکشید، به درستی که خداوند نسبت به شما مهربان است.» در کتاب تفسیر المیزان در مورد این آیه چنین آمده است: «ظاهر این جمله نهی از این است که کسی خود را بکشد، لیکن وقتی در نظر بگیریم که در کنار جمله "لاتاکلوا اموالکم بینکم" (که قسمت اول آیه فوق است) قرار گرفته که ظاهر آن این است که همه مومنین را یک واحد فرض کرده است که آن واحد دارای مالی می باشد که باید آن را از غیر طریق باطل بخورد، (بنابراین) چه بسا از جمله "لاتقتلو انفسکم" این معنا استفاده شود و حتی دلالت کند بر اینکه مراد از کلمه انفس تمامی افراد جامعه دینی می باشد و مانند جمله قبل همه مومنین فرد واحدی شده اند به طوری که جان هر فردی جان سایر افراد است. در نتیجه در صورت چنین اجتماعی، نفس و جان یک فرد، هم جان خود اوست و هم جان سایر افراد.
پس چه خودش را بکشد و چه غیر را، خودش را کشته است و به این ترتیب جمله "و لاتقتلوا انفسکم" جمله ای است مطلق که هم شامل انتحار می شود و هم شامل قتل نفس و کشتن غیر. چه بسا بتوان از ذیل آیه که می فرماید: "ان الله کان بکم رحیما" استفاده کرد که منظور از این قتل نفسی که از آن نهی شده است، معنایی عمومی تر باشد به طوری که هم شامل کشتن غیر شود و هم شامل انتحار و هم شامل به خطر انداختن خویش گردد و خلاصه کاری کند که منجر به کشته شدن او شود، زیرا در ذیل آیه، نهی نام برده را به رحمت خدا تعلیل کرده و فرموده این کار را مکنید زیرا خدا به شما مهربان است، و بر کسی پوشیده نیست که چنین تعلیلی با مطلق بودن معنا سازگارتر است. بنابراین تعلیل، آیه شریفه (نساء/ 29) معنایی وسیع پیدا می کند و همین سازگاری موید آن است که بگوییم جمله "ان الله کان بکم رحیما" تعلیل است برای جمله "و لاتقتلوا انفسکم" به تنهایی.
در تفسیر نمونه در مورد ذیل آیه 29 سوره نساء آمده است: «ذیل آیه، مردم را از قتل نفس بازمی دارد و ظاهر آن به قرینه جمله "ان الله کام بکم رحیما" یعنی خداوند نسبت به شما مهربان است، نهی از خودکشی و انتحار می باشد، یعنی خداوند مهربان نه تنها راضی نمی شود دیگری شما را به قتل برساند، بلکه به خود شما هم اجازه نمی دهد که با رضایت خود، خویشتن را به دست نابودی بسپارید، در روایات اهل بیت (ع) نیز آیه فوق به همین معنی انتحار تفسیر شده است.» روایات مذکور در تفاسیری همچون مجمع البیان لعلوم القرآن تالیف مرحوم امین الاسلام طبرسی (متوفی 548 ه. ق) و تفسیر نورالثقلین قابل مشاهده است.
در تفسیر راهنما در مورد جمله «لاتقتلوا انفسکم» چندین نوع تفسیر بیان شده است که در واقع، هر یک احکام خاصی را به وجود آورده اند. این موارد عبارتند از: «کشتن مسلمان حرام است، حرمت انتحار و خودکشی، وضو و غسل در هوای سرد با وجود خطر جانی، در حکم خودکشی است زیرا پیامبر (ص) در پاسخ سئوال از وضو و غسل در هوای سرد با وجود خطر جانی فرمود: "و لاتقتلوا انفسکم ان الله کان بکم رحیما" یورش مسلمانان به تنهایی بر اجتماع دشمن مشرک و خود را در معرض کشته شدن قرار دادن در حکم خودکشی است به دلیل روایتی که از امام صادق (ع) وجود دارد؛ جنگیدن بدون توان و آمادگی برای پایداری، در حکم خودکشی است به دلیل روایتی که از امام صادق (ع) در این مورد وجود دارد.»
به هر حال همانطور که مشاهده شد، یکی از تفاسیر قطعی آیه 34 سوره نساء حرمت خودکشی می باشد. البته غیر از آیه فوق، آیه 33 سوره اسراء نیز به نوعی دلالت بر حرمت خودکشی دارد. در این آیه خداوند متعال می فرماید: «و لاتقتلوا النفس التی حرم الله الا بالحق؛ هرگز نفس محترمی را که خداوند آن را محترم داشته و قتلش را حرام کرده نکشید مگر آنکه به حق.» (مستحق کشتن باشد.) نکته مهم در مورد آیه فوق این است که عبارت حرم الله را هم می توان از ریشه حرمت و به معنای حرام معنی کرد و هم می شود از ریشه حرمت و به معنای احترام دانست. به این ترتیب آیه فوق را می توان به دو صورت معنی نمود:
اول- نفسی را که خداوند ریختن خون او را حرام کرده نکشید،
دوم- نفسی را که خداوند او را محترم قرار داده نکشید.
نکته مهم دیگری که در آیه 33 سوره اسراء قابل ذکر است کلمه الا بالحق می باشد. الا از ادات استثناء بوده و به معنی مگر اینکه یا مگر می باشد. بالحق نیز ناظر به موارد قصاص یا حد است. یعنی مواردی که فرد، به حق مستحق کشتن است مثل زنای محصنه یا قتل عمد. بر طبق عموم آیه فوق کسی مجاز نیست نفسی را که خداوند خون ریختنش را حرام کرده یا آن را محترم شمرده است، بکشد. نفس انسان نسبت به خودش نیز محترم بوده و از نظر خداوند دارای احترام شمرده می شود. بنابراین باید گفت، علاوه بر اینکه کشتن انسان های دیگر به ناحق حرام می باشد، خودکشی نیز حرام است، زیرا خودکشی یک عمل ناحق است. البته شبیه مضمون آیه 33 سوره اسراء در آیه 68 سوره فرقان هم آمده است که خداوند می فرماید: «و لایقتلون النفس التی حرم الله الا بالحق؛ نفس محترمی را که خداوند حرام کرده به قتل نمی رسانند مگر به حق.» در مجموع، بر اساس آیات قرآن کریم، خودکشی و انتحار حرام است.

خودکشی از دیدگاه احادیث، اخبار و روایات (سنت)

سنت از نظر شیعه، عبارت از قول (گفتار) یا فعل (کردار) یا تقریر (سکوت و رفتار تاییدآمیز) معصوم (ع) در امور دینی است. نقل و حکایت سنت را روایت، حدیث و خبر گویند. در مورد خودکشی روایات و احادیث متعددی وجود دارد که برخی از آنها عبارتند از:
1- حضرت علی (ع) فرمود: «مومن ممکن است به هر نوع مرگی بمیرد، اما خودکشی نمی کند. پس کسی که بتواند خون خود را حفظ کند و با این وجود از قاتل خود جلوگیری نکند تا کشته شود، قاتل خود خواهد بود.»
2- امام باقر (ع) فرمود: «به درستی که مومن به هر بلایی مبتلا می شود و به هر قسم مردنی می میرد، جز اینکه او خود را نخواهد کشت.»
3- امام صادق (ع) فرمود: «کسی که عمدا خود را بکشد، برای همیشه در آتش جهنم خواهد بود؛ چون خدای تعالی فرموده است: "و لاتقتلوا انفسکم ان الله کان بکم رحیما و من یفعل ذلک عدوانا و ظلما فسوف نصلیه نارا و کان ذلک علی الله یسیرا؛ خودتان را نکشید، همانا خداوند نسبت به شما مهربان است و هرکس از روی دشمنی و ستمگری چنین کاری کند [یعنی خود را آلوده خوردن اموال دیگران به ناحق سازد و یا دست به انتحار و خودکشی بزند] پس او را به زودی در آتش دوزخ درآوریم و این کار برای خدا آسان است."»
4- در تفسیر عیاشی تالیف محمدبن مسعود سمرقندی آمده است حسن بن زید از پدرش از علی بن ابی طالب (ع) روایت کرد که فرمود: «من از رسول خدا (ص) از مساله جبیره پرسیدم سئوالم این بود که صاحب این جبیره چگونه وضو بگیرد و اگر جنب شد چگونه غسل کند؟ حضرت فرمود: "همین مقدار کافی است که دست خود را که به آب وضو و غسل تر شده است بر روی جبیره بکشد، هم در وضو و هم در جنابت." عرضه داشتم: "حال اگر این ماجرا در هوای سرد و یخبندان اتفاق بیفتد و صاحب جبیره از ریختن آب بربدن خود بترسد، چه باید کرد؟" پیامبر (ص) در پاسخ من این آیه را قرائت کردند: "و لاتقتلوا انفسکم ان الله کان بکم رحیما" یعنی خودتان را نکشید همانا خداوند نسبت به شما مهربان است.»
همانطور که مشهود است، بر اساس روایات و اخبار معصومین (ع) خودکشی جایز نیست. در کتب روایی، احادیث متعددی وجود دارند که بر اساس آنها یک فرد مومن، استوار و محکم و در عین حال انعطاف پذیر است. در واقع، انسان مومن به هیچ وجه در مقابل مشکلات کمر خم نمی کند و هرگز در برابر حوادث ناگوار روزگار تن به خودکشی نمی دهد. امام صادق (ع) فرمود: «المومن کالجبل الراسخ لا تحرکه العواصف؛ مومن مثل کوه استوار است، هیچ مصیبتی او را تکان نمی دهد.» در حقیقت، هرچه باران و برف ببارد و هرچه طوفان شدید باشد، کوه از جای خود تکان نمی خورد. مومن نیز همچون کوه پابرجاست و هیچ حادثه و مصیبتی او را دگرگون نمی کند. همچنین امام صادق (ع) در روایت دیگری فرمودند: «المومن کالسنبله؛ مومن مثل شاخه گندم می باشد.»
بدیهی است که شاخه گندم قابل انعطاف بوده و هر قدر که باد تند و شدید باشد، نمی تواند آن را از ریشه درآورد. جمع بین دو حدیث فوق چنین می شود که مومن درحالی که مثل شاخه گندم انعطاف پذیر است، همچون کوه نیز پابرجاست. بنابراین انسان مومن هرگز خودکشی نمی کند، زیرا همیشه به رحمت و کمک خداوند متعال امیدوار بوده و همواره در کارها متوکل می باشد و همانطور که خداوند فرموده است: «ان الله یحب المتوکلین؛ به درستی که خداوند توکل کنندگان را دوست دارد.» (آل عمران/ 159)


منابع :

  1. سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه تفسیر المیزان- مترجم محمدباقر موسوی- جلد 4 ص184 و 509- 505‌، جلد 10 ص 146

  2. ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد 3 صفحه 356‌

  3. اکبر هاشمی رفسنجانی- تفسیر راهنما- جلد 3 صفحه 353- 351‌

  4. ابوالحسن محمدی- مبانی استنباط حقوق اسلامی یا اصول فقه- صفحه 167- انتشارات دانشگاه تهران- چاپ شانزدهم- 1382

  5. امیر شریفی خضارتی- مقاله بررسی خودکشی از دیدگاه فقه جزایی و حقوق کیفری (1)- سایت باشگاه اندیشه ‌

  6. محمدباقر مجلسی- بحارالانوار- جلد 76 صفحه 136

  7. محمد علی شمالی- مقاله ارزش حیات در اسلام- مترجم احمد شهدادی- سایت باشگاه اندیشه

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/114271